ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: ابتدا دقت کنید که دانستن علم ابجد و حتی علوم فراتر از آن، اگر چه چون همگان نمیدانند، برایشان عجیب و غریب است، اما در واقع هیچ عجیب و غریبی نیستند، علم و صنعتی هستند، مانند دیگر علوم و صنایع. اختصاصی هم به دین، امام زمان علیه السلام، قرآن، تشیع و ... نیز ندارد. مثل هر علم و صنعت دیگری است که متدین آن را در راه اهداف و مقاصد و خدمات خیر مصرف میکند و غیر متدین از آن سوء استفاده مینماید.
این که کسی اسم شما و مادرتان را بپرسد و امراض شما را بگوید، علم و هنر هست، اما هیچ چیز عجیب و غریبی نیست. نمونه و مشابه در همین تهران و اغلب شهرهای ما نیز بسیار دارد.
*- خبر از چند حادثه در آینده دادن نیز عجیب و غریب نیست و هیچ اختصاصی به مسلمانی و ارتباطات غیبی الهی ندارد – مگر کاهنان به فراعنه خبر نمیدانند و درست هم نبود؟! گاه یک بودایی، یک بتپرست، یک مرتاض هندو ... و حتی یک کافر نیز کارهای عجیبتر انجام داده و یا اخبار شاذتری میدهد که اتفاقاً برخی از آنها نیز واقع میشود.
*- (باور کنید که این نقل صادق است): پزشکی که در تهران تبحر عجیبی در هیپنونیزم داشت، مدعی شد که من در ضمن میتوانم اذهان را بخوانم، مثلاً هر کدام رنگی را در ذهن خود متمرکز شوید. خب همه این کار را کردند و او تک تک رنگ ذهن هر کسی را گفت و همه مبهوت شدند.
این قصه برای یک فرد عادی نقل شد و او گفت: هم آن پزشک را میشناسم و هم خودم نیز این را میتوانم! خلاصه جمع پنج نفری این کار را کردند و او رنگ همه را گفت. اینان بیشتر مبهوت شدند، چون او یک فرد عادی بود. خلاصه با تعجب گفتند: تو کی هستی؟ چه کارهای؟ با کجا ارتباط غیبی داری؟ چگونه این کار را کردی و ...؟!
او همین طور که خونسرد مشغول کارش بود گفت: چیز خاصی نیست، شما سادهاید و آن پزشک نیز شما را فریب داده است، واقعاش این است که رنگ ذهنی هر کدام را خودم القا کردم (تلهپاتی یا هر چه که نامش را بگذارید)، سپس آن چه خودم تعیین و القا کرده بودم را به شما گفتم.
*- خب در این که آن احمد یمانی در عراق دکان و دستگاهی برای فریب مردم عوام بود، شکی وجود نداشت، این که دیگر علم غیب نمیخواهد؛ اما وارد شدن از این راهها و جلب اعتماد کردن و ادعای یک یمانی دیگر در جایی دیگر، اثبات میخواهد. این هم خرافهای دیگر است، وقتی یک عده فریب خوردند، باز یکی میآید و از علم جفر میگوید و میافزاید: آن یمانی جدید هم بازی بود، اصلش کس دیگری است در فلان جا.
*- جای تعجب اینجاست که برخی از مردم، قرآنی که وحی و معجزه است را در دست دارند، اما باورش نمیکنند، تمامی براهین عقلی و نقلی را دارند که همه اثبات شده و غیر قابل رد و تکذیب است، اما تردید میکنند، ولی به محض این که خرافهای را میشوند، با سرعت و شدت و عمق جان باور میکنند(؟!) و البته دشمنان نیز از همین راه وارد میشوند.
*- ندیدید کسی را که تا کارش به گره میافتد، ازدواجش به تأخیر میافتد، خواستگار نمیپسنددش و ...، میگوید: "لابد طلسم شدهام"؟! و هر چه بگویید: باباجان! دنیا در بحران اقتصادی است، چه رسد به ایران – ازدواج برای همه سخت شده و سن ازدواج برای همه بالا رفته، مگر این همه دختر طلسم شدهاند و ...؛ میگوید: خیر؛ من نزد کسی رفتم و او اسم من و مادرم را پرسید و گفت: یکی تو فامیلت هست که تو را طلسم کرده است!
*- ندیدید افرادی را که عمراً یک سوره کوچک از قرآن را تلاوت نکردهاند، عمراً دو رکعت نماز نمیخوانند، عمراً از صد متری یک مسجد نیز رد نمیشوند، هر موقع تذکری از اسلام به آنان داده شود، روی در هم میکشند، چه بسا اهل هر جور فسادی هم باشند و ...، اما به شمع نذر کردن، در هفت مسجد را کوبیدن، به سر کتاب باز کردن، یک وِرد را سه هزار بار گفتن، دعا گرفتن و ...، باور، علاقه و اصرار دارند؟! این همان خرافهگرایی و خرافه پرستی است.
*- آن شخص نیز همهی این بازیها را درآورده تا بگوید: «برای من از امام زمان نامه آمده»، تازه این آنقدر مهم نیست که مدعی میشود: «در فلان تاریخ نیز نامهی دیگری خواهد آمد»! حال بپرسید: آیا امام زمان علیه السلام به شما دستور یا اجازه داده که در یک شبکه رادیویی بگویی نامه گرفتی و بعد هم در تاریخ معینی، نامه دیگری خواهی گرفت؟! به قول ما عوامها «إن شاء الله گردنت را بزند، تا این همه مردم را گمراه نکنی و به امام نیز دروغ نبندی».
*- از روشهای شیطنت این است که چند جمله درست میگویند، چند کار واقعی انجام میدهند و ...، تا آن جمله و القای انحرافی را در وسط آنها به اذهان عمومی عرضه کرده و منحرفشان کنند.
شما کار خوارج را ببینید، حرف و کار منافق را ببینید، آیا هر چه گفته و میگویند و هر چه کرده و میکنند، بد و غلط است؟ خیر. نماز میخواندند، قرآن حفظ بودند و تلاوت میکردند، روزه میگرفتند، حج میرفتند و حتی در جهاد شرکت میکردند ...، اما آن وسط ماجرای امام کُشی راه انداختند!
*- آیا امروزه استکبار جهانی و صهیونیسم بینالملل، حرفهای خوبی نمیزنند و گاه کارهای خوبی نمیکنند؟! آیا سخن از دموکراسی، حقوق بشر، مبارزه با تروریسم ... حتی «حکومت واحد جهانی»، بد است؟! خیر؛ اما به وقتش همه ملتهای آزادیخواه در لیست سیاه قرار میگیرند – همه حکومتهای مخالف با استعمار، ضد حقوق بشر محسوب میگردند و همه مبارزین بر حق و مظلوم، تروریست و مهدور الدم (کسانی که ریختن خونشان جایز است) قلمداد میشوند، اگر چه زنان و کودکان باشند!
*- ندیدید در فضای مجازی ناگاه چندین گروه درست میشوند که همه حدیث مینویسند، دعا تعلیم میدهند، حتی ذکر میدهند و ...، چند تا مشتری که پیدا کردند، حدیثهای جعلی میدهند، از خودشان ذکر در میآورند و اخبار غیبیه میدهند؟! کار اینها هم همین طور است.
خبر از حوادث آینده:
هیچ گاه اگر پزشکی به مادری بگوید که جنین شما تا سه روز دیگر میمیرد، نمیگویید: «خبر از غیب داد»، بلکه میگوید: خبری علمی و مبتنی بر آزمایشات داد.
بسیاری از اخباری که مبتنی بر «به زودی چنین یا چنان میشود» میباشد، نیز همین طور است، به ویژه در عرصه سیاست و تحولات جهانی یا منطقهای.
کسی را میشناسم که بیش از بیست سال پیش گفت: «دیر یا زود جنگی راه میافتد که هدف اصلیاش تجزیهی استانهای کردستان، در سوریه، عراق، ترکیه و ایران و تشکیل کردستان متحد، برای ایجاد اسرائیل دوم در این منطقه است». او هیچ گاه مدعی نشد که خیر از غیب دارد، بلکه دلایل تحلیلی خودش را ارائه داد و اتفاقاً آن موقع کسی هم قبول نکرد. در حالی که امروز میبینیم چنین شده است.
خبر قطعی از آینده مبتنی بر علم، آگاهی، اشراف و بصیرت به نور معرفت الهی این است که امام خمینی رحمة الله، به شوروی، در حالی که در اوج قدرت است بگوید: «دوران کمونیست سرآمده است و دیگر باید آن را در زبالهدان تاریخ جستوجو کرد.»
نکته مهم درباره حوادث آینده:
اگر چه کلیات حوادث آینده ثابت باشد، اما دلیل نمیشود که جزئیات یا "زمان وقوع" نیز حتماً یقینی باشد. و در این امر، مسائل شخصی، مسائل اجتماعی، مسائل سیاسی و حتی وعدههای الهی، همه همین بر همین قواعد استوار هستند.
در کلی گویی شما میتوانید بگویید: بین ایران و امریکا و انگلیس، هیچ گاه صلح و دوستی برقرار نخواهد شد – بین مسلمانان و به ویژه ایرانیان، با سلطه صهیونیسم و اسرائیل جنگ بزرگی درخواهد گرفت و ...، این که خبر از غیب نیست، در ضمن زمان قطعی آن نیز مشخص نیست.
همه مشروط هستند:
خبری غیبیتر و حتمیتر از ظهور حضرت امام مهدی عجّ الله تعالی فرجه الشریف نداریم؛ وعدهی خداوند متعال در قرآن کریم و کتب الهی پیشین است، اما کِی اتفاق خواهد افتاد؟ نه تنها کسی نمیداند، بلکه مشروط است، یعنی مبتنی بر شرایط است؛ برای همین «بداء» حاصل میشود. یعنی در وقت آن «تقدم و تأخر» ایجاد میشود.
وقتی خداوند متعال در قرآن کریم، آن هم خطاب به بندگان مؤمنش میفرماید: «اگر خدا را یاری کنید، او شما را یاری خواهد کرد» - «اگر از دینتان برگردید، خداوند سریعاً قومی را جایگزین شما خواهد کرد و ...» یعنی چه؟ این «اگر»ها، یعنی چه؟ یعنی مشروط است.
اگر گناه کنید، خذلان دنیا و عذاب آخرت حتمی است – اگر استغفار و توبه کنید، خداوند متعال غفور و رحیم است – اگر صدقه دهید، بلای حتمی دفع میشود – اگر صله ارحام کنید، عمرتان زیاد میشود و ...؛ خب اگر نکنید چه؟
*- مسائل شخصی نیز همین طور است. پس به این یاوهها اصلاً گوش نکنید و اهمیتی ندهید. همه بازی برای فریب است، همه سوء استفاده از اعتقادات و دلهای صاف است؛ گاه اهداف سیاسی نیز پشت آن قرار دارد.
قرآن کریم و آموزههای اهل عصمت علیهم السلام برای این جادو جنبلبازیها و رمالیها نیامده است، عقل بشر نیز برای خرافهگرایی نیست. زندگی بسیار جدی است، چرا که خداوند متعال فرمود: «عالَم را بازی خلق نکردهام». زندگی با کسی شوخی ندارد، چون خدا هم با کسی شوخی و تعارف ندارد؛ لذا نه تنها به این راهکارها توصیه ننموده، بلکه به شدت پرهیز داده است.
کلمات کلیدی:
گوناگون