ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: این خطبه در بیشتر نسخهها به شماره 93 میباشد و در برخی به شماره 92.
بدیهی است که به هنگام مطالعهی محققانه جهت ادراک، تفسیر و درک پیام، دانستن معنی واژگان اصلی، محوری و کلیدی ضرورت دارد. به عنوان مثال در همین فراز از خطبه، واژگان «فتنه، بلا و بصیرت»، محورهای اصلی بحث هستند.
بصیرت:
«بصیر» از اسمای الهی میباشد، در آیات بسیاری ذکر شده که او بصیر، سمیع، خبیر و حکیم است.
برای کلمه «بصیرت» معانی متفاوت و مترادفی بیان شده است، اما در یک کلمه میتواند گفت: "بینش عمیق در نگاه به یک موضوع یا مقوله که سبب درک درست از آن میشود را بصیرت میگویند". این "بینش" که از علم و شناخت درست و صحیح و عُمقی (نه سطحی و ظاهری) حاصل میگردد، مانع از این میشود که «بصیر»، خطا کند و یا فریب بخورد.
امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام فرمودند: «إِنَّ مَعِی لَبَصِیرَتِی مَا لَبَّسْتُ عَلَى نَفْسِی وَ لَا لُبِّسَ عَلَیَّ ... / خطبه 10» - یعنی با من بصیرتی هست (بصیرتی دارم – بصیر هستم) [لذا] نه کسی را فریب دادم و نه فریب کسی را خوردم.
فتنه:
برای فتنه نیز معانی متفاوتی بیان شده است و حتی در قرآن کریم نیز به چند معنا به کار رفته است، اما در مجموع معنای «آزمایش و نیز اسباب آزمایش» میدهد. چنان که در قرآن کریم میفرماید: اولاد و اموال شما فتنه هستند – خدا شما را با فتنه خیر و شرّ آزمایش میکند – خدا برخی از شما را فتنهی (محل آزمایش) برخی دیگر قرار میدهد و ... .
گاهی فتنه به یک گرفتاری بزرگ نیز گفته میشود (چون انسان و جامعه با آن امتحان میشوند): «وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْیا وَ اْلآخِرَةَ - اگر مصیبتی به آنها برسد دگرگون میشوند و به کفر رو میآورند و به این ترتیب هم دنیا را از دست دادهاند و هم آخرت را / الحج، 11» - گاهی فتنه به غوغایی که در گذشته برخاسته و یا آینده بر میخیزد گفته میشود؛ در قرآن کریم حتی به غوغای آتش و عذاب جهنم نیز فتنه اطلاق شده است «یوْمَ هُمْ عَلَى النّارِ یفْتَنُونَ * ذُوقُوا فِتْنَتَكُمْ هذَا الَّذی كُنْتُمْ بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ - روزى [است] كه در آتش دوزخ به عذاب سوخته شوند. (به آنها گفته میشود) عذابتان را بچشيد، اين همان است كه بدان عجله مىكرديد /الذّاریات، 13 و 14». وجه مرتبطش با "امتحان" نیز همین است که حالا به رغم انکارها و تکبرها، هم جهنم را آزمایش میکنند و هم امتحان پس میدهند که آیا باورشان شد و آیا میتوانند رهایی یابند و یا تحمل کنند و ...؟!
بلاء:
واژهی "بلا" نیز به همان امتحان و آزمایش گفته میشود و غالباً به همراه واژهی "فتنه" میآید، پس تفاوتی دارد. شاید بتوان گفت که تفاوت بلا و فتنه در این است که وقتی فتنه (آزمایش) دامنگیر کسی میشود، او را "مبتلا" میکند و در این بلا آزمایش شده و به تعبیری هم فتنه را تجربه میکند و هم خودش را میآزماید.
بلا آن دامنگیری و امتحانی است که توأم با سختی میباشد، آن فتنه و آزمایش تعلق گرفته به فرد یا جامعه است که صبر (استقامت)، تحمل و گذر سالم از آن بسیار دشوار است، هر چند که نعمت و موهبتی باشد. مثل آزمایش حضرت ابراهیم سلام الله علیه، در قربانی کردن فرزندش برای خدا. فرزندش "فتنه = محل آزمایش" است، و امر به قربانی کردن او "بلا" میباشد، و انجام دستور و نجات به همراه تشکر و تقدیر الهی، پاداش گذر سالم از این فتنه و بلا.
«وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ» - و ما او را ندا درداديم كه اى ابراهيم!
«قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ» - حقّا كه تو خوابت را تحقق بخشيدى، ما نیکوکاران را چنین پاداش میدهیم.
«إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلَاء الْمُبِينُ» - به يقين که اين (حادثه) همان آزمايش آشكار بود. (الصّافات، 104 تا 106)
بیان امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام در خطبه 93:
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام که باب علم و حکمت الهی میباشند، بیانات و تعاریف بسیار ژرفی از واژگان «فتنه» و «بلاء» دارند که حتماً باید مورد مطالعهی همگان و به ویژه مسلمانان و بالاخص در این روزگار آشوبزده قرار گیرد.
در این خطبه نیز به یک فتنهی مهم سیاسی، حکومتی، اجتماعی و اعتقادی در گذشته (مثل خوارج و جنگ نهروان) اشاره نموده و میفرمایند: «أَیُّهَا النَّاسُ فَإِنِّی فَقَأْتُ عَیْنَ الْفِتْنَةِ وَ لَمْ یَکُنْ لِیَجْتَرِئَ عَلَیْهَا أَحَدٌ غَیْرِی - ای مردم! من چشم فتنه را کور کردم و غیر از من کسی بر دفع آن فتنه و فساد جرأت نداشت.»
*- و سپس توضیحی درباره اینگونه فتنههای "سیاسی – اجتماعی" داده و میفرمایند:
«اِنَّ الْفِتَنَ اِذا اَقْبَلَتْ شَبَّهَتْ، وَ اِذا اَدْبَرَتْ نَبَّهَتْ. يُنْكَرْنَ مُقْبِلات، وَ يُعْرَفْنَ مُدْبِرات. يَحُمْنَ حَوْمَ الرِّياحِ، يُصِبْنَ بَلَداً وَ يُخْطِئْنَ بَلَداً»
ترجمه: فتنهها به وقتى كه روى آرند عامل اشتباه شوند، و چون از ميان بروند حقيقت آن بر همه معلوم گردد. فتنهها به وقت آمدن ناشناساند، و هنگام رفتن شناخته مىشوند. فتنهها همچون باد در گردشند،به شهرى اصابت مىكنند و از شهرى مىگذرند.
*- و سپس به یک فتنه مخوف در آینده به نام "فتنه معاویه" اشاره مینمایند:
«اَلا وَ اِنَّ اَخْوَفَ الْفِتَنِ عِنْدى عَلَيْكُمْ فِتْنَةُ بَنى اُمَيَّةَ، فَاِنَّها فِتْنَةٌ عَمْياءُ مُظْلِمَةٌ، عَمَّتْ خُطَّتُها، وَ خَصَّتْ بَلِيَّتُها، وَ اَصابَ الْبَلاءُ مَنْ اَبْصَرَ فيها، وَ اَخْطَأَ الْبَلاءُ مَنْ عَمِىَ عَنْها»
ترجمه: بدانيد كه ترسناكترينِ فتنهها به نظر من در زندگى شما، فتنه بنى اميّه است، زيرا فتنهاى است كور و تاريك و فراگير، و بلايش مخصوص مردم با ايمان است، آن كه در آن فتنهها بصير و داناست بلا دامنگيرش مىگردد، و هر كه كوردل و نابيناست بلا از او دور مىماند!
ملاحظه: اگر چه فتنه و بلا (چنان که توضیح داده شد) عمومیت و استمرار دارد، اما گاهی به خاطر یک جریان خاص، تخصیص میخورند. مثل «فتنه معاویه، فتنه 78، فتنه 88».
چرا بیبصیرت گرفتار بلاهای آن نمیشود:
بدیهی است که دشمنان خدا، دشمنان اسلام و مسلمین و دشمنان بشریت؛ یعنی مستکبرانِ منفعت طلب، نه تنها با قشر نادان، بیفکر، بیبصیرت و احمق جامعه کاری ندارند، بلکه به آنها برای استقرار حکومت ظالمانهی خویش و مزدوری و سیاهی لشکری احتیاج هم دارند. لذا آنها را هم میخرند و هم مورد تفقد و التفات خود قرار میدهند.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در همین فراز تمثیل مینمایند که حکومت بنیامیه، مثل یک شتر دیوانه است که نه سواری میدهد و نه شیر میدهد و مرتب لگد هم میاندازد؛ همه را از دم تیغ میگذراند، مگر این برایش فایده یا سودی داشته باشند: «لَا یَزَالونَ بکم حَتَّی لَا یَترکوا منکم إلَّا نَافعاً لَهم أو غَیرَ ضَائر بهم - همواره بر شما تسلّط دارند تا کسی از شما را (روی زمین) باقی نگذارند، مگر اینکه برای آنان سود داشته باشد، یا بر ایشان زیانآور نباشد».
اما در مقابل، انسان (و جامعهی) موحد، مسلمان، انقلابی، با فکر، با بصیرت، مسئول، غیرتمند و اقتدا کننده به امام حق برای قیام به قسط و مبارزه با ظلم و فتنههای گمراه کننده، همیشه هدف اصلی حملات و آماج مستکبران و ظالمان هستند.
امروزه:
جان کری، وزیر خارجه امریکا در نطقی گفت: «مردم امریکا حق دارند و آزادند که احمق باشند» (1) – اما بدیهی است هیچ ملت عاقلی، از جمله ایرانیان، چنین حق و دموکراسیای را نمیپسندند. (2) – در اسلام، کسی حق ندارد که جاهل و احمق باشد یا خود را به حماقت بزند. ضرر، زیان و آزار خودیهای جاهل و احمق، بسیار بیشتر از دشمنان آشکار است. چنان که امام زمان، حضرت مهدی سلام الله علیه و عجّ الله تعالی فرجه، میفرمایند:
«قَدْ آذانا جُهَلاءُ الشّيعَهِ وَحُمَقاؤُهُمْ، وَمَنْ دينُهُ جِناحُ الْبَعُوضَهِ أَرْجَحُ مِنْهُ» (احتجاج، ج۲، ص۲۸۹)
ترجمه: همانا نادانان و كم خردان (جاهلها و احمقهای) شيعه و كسانى كه پر و بال پشه از دين دارى آنان برتر و محكمتر است، ما را آزار مىدهند.
در زمان حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام نیز همین قاعده بود، ضرری که طرفداران احمق ایشان در جنگ صفین زدند (به بهانهی مقدس مآبی، فریب قرآن سر نیزه را خوردند و از جنگ در هنگام پیروزی کامل، دست کشیدند)، به مراتب بیشتر، شدیدتر و عمیقتر از حمله نظامی معاویه لعنة الله علیه بود.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام:
ایشان نیز فرمودند که مصیبتها و بلاهای فتنهی مخوف معاویه، دامنگیر انسانهای عاقل، فکور، بصیر، مؤمن، آزادی که زیر باز ظلم نمیروند و همیشه در مقابل استکبار صفآرایی میکنند، خواهد شد و آنان با مردمان کَر و کور و ابله، یعنی کسی که نمیفهمد، شعور ندارد، غیرت ندارد، دین ندارد، ایمان ندارد، بصیرت ندارد، و اصلاً نمیفهمد که خیر و شرّ چیست و دوست و دشمن کیست، یا اینان چه میکنند و چه مقاصد شومی برای یک ملت را هدف گرفتهاند و ...، کاری ندارند. اگر لازم باشد جایزه هم میدهند.
باری آنها کسی که فرق بین امام علی علیه السلام، امام حسن و امام حسین علیهماالسلام را نمیفهمد، و حتی در زمان حکومت یا حیات معصومین، به معاویه و یزید و ولید و هارون و مأمون، «امیرالمؤمنین» میگوید، خوب مرکبی است، با او که کاری ندارند. اگر لازم شد عالاف و علوفی نیز میدهند تا بهتر سواری دهد و بار بکشد. امروزه نیز همینطور است و البته پس مدتی، نوبت به ذبحشان میرسد.
کلمات کلیدی:
قرآن ولایت (امام علی)