امریکا ستیزی - مدتی است که آقای صادق زیبا کلام عنوان میکند که امریکا ستیزی چه نفعی برای ما داشته؟ یا اینکه چه مرجعی رسالت نابودی اسراییل را بر عهده ما گذاشته است. لطفا پاسخی جامع و درخور به این سخنان بدهید.
ایکس – شبهه / پاسخگویی به سؤالات و شبهات: این اظهارات ایشان اختصاص به مدتی خاص ندارد، بلکه نقطه نظرات وی از ابتدا همین گونه بوده است.
بدیهی است که برخی از نوع مواضع و اظهارات، به ساختار شخصیتی افراد بر میگردد. برخی بسیار ضعیف النّفس هستند، برخی دیگر در گذشته دچار بحرانها و تألماتی شدند که تاب نیاوردند و سبب عقده، حقارت و خود کمبینی آنها گردید، اکنون که به پست و مسندی رسیدهاند، آن کمبودها و عقدههایشان، در قالب اظهار نظرها و یا حتی اخذ تصمیمات بیرون میزند. ندیدید برخی با تمام ظاهر درستی که دارند و با تمام شعار اسلامیت و ایرانیتی که سر میدهند، دشمنان ملت خود را بسیار بزرگ و محترم میشمارند، از بذل اندک توجه آنها [اگر چه به قصد سوء]، مست لذت میشوند و دائماً ملت خود را سرزنش میکنند؟! اینها دیگر دلیل عقلی و علمی و سیاسی ندارد، بازتاب همان کمبودها، عقدهها و حقارتهای گذشته است.
مواضع برخی دیگر به چگونگی مطالعات و دانش آنها و برخی دیگر به چگونگی و سطح و عمق بینش آنها بستگی دارد، که البته این «کیش شخصیت» در تمامی این مراحل نیز نقشآفرینی میکند.
به عنوان مثال: آقای زیبا کلام، در عین حال که فردی مسلمان و اهل نماز و از خانوادهی مذهبی میباشد، از معارف اسلامی، اندیشه اسلامی، علوم قرآنی و آموزههای اهل عصمت علیهم السلام، اطلاعات زیادی ندارد.
از طرف دیگر در ساختار شخصیتی (این گونه احساس میشود که) که اساساً مخالفت را دوست دارد، یعنی هر چه بگویید، او عکسش را میگوید و گاه اگر سخن خودش را بگویید، آن را هم رد میکند و در بیشتر موارد، خودش در سخنانش، خودش را هم رد میکند! با داد و فریاد به در و دیوار میزند، طرف مقابل را مسخره میکند، با عصبیت تمام در یک بحث علمی، این کش شلوار را عقب و جلو میبرد، اما اگر کمی صبر داشته باشید و ادامه دهید، در جملهی دهم، یادش میرود که خودش در جمله سوم چه گفته و همان را نیز رد میکند.
و اما از نظر اطلاعات و معلومات، باید اذعان کنیم که متأسفانه منابع علمی بسیاری از اساتید حوزهی علوم انسانی و از جمله علوم سیاسی و شاخههایش (چون اندیشه و ...) در کشور ما، منابع غربی است که بسیار هم شیفتهی آن هستند؛ و منابع خبری آنان نیز بیشتر رسانههای غربی میباشد. از این رو چون ورودیها یک سویه و جهتدار میباشند، خروجیها نیز یک سویه و همسوی با اهداف آنان خواهد بود.
*** - یادتان هست که این عضو هیئت علمی و استاد علوم سیاسی و حقوق بشر، به سفارت سوئد نامه نوشته بود که جایزه نوبل را به آقای علی مطهری بدهند؟! خب این کلام نبود که بگوییم یک اشتباه لفظی بود؛ بلکه یک نامهی رسمی بود و حاکی از آن که این استاد عالی مقام، سوئد، نروژ، نوبل و آقای علی مطهری را نشناخته است.
زیباکلام: آمریکا ستیزی بر انقلاب تحمیل شد!
خب، حالا به این ادعای آقای زیبای کلام، از چه منظری باید پاسخ داد؟ جهانبینی و بینش اسلامی؟ – یا براهین عقلی – یا سیر تاریخی روابط – یا حقوق بین الملل – یا تاریخ ایران و جهان – یا انقلاب و جمهوری اسلامی ایران، اهداف، دوستان و دشمنان – یا اندیشه غرب و یا ...؟!
الف – به لحاظ عقلی، تردیدی نیست که با دشمن، باید دشمنی و ستیزه داشت، وگرنه هلاکت حتمی است.
ب – به لحاظ جهان بینی اسلامی و وحی، با دشمن (ابلیس و سایر شیاطین جنّ و انس، و هم چنین طواغیت و مستکبرین و ظالمین سلطهگر)، باید ستیزه داشت، چرا که او عناد لجوجانهای دارد و از ستیز دست بر نمیدارد و هر کس ستیز نکند، نجنگیده مغلوب و هلاک است. سراسر قرآن کریم، بحث و تأکید بر دقت در "تولا و تبرا"، دوست شناسی و دشمن شناسی است.
ج – به لحاظ اندیشه سیاسی غرب، هیچ تعریف و مفهوم واحد، قاعدهی محکم، اصل قابل اعتمادی وجود ندارد. لیبرال دموکراسی امریکا، پایان تاریخ بشر است و امریکا حق دارد به هر قیمتی که شده، در جهت سلطه بر جهان [تحت عنوان حکومت واحد جهانی = Globalism ] گام بردارد. در این اندیشه حتی بمباران هیروشیما توجیه و تطهیر میشود. در این اندیشه فضا و از جمله فضای مجازی، جای مکان جنگ را میگیرد و در این جنگ، از اقدامات سخت افزاری نیز به صورت تاکتیکی و مقطعی در درون استراتژیهای نرم افزاری استفاده میشود و ... .
د – به لحاظ مواضع غرب: چنان که شخص اوباما و پارلمان امریکا، بارها (و حتی پس از توافق) صریحاً اعلام کردند، ایران را دشمن خود میدانند. حال ما او را دوست فرض کنیم؟! همه بدبختیها از اینجا شروع میشود که انسان، دشمن خود را دوست فرض کند. چنان که مقام معظم رهبری در بیانات اخیر خود، ضمن تصریح به دشمن شناسی ملت ایران [ملت ایران همیشه متوجه بود که این کشورها فریب خورده و آلت دستند و دشمن واقعی، همان آمریکا و اسرائیل است]، توجه دادند که علت شکست سایر گروههای اسلامی در کشورهای دیگر، جا به جایی دوست و دشمن بود.
«آنها برخلاف ملت ایران، جای دوست و دشمن را اشتباه گرفتند و ضربهاش را نیز خوردند.»
ﻫ - به لحاظ سیر تاریخی روابط: روابط ایران و امریکا، امتداد روابط ایران و انگلیس بود. یعنی رابطهی کشور مستعمره با دولت استعمارگر. به تعبیر حضرت امام خمینی (ره)، رابطه گرگ و میش.
پس از انقلاب نیز به جز تحریک و تسلیح گروهکهای ضد انقلاب و تروریستی - تحمیل جنگ داخلی -جنگ خارجی - ترور شخصیتهای مذهبی، علمی، سیاسی ... و حتی مردم عادی - تحریم اقتصادی، هدایت و تقویت انواع فتنهها جهت براندازی و ایجاد آشوب و ...، چیزی ندیدیم.
و – به لحاظ اهداف و بالتبع مواضع سیاست داخلی و خارجی در منطقه و جهان نیز نه تنها هیچ گونه همسویی بین جمهوری اسلامی ایران و امریکا وجود ندارد، بلکه کاملاً مغایر و ضد هم بوده و در مقابل یک دیگر قرار دارند.
*- آیا یک استاد علوم سیاسی، این سادهترینها را نیز نمیداند و از فایدهی «امریکا ستیزی» میپرسد؟ فایدهاش این است که دشمن خود را میشناسیم و مقابل هجمه و نفوذش ایستادگی میکنیم تا به حیاتمان ادامه دهیم و احمقانه فریب نخوریم، تسلیم نشویم و در حال ذلتِ استعمار و استثمار و استحمار، به هلاکت نرسیم.
هدف از این شعایر، چیز دیگری است:
اما شما اصلاً به دنبال پاسخ علمی، منطقی، مستدل، مستند و آکادمیک به کسانی که شعار «امریکا ستیزی» را راه انداخته و علیه آن جنجال و هوچیگری میکنند، نباشید – چرا که اولاً آنان خودشان بهتر از ما میدانند که حقایق و واقعیتها چیست؟ ثانیاً اصلاً دنبال بحث، گفتگوی منطقی، استدلال و ... نیز نیستند، بلکه هدف دیگری را دنبال میکنند.
هدف اصلی بوغهای فعال برای این شعار، چه سیاستمدار باشند، چه استاد دانشگاه و چه اصحاب رسانه و ...، فقط یک چیز است، و آن این است که در درجه اول، بافرافکنی به اذهان عمومی القا کنند که: «امریکا هیچ دشمنی و ستیزی با نظام، کشور و ملت ایران ندارد، پس این دشمنی یک جانبه و از طرف ماست». از این رو، هیچ گاه نمیگویند: «ایران ستیزیِ امریکا یا انگلیس»، بلکه فقط میگویند: «امریکا ستیزی حکومت و ملت ما» - دیدید که حتی با صراحت میگفتند: عمدهی دشمنیهای امریکا نیز به خاطر "بداخلاقی ما" در برخی از ادوار گذشته بوده است. حتی عدهای با نادانی و بیبصیرتی کامل، و با جهالت و وقاحت تمام، دشمنی امریکا با ما را «اوهام» بیان داشتند و آقای صادق زیبا کلام نیز از همین قشر هستند.
امریکا ستیزی:
البته ما نه تنها ابایی نداریم که بگوییم «با دشمنانمان، دشمنیم» و با ستیزهجویان علیهمان، «در ستیز» هستیم، بلکه به آن افتخار هم میکنیم، چرا که نشانهی عقل، شعور، بینش، دانش، بصیرت، استقلال، هویت و حیثیت دینی و ملی و دشمنشناسی ماست. و از نظر ملت ما، آنان که گمان دارند امریکا، انگلیس و اسرائیل، برادران بزرگتر یا دست کم پسرخالههایی هستند که به خاطر بیمهری و بداخلاقی ما، قهر کردهاند و در حالت قهر نیز کاری با ما ندارند، بلکه ما آنها را آزار میدهیم و آنها گاهی مجبور به نشان دادن چنگ و دندان میشوند را، اگر وابسته، خودفروش، خودزن، به تعبیر مقام معظم رهبری «نوکران بیجیر و مواجب» و ذلیل نبینیم، حتماً نادان، جاهل و بیبصیرت میبینیم، اگر چه با ژستهای روشنفکر مأبانه بر پستهای علمی و مسندهای سیاسی و قدرت تکیه زده باشند و دیگران را نیز ابله و بیسواد بخوانند.
«وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُواْ كَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُواْ أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاء أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاء وَلَـكِن لاَّ يَعْلَمُونَ» (البقره، 13)
ترجمه: و چون به آنان گفته شود: «همان گونه كه مردم ايمان آوردند، شما هم ايمان بياوريد»، مىگويند: «آيا همان گونه كه كمخردان ايمان آوردهاند، ايمان بياوريم؟» هشدار كه آنان همان كمخردانند ولى نمىدانند.
مرتبط:
*- نتیجه اشتباه گرفتن جای دوست و دشمن هلاکت است و خدا هم با کسی قوم و خویشی ندارد. (2 شهریور 1394)
*- آقای زیبا کلام در بارهی «جنگ نرم» گفته است: «اين اصطلاح در ايران توليد شده و زاده همان تفكر توهم توطئهای است كه در ايران و برخی از سران وجود دارد»؟! (21 آبان 1389)
- تعداد بازدید : 2651
- 1 شهریور 1394
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: سیاسی جنگ و جهاد