پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): گاهی برای القای یک شبهه، جمله را با یک اصل فلسفی و یا ...، آغاز میکنند که اولاً ذهن منحرف شود و ثانیاً به آن بار علمی، عقلی و حتی اجتناب ناپذیری و ... بدهند! واقعاً چه ربطی بین "اختیار انسان"، دو قطبی شدن "فرزندان آدم ع" و "یکپارچگی ملت ما" و "انگ تروریستی" وجود دارد؟!
اینجا پاسخگو چه کند؟ بحث "جبر و اختیار" را مطرح کرده و شرح دهد؟ یا چه باید کردها برای وحدت یک ملت را توضیح دهد؟ یا به سیاست خارجی در انگ و اتهام و دلایل و عوامل و اهداف آن بپردازد؟!
پس اینها همه روش و تاکتیک در جنگ نرم میباشد.
هدف سیاسی:
هدف سیاسی از این تاکتیک، مخالفت با توصیههای مؤکد مقام معظم رهبری، مبنی بر خودداری از ایجاد دو دستگی و دو یا چند قطبی کردن ملت است از یک سو و بالتبع شکستن این اتحاد عظیم و با شکوه است از سوی دیگر ، تا بتوانند این ملت را با نفوذ، حمله و ...، به سلطه درآورند.
آنها میخواهند به این روش القا کنند که «چون انسان اختیار دارد»، پس باید حتماً به جای تلاش در وحدت، به تفرقه روی آورد و سپس این اقطاب، به جان هم بیافتند!
آنها ضمن شعار «اختیار» میخواهند بگویند: تفرقه و تخاصم یک «جبر» است و گریزی از آن نیست، چنان که قابیل نیز هابیل را کشت! پس اگر ما به تفرقه و دشمنی به یک دیگر روی آورده و دعوت میکنیم، این یک "جبر" است و مخالفت با آن فایدهای ندارد! شما نیز مبادا به دنبال وحدت بروید، چرا که اصلاً عملی نیست و حتماً باید به جان هم بیافتید. در واقع به گمان ضعیف خودشان، برای خیانت و جنایت خود، برهان و توجیه فلسفی پیدا کردهاند!
الف – انسان در پارهای از امور [که ظاهراً در "انتخاب" خلاصه میشود]، اختیار دارد و در بیشتر امور و از جمله نتایج انتخاب خود، هیچ اختیاری ندارد. مثل کسی که اختیار میکند، آب بنوشد یا آب میوه – نان بخورد یا میوه؟ اما نتایج هر کدام جبری است.
پس اگر در امر "انتخاب" به انسان اختیاری داده شده، معنایش این نیست که پس «تفرقه، دشمنی، تخاصم و ... اجباری میباشد!»، خیر؛ بلکه انسان با همان قوهی اختیار خود، میتواند به ایجاد وحدت روی آورد.
ب – از کلمات و واژهها نیز سوء استفاده ابزاری میکنند، مثل همین واژهی «دو قطبی»، که در طبیعت معنایی دارد، در مملکت وجود معنای دیگری دارد و در یک بحث سیاسی و دعوت به وحدت، معنای دیگری دارد؛ اگر چه هر کدام میتوانند مَثَلی برای دیگری باشند.
ب /1 – آری، در طبیعت دو، و چه بسا چند قطبی وجود دارد. شمال، جنوب، شرق و غرب عالم، اقطاب گوناگون هستند – مثبت و منفی، دو قطب هستند – همینطور بالا و پایین – سرما و گرما – شب و روز – سنگینی و سبکی – حرکت و سکون و ...؛ اما نه تنها هیچ اجباری ندارند که حتماً به جان بیافتند، بلکه همه در مدار خود، در نظم خود و حول محور مشخص و مناسبی قرار گرفته و حرکت میکنند.
ب /2 – در مملکت وجود نیز اقطاب وجود دارد و حتی اضداد هم وجود دارد؛ روح و جسم – عقل و قلب و نفس حیوانی – خواب و بیداری – تری و خشکی – سیری و گرسنگی و ...؛ اما آیا اینها الزاماً به جان هم میافتند؟! یا خیر، بلکه اگر تحت کنترل "عقل" نبودند، هر کدام سازی میزنند و چه بسا به یک دیگر نیز لطمههایی وارد کنند؟
ب /3 – در مملکت بیرون [جامعه و ملت] نیز همینطور است. اقطاب گوناگونی وجود دارد. کودکان و بزرگسالان – مردان و زنان – شمالیها و جنوبیها و ...، اقطاب و اقشار گوناگون هستند و حتی در اصناف نیز این اقطاب وجود دارند، مانند: کارگر و کارفرما – مدیر و کارمند – فرمانده و لشکر – معلم و شاگرد – خریدار و فروشنده – مالک و مستأجر و ...؛ اما آیا معنای این اقطاب متفاوت و گوناگون، این است که الزاماً دچار تفرقه شده و به جان یک دیگر بیافتند؟!
ج – در مملکت وجود فرمود: فرمان تمامی قوا و اقطاب را به دست "عقل" بده و با این "عقل" خدا را بشناس و با قلب فهم کن و به وحی ایمان بیاور و تبعیت کن، تا اقطاب گوناگون، همه حول یک محور قرار گیرند، تا تو «موحد» شوی؛ وگرنه، اربابها (صاحب اختیاران و تربیت کنندگان امور) متفاوت و حتی متضاد و متخاصم با یک دیگر [مثل: ربّ شهوت، ربّ قدرت و ...] هر کدام فرمانی میدهند و از تو اطاعت و بندگی میخواهند و هر کدام را که اطاعت کنی، مورد عذاب دیگری واقع میشوی. چنان که حضرت یوسف علیه السلام، به هم سلولیهای خود فرمود:
« يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ » (یوسف علیه السلام، 39)
ترجمه: اى دو رفيق زندانيم آيا خدايان پراكنده بهترند يا خداى يگانه مقتدر؟!
د – در مملکت بیرون نیز فرمود: ای اقطاب و اقشار و اصناف گوناگون، و تمامی آحاد و افراد یک ملت، خدای واحد را هدف بگیرید، تا متحد شوید؛ وگرنه ربّالنوعهای کاذب بسیارند و هر کدام شما را به بندگی خود فرا خواهند خواند، و هر کدام شما را معذب مینمایند و در نهایت نیز مغضوب خداوند سبحان شده و با اختیار و انتخاب خودتان، به عذاب الهی و ابدی دچار خواهید شد.
*- از این رو فرمود: "تقوا" را محور قرار دهید، نه قومیتها، زبانها و نژادها را – با اطاعت از خدا، رسول و اولی الامر، همه به یک سو روید – همه به صورت جمعی (نه یک نفر در یک جمع)، به "حبل الله" چنگ زنید. و البته که "حبل الله"، خود خدا نیست، بلکه "حبل" اوست، یعنی "ولایت". پس هر گاه حول یک محور جمع شدید و به یک ریسمان الهی چنگ زدید، آن وقت این گوناگونیها، حتی اگر اختلاف نظر یا اختلاف سلیقه، یا اختلاف روش در تحقق یک هدف واحد باشد، همه نعمت است و به نفع جمع شما تمامی میشود.
« وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْكُرُواْ نِعْمَتَ اللّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنتُمْ عَلَىَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ » (آلعمران، 103)
ترجمه: و همگى به ريسمان خدا چنگ زنيد و پراكنده نشويد و نعمتخدا را بر خود ياد كنيد آنگاه كه دشمنان [يكديگر] بوديد پس ميان دلهاى شما الفت انداخت تا به لطف او برادران هم شديد و بر كنار پرتگاه آتش بوديد كه شما را از آن رهانيد اين گونه خداوند نشانههاى خود را براى شما روشن مىكند باشد كه شما راه يابيد.
*- و در آیهی بعد فرمود که در میان شما، کسانی هستند که دوست و دشمن شما را میشناسند، خیر و صلاح شما را میدانند و میخواهند، و شما را با امر به معروف و نهی از منکر، بدان رهنمود میگردند:
« وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ » (آلعمران، 104)
ترجمه: و بايد از ميان شما گروهى [مردم را] به نيكى دعوت كنند و به كار شايسته وادارند و از زشتى بازدارند و آنان همان رستگارانند.
*- و در آیهی بعد فرمود که دچار تفرقه و اختلاف نشوید که اگر این وحدت شکسته شود، معذب خواهید شد:
« وَلاَ تَكُونُواْ كَالَّذِينَ تَفَرَّقُواْ وَاخْتَلَفُواْ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَأُوْلَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ » (آلعمران، 105)
ترجمه: و چون كسانى مباشيد كه پس از آنكه دلايل آشكار برايشان آمد پراكنده شدند و با هم اختلاف پيدا كردند و براى آنان عذابى سهمگين است.
انگ تروریست:
ما باید دقت و تلاش کنیم که در محضر خداوند سبحان، رسولش و امامان علیهم السلام، و در منظر شهدا، صالحین و مؤمنین، اشخاص و جامعه یا امتی معروف، مقبول و مطلوب باشیم، نه در نظر دشمنان. اگر دشمن ما را مطلوب خود ببیند که معلوم است از راهمان جدا شدهایم.
انگ زدن دشمنان نیز یک تاکتیک است؛ بسیار دیدهاید که یک دزد و یا جانی، وقتی متوجه هجوم مردم میشود، میان مردم آمده و فریاد میزند: آی دزد! آی دزد! بعد یک طرف را نشان میدهد و به آن طرف میدود تا همگان به دنبال او بروند. حالا اگر یک مظلومی را نیز گیر آورد، به جان او میافتد تا همگان به جان او بیافتند و خودش فرار کند. حالا این سیاست امریکای دزد و جنایتکار، انگلیس خبیث و صهیونیسم بینالملل است.
پس، ما هر چه بگوییم و هر چه کنیم، آنها اهداف خود را دنبال کرده و از حربهها و تاکیتکهای قانونی و غیر قانونی خود برای جنگ نرم و سخت با ما استفاده خواهند کرد.
از این رو، هدف باید خدا باشد و اگر حول محور ولایت، وحدت کردیم، تمامی این ترفندها بینتیجه میماند و پیروز خواهیم بود، چنان که بارها تجربه کردیم؛ چرا که این وعدهی خداست و وعدهی او تخلف ناپذیر میباشد. « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ / محمد صلوات الله علیه و آله، 7».
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
با توجه به اختیار انسان، و دو قطبی بودنها از بدو خلقت، چگونه میتوان در کشور یکپارچگی ایجاد نمود؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/7672.html
کلمات کلیدی:
سیاسی