ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: هیچ گاه نباید با "با بیان علیمانه" و "رفتار حکیمانه"، برخورد احساسی، سطحی و ژورنالیستی نمود. حال فرقی ندارد که این "بیان و فعل علیمانه و حکیمانه" از خداوند سبحان باشد، یا از معصومین علیهم السلام و یا از سایر علما و حکما در طول تاریخ.
الف – چطور انتظار میرود که یک شخص علیم و حکیم (آن هم در حد معصوم و خلیفةالله)، با همگان در زمانها و شرایط متفاوت، یکسان عمل کند؟! ما خودمان نیز چنین کاری نمیکنیم.
ب – همیشه شناخت فاعل، مقدم بر شناخت فعل اوست. حال اگر کسی مقام عصمت و ولایت را (حتی تا حدودی) میشناسد، چطور ممکن است گمان کند که معصوم، مثل سایر حکام و سیاستمداران، برای حفظ حکومت و ...، به دشمنان "امتیاز" میدهد؟!
ج – روش معصومین علیهم السلام، همان «سنّت الله» است. هدفی جز عبادت خدا، دعوت و هدایت مردمان به "توحید و معاد"، انجام تکلیف در هر برهه، که مستلزم موقعیتشناسی و بصیرت میباشد، در نظر ندارند. پس به تناسب موضوع و شرایط، مواضع گوناگونی دارند که به نفع اسلام و مسلمین، تا قیامت باشد.
ابوسفیان؛
ابوسفیان، قدرتمندترین رییس کفار بود و با پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله و مسلمانان، بسیار دشمنی کرد. اما به هنگام فتح مکه و گرویدن فوج فوج مردم به اسلام، (به هر دلیلی) مقابله نکرد.
در آن فراز تاریخی، از سویی مکه، بدون هیچ درگیری و خونریزی فتح شده بود و هیچ لزومی نداشت که این شرایط با کشتار دشمنان اسبق، تغییر یابد؛ و از سویی دیگر، کار پیامبر، جمع کردن تمامی آحاد امّت است و کار امام، هدایت آن امّت میباشد. پس پیامبر (ص) همگان را جمع میکنند، جماعتی که در بین آنان هم سلمان و ابوذر یافت میشود و هم ابوسفیان؛ اما امام، گرویدگان را هدایت میکند. از این رو بیان شده که کار نبوت، ابلاغ دین است و کار امامت، اجرای دین.
زبیر؛
اما زبیر، شخصیتی مثل ابوسفیان نبود، زمان او نیز شباهتی به زمان صدر اسلام و فتح مکه نداشت.
زبیر از صحابه پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله بود، برای اسلام، مجاهدت کرده بود. در اخبار آمده که شمشیر زبیر، بارها دل پیامبر (ص) را شاد کرد.
زبیر از معدود کسانی بود که به سقیفه نپیوست – از معدود کسانی بود که طی 25 سال خفقان، به صورت علنی در کنار امیرالمؤمنین علیه السلام ایستادگی کرد و بالتبع از اولین کسانی بود که به هنگام خلافت، با ایشان بیعت نمود.
پس زبیر هم مسلمان بود، هم صحابه بود، هم مجاهد بود، هم ولایت شناس بود، هم ابوسفیان و معاویه شناس بود ... و هم از بیعت کنندگان و یاران امیرالمؤمنین علیه السلام به هنگام تصدی حکومت بود.
اما او در چنین موقعیت و مواضعی، به محض آن که امیرالمؤمنین علیه السلام به حکومت رسیدند، به همراه طلحه آمد و سهم مضاعف خواست! و چون با عدالت علی علیه السلام مواجه شد، بر افروخت، رو برگرداند، توطئه کرد، فتنه راه انداخت، لشکر فراهم کرد و به روی خلیفهی عصر خود، که معصوم نیز بود، و تحت بیعت او بود، شمشیر کشید. پس نمیشود با ابوسفیان و عصر او مقایسه نمود.
در عین حال، امیرالمؤمنین علیه السلام، او را بسیار نصیحت کرد، بسیار تذکر داد و بالاخره هنگام رویارویی، به او سفارش پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله را نسبت به چنین روزی یادآور شد و نهیب زد؛ و همین تذکرات سبب گردید تا زبیر که خودش جنگ را سامان داده بود، صحنه جنگ را ترک کند.
زياد بن ابيه؛
زیاد بن ابیه، که مرد باهوش و زیرکی بود، کاملاً با زبیر متفاوت بود، چرا که خودش از کارگزاران ایشان در دوران حکومت بود؛ او در جنگ صفین در سپاه امیرالمؤمنین علیه السلام بود و امان نامه معاویه را نپذیرفت (شاید چون پیروزی این جناح را قطعی میدید)؛ پس دل خوشی از معاویه نداشت، اما در عین حال به خاطر «حبّ الدنیا و حبّ النفس»، به قدرت بیالتفات نبود.
از این رو، پس از ماجرای صلح امام حسن علیه السلام، با وساطت «ظاهرا مغیرة بن شعبه» وارد دمشق و دستگاه خلافت معاویه شد.
معاویه او را که زمینه داشت، خوب فریب داد. نخستین کارش این بود که چون معلوم نبود، پدر "زیاد ابن ابیه" کیست؟ او را فرزند ابوسفیان و برادر خود خواند و بدینوسیله به او هویت بخشید.
در عین حال، او با رسیدن حکومت به یزید مخالف بود و حتی مخالفت خود را کتباً به معاویه اعلام داشت و بالاخره با توطئههای معاویهای، زمینگیر شد؛ زخمهایی در بدنش پیدا شد و شایع شد که به مرض طاعون درگذشته است.
نتیجه:
حال چطور میتوان این سه شخصیت را در برههها و شرایط متفاوت و حتی تغییر مواضع با یک دیگر مقایسه کرد و انتظار داشت که شیوهی برخورد معصوم یا غیر معصوم با آنها، دقیقاً عین یک دیگر باشد؟! این چه روشِ نگاه تحلیلی به تاریخ است؟! چه مبنای عَقلی، منطقی و حِکَمی دارد؟!
مثل این است که بگویند: شمر در رکاب امیرالمؤمنین علیه السلام مجروح شد و اگر حضرت بدن او را از میان اجساد بیرون نکشیده بود، حتی شهید محسوب میشد، پس چرا وقتی مقابل امام حسین علیه السلام، شمشیر کشید، حضرت از او پذیرایی ننمود و یا به او امتیاز و باج نداد؟!
ترفندهای زیرکانه در طرح سؤال و شبهه:
یکی از نکاتی که کاربران گرامی و عزیزان باید به آن توجه داشته باشند، ترفندهای زیرکانه در طرح سؤالات و شبهات میباشد، روشهایی که پیامهای پنهان را بدون آن که مخاطبین بفهمند، به آنها القا میکنند.
به عنوان مثال: نمیپرسند چرا ابوسفیان، معاویه، یزید، شمر، عمر سعد و ...، به رغم اطلاع از حقایق اسلامی و اظهار اسلام و ایمان، این قدر کافر و ظالم بودند؟ بلکه میپرسند: چرا پیامبر، امیرالمؤمنین و امامان حسن و حسین علیهم السلام، چنین و چنان کردند؟!
نمیپرسند: چرا زبیر، با آن همه مقامات و کمالات و با آن مواضع محکم، نه تنها در صدر اسلام، بلکه در کنار امیرالمؤمنین علیه السلام، ناگهان چپ کرد، تا آنجا که علیه خلیفه وقت لشکرکشی کرد و شمشیر کشید؟ بلکه میپرسند: چرا امیرالمؤمنین (ع) به او امتیاز نداد و یا بر او سخت گرفت، یا در مقابل توطئهی آنها ایستادگی کرد؟!
امروز نیز همین ترفندها به کار گرفته میشود؛ به عنوان مثال: نمیگویند «دشمنی امریکا و انگلیس با ایران»، بلکه میگویند: «دشمنی جمهوری اسلامی ایران با امریکا و انگلیس»!
سؤال کوتاه و نشانی (لینک) پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی:
چرا حضرت علی (ع) به طلحه و زبیر امتیاز ندادند؟ آیا بدتر از ابوسفیان بودند؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/6965.html
دعوت:
کانال رسمی تلگرام پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات
تلگرام را به آخرین نسخه به روز نمایید. سپس برای عضویت بر روی آدرس زیر کلیک نمایید.
https://telegram.me/x_shobhe
کلمات کلیدی:
تاریخی