احساس میکنم از خدا دور شدم، چیکار کنم؟ چگونه باید از درگاه حق چیزی بخواهم؟ شرایط استجابت حاجت چیست؟ (مشهد)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات / ایکس – شبهه: همیشه دوری و نزدیکی با هر محبوبی را با احساس عشق و محبتی که در دل با او دارید بسنجید و نه با میزان انجام سفارشات، خدمات و ... .
سنجش دوری و نزدیکی:
اگر واحد اندازهگیری دوری و نزدیکی به محبوب [هر محبوبی، از خدا گرفته تا یک شیء کم ارزش]، عشق و محبت باشد، سنگ ترازوی آن نیز میزان "توجه" است و معیارش نیز درصد "اخلاص" خواهد بود. اما اگر واحد اندازهگیری دوری و نزدیکی به محبوب، انجام سفارشات، خدمات و ...، باشد، آن وقت حساب و کتاب وسط میآید.
انسان برنده و بازنده:
اگر سنجش محاسبهای شد، انسان همیشه بازنده است، چرا که از یک سو خداوند سبحان هیچگاه کم نمیآورد و ثانیاً او نیز دفاتر را وسط آورده و حساب میکشد که چقدر اطاعت و بندگی کردی؟ با چه درجهای از اخلاص و چگونه؟ و با نعماتی که ارزانی داشته و اماناتی که سپردم چه کردی؟ بدیهی است که انسان نمیتواند پاسخگوی ربّ کریمش باشد.
اما اگر واحد اندازهگیری "محبت" شد، محبوب نه تنها حسابکِشی نمیکند، بلکه گناهان را نادیده گرفته و قصورها و تقصیرها را میبخشد.
« قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ » (آلعمران، 31)
ترجمه: بگو اگر خدا را دوست داريد از من پيروى كنيد تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشايد و خداوند آمرزنده مهربان است.
حکایت:
انس میگوید: بادیه نشین تازه مسلمان شدهای نزد پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله آمد و پرسید: «حالا این قیامتی که میگویید، کِی خواهد بود؟»؛ ایشان در پاسخ به او نفرمود که علمش نزد خداست و ...، بلکه پرسیدند: «حالا چه آماده کردهای؟» - بادیه نشین گفت: نماز و روزه و عمل قابل توجهی آماده نكردهام جز این كه خدا و رسولش را دوست دارم. ایشان فرمودند: « فرد با محبوبش محشور میشود. » (شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 1، ص 139 - 140»
القائات شیطانی:
اگر چه انسان با کمی تأمل در میزان محبت و توجهاش و به تناسب بندگی و معصیتاش، دوری و نزدیکی را میفهمد، اما غافل نشویم که وسوسهها و القائات شیطانی، به مراتب بیشتر از دوری و نزدیکی واقعی عبد به معبودش میباشد. شیطان دائم القا میکند که «تو دیگر خیلی دوری شدی، آن قدر که بازگشتت یا ممکن نیست و یا به این راحتیها هم نیست!».
شیطان دوست دارد که انسان از معبودش هر چه بیشر دور شود، به «ضلالٍ بَعید» بیفتد، و بالتبع از رحمت و مغفرت او نیز ناامید گردد. حتی کار به جایی میرسد که انسان (ناخودآگاه)، خود را مشرف و مسلط بر خدا دیده و به او اتهام وارد کرده و افترا میبندد و حکم قضایی صادر میکند که «خدا مرا دوست ندارد!». و البته خداوند متعال بندهای را که تعدی کند، به او افترا زند، از رحمتش ناامید باشد و محبت و لطف و کرمش را تکذیب کند، دوست نخواهد داشت.
چارهی کار:
چارهی کار، خداشناسی و خداباوری است - چارهی کار، اجتناب جدی از اینگونه داوریها و صدور حکمها علیه خداوند متعال است. چاره کار این است که بداند خدا چه گفته، نه این که خود بگوید و به خدا نسبت بدهد!
چارهی القایات منفی و دروغ، القائات مثبت و راست است. باید مرتب به خود القا کنیم که خداوند متعال فرمود: بله، شما بسیار عصیان میکنید، بسیار دور میشوید؛ ولی من بسیار میبخشم و بسیار به شما نزدیک هستم و هر کجا که باشید، من با شما هستم. به این دو آیه توجه کنید:
« وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لِي وَلْيُؤْمِنُواْ بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ » (البقره، 186)
ترجمه: و هرگاه بندگان من، از تو در بارهی من بپرسند، [بگو] من نزديكم و دعاى دعاكننده را به هنگامى كه مرا بخواند اجابت مىكنم پس [آنان] بايد فرمان مرا گردن نهند و به من ايمان آورند باشد كه راه يابند.
«... وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ » (الحدید، 4)
ترجمه: و هر كجا باشيد او با شماست و خدا به هر چه مىكنيد بيناست.
ارتباط و اتصال:
هر محبتی را کثرت ارتباط و شدت اتصال، بیشتر و عمیقتر و بالتبع پایدارتر مینماید. این قانون الهی، از محبت بندگانش به او، تا مراتب نازله و حتی تجلیاش در جامدات حاکم میباشد. گفت:
قطره تا با دریاست، دریاست ورنه قطره، قطره و دریا دریاست.
اگر ارتباط یک رود عریض، طویل و عمیق با سرچمشهای کم یا قطع شود، کم آب و بیآب میشود؛ و اگر ارتباط و اتصال عبد با معبود، محب با محبوب و عاشق با معشوق نیز کم یا قطع شود، دیگر از او چیزی باقی نمیماند و مثل یک باتلاق، جسدی متعفن خواهد شد.
پس محبت را با توجه (ذکر = یاد خدا)، اتصال را با نماز (صلاة) و ارتباط را با دعا بیشتر، محکمتر و عمیقتر نماییم و البته این امور محقق نمیگردد، مگر با اعتصام به "حبل الله" و چنگ زدن به "عروة الوثقی"، که همان کتاب و عترت علیهم السلام (ثقلین) میباشند.
استجابت:
و اما در دعاها دقت کنیم که هر دعایی برای "کمال و قرب" باشد، به شرطی که فقط لفظ نباشد، بلکه خواست قلبی و همت برای عمل باشد، حتماً مستجاب است، مثل دعای عظیم الشأن « اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ » که در سوره حمد تعلیم شده و هر روز چند نوبت در نماز میخوانیم.
اما دعا اگر برای خواستها، امیال، رفع گرفتاریها و نیازهای مادی باشد، صورتهای گوناگون دارد. گاه صلاح هست، اما زمینهاش مساعد نشده یا زمانش نرسیده – گاه صلاح هست، اما معاصی دعا را حبس کرده است – گاه دعا بالا میرود، اما گناهانی سد راه رسیدن به اجابت میشود ...، و گاه حاجتی که از خدا برای خودمان میخواهیم، به ضرر ما و یا دیگران است که آن وقت خداوند سبحان، اجابت نمیکند تا بندهاش حفظ بماند.
بشر گاهی طالب چیزی میشود که برای او ضرر و زیان دارد: « ... وَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ ... - و بسا چيزى را خوش نمىداريد و آن براى شما خوب است و بسا چيزى را دوست مىداريد و آن براى شما بد است و خدا مىداند و شما نمىدانيد / البقره، 216».
پس کسی که خدا را قبول دارد، باور دارد، دوست دارد، با چنگ زدن به حبل الله، به او متصل شده و با نماز، ذکر، دعا، استغفار، توبه و ... با او مرتبط شده است، ضمن دعا و بیان حاجات خود، توکل نیز دارد و در نهایت کار را به او واگذار میکند تا آن چه خود صلاح و خیر میداند، برای بندهاش پیش بیاورد؛ مثل حضرت موسی علیه السلام، که کار را به خدا واگذار کرد و خدا نیز فرعونیان را با تمام قدرت و سپاهیان و تجهیزاتشان، به راحتی غرق کرد و آنها را نجات داد:
« فَسَتَذْكُرُونَ مَا أَقُولُ لَكُمْ وَأُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ » (غافر، 44)
ترجمه: (موسی گفت) پس به زودى آنچه را به شما مىگويم به ياد خواهيد آورد و كارم را به خدا مىسپارم خداست كه به [حال] بندگان [خود] بيناست.
قانون کلی:
اما در عین حال، یک قانون کلی نیز بر «دعا و استجابت» حکمفرماست و آن ارتباط و تعامل دو طرفه است. خداوند کریم فرمود: من دعای تو را اجابت میکنم، تو هم دعوت مرا اجابت کن. و این در حالی است که هر دو طرف به نفع "بنده" است و او غنی و بینیاز میباشد:
« وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لِي وَلْيُؤْمِنُواْ بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ » (البقره، 186)
ترجمه: و هرگاه بندگان من، از تو در بارهی من بپرسند، [بگو] من نزديكم و دعاى دعاكننده را به هنگامى كه مرا بخواند اجابت مىكنم پس [آنان] بايد فرمان مرا گردن نهند و به من ايمان آورند باشد كه راه يابند.
مرتبط:
اگر قرار نیست همهی دعاهایی که میکنیم به اجابت برسد پس چرا خداوند در قرآن نفرمود ادعونی [ بعضی از آنها ] استجب لکم؟ (27 اردیبهشت 1293)
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
احساس میکنم از خدا دور شدم؟ چیکار کنم؟ چگونه باید از درگاه حق چیزی بخواهم؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/7123.html
عضویت در پایگاه «پاسخگویی به سؤالات و شبهات / ایکس – شبهه»
- تعداد بازدید : 7450
- 2 دی 1394
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون دعا استجابت