پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): لطف خدواند کریم به تمامی بندگانش (از بد و خوب)، «اگر» ندارد، همگان مشمول رحمت واسعهی او و الطاف مستمر و آشکار و پنهان او هستند. پس اگر قدردان مُنعم و نعماتش باشند، از فرصتها و امکانات درست استفاده کنند و از بندگی غفلت ننمایند، خداوند سبحان آنان را مشمول «رحیمیت» خود نیز میگرداند، و اگر چنین ننمودند، آنها را به نتیجه عملکرد خود میرساند.
« وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ » (ابراهیم علیه السلام، 7)
ترجمه: و (همچنین به خاطر بیاورید) هنگامی را که پروردگارتان اعلام داشت: «اگر سپاسگذار باشید»، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود؛ و اگر ناسپاسی کنید، مجازاتم شدید است!»
توجه به این که این رحمت و لطف، همگان را شامل میگردد، سبب میگردد تا کسی خودش را «ویژه» نپندارد.
و البته باید دقت نمود که نه تنها هیچ کس از خداوند متعال طلبکار نمیباشد، بلکه نعمات الهی، در این دنیا نیز همیشه به پاس عبادات و خدمات نمیباشد و چه بسا به برخی کفار و ظالمین بیشتر میدهد تا بیشتر فرو روند. اما به مؤمنان میدهد تا بیشتر رشد نمایند.
در هر حال این دنیا، آخرت نیست که هر چه در آن میدهند، پاداش یا مکافات حتمی و برابر عمل باشد. اگر چه کار خدا حکیمانه است.
خوشحال شدن:
رحمت و الطاف خداوند متعال، مستمر است، منتهی ما چون مستغرق در نعماتیم، متوجه نمیشویم! لذا حتی نمیتوانیم آنها بشماریم، چه رسد به این که شاکر لفظی یا واقعی نیز باشیم. از اینرو، همیشه وقتی اتفاق خاصی رخ میدهد، میگوییم: «خدا لطفش را شامل حالم کرد!».
اما در هر حال، خوشحالی از شمول رحمت و لطف شدن، نه تنها کبر، غرور، عجب و ... نیست، بلکه کسی که خوشحال نشود، ناسپاس میباشد. بندهی عبوس، متوقع، ناسپاس و ناراضی که "بنده" نیست و بندگی نمیکند.
بنابراین، باید دائماً متوجه رحمت، نعمت و لطف خدا بیافتیم و شاکر باشیم. و شکر به این است که بدانیم که بدانیم مُنعم کیست، نعمت کدام است و در مقابل این نعمات و الطاف، چه عهد و پیمان و و ظیفه و تکلیفی داریم، و عمل کنیم. چنان که فرمود:
« وَاذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمِيثَاقَهُ الَّذِي وَاثَقَكُمْ بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ » (المائده، 7)
ترجمه: و نعمتى را كه خدا بر شما ارزانى داشته و [نيز] پيمانى را كه شما را به [انجام] آن متعهد گردانيده، به ياد آوريد، آنگاه كه گفتيد: «شنيديم و اطاعت كرديم.» و از خدا پروا داريد كه خدا به راز دلها آگاه است.
کبر و غرور:
یکی از مشکلات ما در خداشناسی، خودشناسی، علم اخلاق، تزکیه و ...، این است که متأسفانه در اذهان عمومی، کلمات و واژگان، از معنای درست خود برخوردار نمیباشند و حتی معانی غلط، مصطلح و رایج میگردد. و بدیهی است که وقتی انسان نمیداند که چه حالتی به او دست داده، نمیتواند برای چارهی درستی بیابد.
یکی از همین واژگانی که غلط معنا شده، کلمهی «غرور» است؛ چنان که ما در محاوره خود میگوییم: «آدم مغروری است – به غرورم برخورد – غرور ملی و ...»؛ در حالی که غرور یعنی «فریب». بنابراین، «مغرور» در اصل یعنی «فریب خورده». و البته کسی که دچار عجب و تکبر شود نیز فریب خورده است. چنان که میفرماید:
« يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ » (الإنفطار، 6)
ترجمه: ای انسان! چه چیز تو را در برابر پروردگار کریمت مغرور ساخته (فریب داده و مطمئن کرده) است؟!
پس، دقت کنیم که بسیاری از حالاتی که به انسان دست میدهد و نامش را "غرور" میگذارند، "تکبر" است، که به معنای «خودبزرگبینی در برابر دیگران» میباشد؛ و البته گاهی نیز به انسان حال "عُجب" دست میدهد که یعنی «خودپسندی»!
راهکارها:
انسان موجودی تک بُعدی و یا تک رفتاری نیست که بتوان به او یک "راهکار" توصیه یا تجویز نمود و بیتردید، مداوای هر نوع بیماری روحی، روانی، جسمی، اخلاقی و ...، راهکارهای خودش را دارد. چنان که فرمودند: «نماز، تکبر را زایل میکند». این سجده کارها میکند، چنان که تکبر ابلیس لعین مانع از سجدهاش گردید.
تفکر و سعی:
اما، به طور کلی میتوان گفت که انسان متشکل از دو بُعد یا دو جنبهی "نظری و عملی" میباشد و رابطهی این دو با هم مستقیم است. لذا تا ایمان نداشته باشد، عمل صالح انجام نمیدهد و تا عمل صالح انجام ندهد، ایمانش راسخ و کامل نمیگردد.
بنابراین، "تفکر واقعی"، گام نخست، اصل، ریشه و جهتدهنده است. کسی که سعی دارد خداوند منّان را فراموش نکند، از حضور در محضر او غفلت نکند، نسبت به معاد و آیندهاش بیتوجه نباشد، اگر خطایی از او سر زد، مسئله و بازگشتش را جدی بگیرد و استغفار و توبه نماید...؛ دچار تکبر، عجب، غرور و به طور کلی انحرافات نمیگردد.
●- به عنوان مثال: اگر کسی کمی تفکر کند که خداوند متعال چگونه او و دیگران را مورد رحمت واسعه و لطف خود قرار داده است – و ببیند که خودش چیزی نیست، عملی هم ندارد که نعمت حق او باشد، بلکه همه لطف و کرم است – و بیاندیشد که خداوند متعال، چیزی را در این عالَم به کسی نبخشیده، بلکه هر چه میدهد، لطفی است که جنبهی امانت نیز دارد، لذا در مقابلش موظف، مکلف و مسئول نموده است ...، دیگر بابت لطف و کرم او، دچار عُجب، کبر و غرور نمیگردد.
●- از سوی دیگر، «فکر – نظر – اعتقاد – باور و محبت قلبی» نیز باید در عمل ظهور و بروز یابد تا استحکام یافته و مؤثر افتد. وگرنه همان تفکر، مبدل میشود به خیالات و اوهام!
از اینرو، ضمن تعلیم معارف و تبیین احکام و قوانین، امر به "عمل" نموده است. خواه ایجابی (این کار را بکن) و خواه سلبی (این کار نکن).
●- در آموزههای اسلامی، مکرر تأکید شده است که قرآن بخوانید – در آیات قرآن تفکر کنید – به زمین و آسمان نگاه کنید و علم و حکمت بیاموزید - و به خود متذکر شوید که عالم با این عظمت، بیهوده آفریده نشده است – نماز بخوانید – از یاد خدا (ذکر) غفلت نکنید – متوجه عظمت قیامت و آخرت خودباشید ...؛ چنان که ضمن تذکر به این مهمات در آیات متعدد، در یک آیه نیز به تمامی این فرازها تصریح نموده است:
« الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ » (المائده، 191)
ترجمه: همانان كه خدا را [در همه احوال] ايستاده و نشسته، و به پهلو آرميده ياد مىكنند، و در آفرينش آسمانها و زمين مىانديشند [كه:] پروردگارا، اينها را بيهوده نيافريدهاى؛ منزهى تو! پس ما را از عذاب آتش دوزخ در امان بدار.
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
دچار غرور میشوم! به ویژه اگر مشمول لطفی از سوی پروردگار گردم. میگویم: لابد این لطف به دلیل عمل نیک من بوده است و ...! چه کنم؟!
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8358.html
کلمات کلیدی:
گوناگون