چرا امامان همه تفاسیر قرآن را به سمت خودشان متوجه میدانند؟
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): لابد مقصود از این سؤال (مبهم) این است که «چرا امامان علیهم السلام، بسیاری از آیات را فرمودهاند که در توصیف، شأن و در حق ما میباشد؟»
این مطلب درست است و تفکر و تعمق هر چه بیشتر در این حقایق است که سبب شناخت بیشتر، عمیقتر و بهتر میگردد.
اهل عصمت علیهم السلام، بسیاری از توصیفات را فرمودهاند که در شأن یا حق ما میباشد. چنان که پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله که مخاطب، ابلاغ کننده و معلم وحی بودند، دست کم در خطبهی غدیر خم، به چندین سوره و آیه اشاره نمودند و فرمودند: در حق من، علی و امامان بعد ایشان (علیهم السلام) میباشد - مانند:
«مَعاشِرَالنّاسِ، علی (فَضِّلُوهُ). مامِنْ عِلْمٍ إِلاَّ وَقَدْ أَحْصاهُ الله فِی، وَ کُلُّ عِلْمٍ عُلِّمْتُ فَقَدْ أَحْصَیْتُهُ فی إِمامِ الْمُتَّقینَ، وَما مِنْ عِلْمٍ إِلاّ وَقَدْ عَلَّمْتُهُ عَلِیّاً، وَ هُوَ الْإِمامُ الْمُبینُ (الَّذی ذَکَرَهُ الله فی سُورَةِ یس: (وَ کُلَّ شَیءٍ أَحْصَیْناهُ فی إِمامٍ مُبینٍ – یس، 12).»
ترجمه: هان مردمان! او را برتر بدانید. چرا که هیچ دانشی نیست مگر اینکه خداوند آن را در جان من نبشته و من نیز آن را در جان پیشوای پرهیزکاران، علی، ضبط کرده ام. او (علی) پیشوای روشنگر است که خداوند او را در سوری یاسین یاد کرده که: «و دانش هر چیز را در امام روشنگر (و آشکار) برشمردهایم...»
و یا سوره مبارکهی حمد را از ابتدا تا انتها خواندند و فرمودند: «هان ای مردم! به خدا سوگند این سوره درباره ی من نازل شده و شامل امامان می باشد و به آنان اختصاص دارد.»
و بالاخره آن که پس از تلاوت آیات متعدد در شأن اهل عصمت علیهم السلام، فرمودند:
«وَ مانَزَلَتْ آیَةُ رِضاً (فی الْقُرْآنِ) إِلاّ فیهِ، وَلا خاطَبَ الله الَّذینَ آمَنُوا إِلاّبَدَأ بِهِ، وَلانَزَلَتْ آیَةُ مَدْحٍ فِی الْقُرْآنِ إِلاّ فیهِ، وَلاشَهِدَ الله بِالْجَنَّةِ فی (هَلْ أَتی عَلَی الْاِنْسانِ) إِلاّلَهُ، وَلا أَنْزَلَها فی سِواهُ وَلامَدَحَ بِها غَیْرَهُ.»
ترجمه: آیه رضایتی در قرآن نیست مگر این که دربارهی اوست. و خدا هرگاه ایمان آوردگان را خطابی نموده به او آغاز کرده [و او اولین شخص مورد نظر خدی متعال بوده است]. و آیهی ستایشی نازل نگشته مگر دربارهی او. و خداوند در سورهی « هَلْ أَتی عَلَی الْاِنْسانِ » گواهی بر بهشت [رفتن] نداده مگر برای او، و آن را در حق غیر او نازل نکرده و به آن جز او را نستوده است.
قرآن کریم، کتاب هدایت:
قرآن کریم، کتاب تعلیم، تزکیه و هدایت بشر به سوی کمال و تقرب به کمال محض است [که حدی ندارد]؛ از این رو کتاب جامعی است برای انسان، که در آن از خالق، رازق، مالک، شروع و انجام "انسان" گفته است – از عقل و فطرت انسان گفته و به علم و تزکیهی او تعلیم و دستور داده است – از حالات، کششها، کنشها و واکنشهای انسان گفته است – از دوست و دشمن انسان گفته است – تعاریف انسان سخیف و انسان کامل را بیان داشته است – به تاریخ و سرنوشت گذشتگان برای درس و عبرت انسان اشاره نموده است ... و بالاخره آن که عاقبت انسان، پایان سفر و به کجا رسیدنش را تشریح نموده و بایدها و نبایدهای لازم و ضروری، برای رشد، خوب رسیدن و فلاح ماندگاریش را تشریح کرده است.
قرآن کریم، کتاب انسانشناسی:
بنابراین، قرآن کریم، یک کتاب کامل "انسانشناسی" در حال و احوال شخصی و اجتماعی انسان میباشد و تعقل در آن سبب شناخت و رشد میگردد: « لَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ - در حقيقت، ما كتابى به سوى شما نازل كرديم كه ياد شما در آن است. آيا نمىانديشيد؟ » (الأنبیاء، 10)
تعاریف بدون مصداق خارجی (عینی) قابل درک و شناخت نیستند:
هیچ تعریفی، بدون مصداق خارجی و عینی (مشهود)، برای انسان قابل درک نمیباشد. حتی وقتی میفرماید: «خداوند متعال، حیّ، خالق، رازق، مالک، رحمان، جواد، کریم، منتقم، جمیل و ...» میباشد، اگر جلوهی از این صفات را در خود انسان تجلی نداده باشد، قابل فهم و درک نمیباشند. چنان که اگر کسی حتی یک درخت به عمرش ندیده باشد، هر چه برای او جنگل را توصیف نمایید، درک نمیکند و هیچ تصور و تصدیقی نخواهد داشت.
انسان کامل:
بنابراین، در قرآن کریم، همانگونه که "الله جلّ جلاله" معرفی شده، «إله»های کاذب نیز معرفی شده است – همانگونه که شیطان و شیاطین (دشمن) وصف شده، دوست نیز توصیف شده است و همانگونه که انسان سخیف – انسان مانند جمادی – انسان مانند حیوان و ...، توصیف شده، انسان عاقل، عالِم، مؤمن، متقی ... و سلسله مراتب و درجات آن تا "انسان کامل" نیز توصیف شده است.
●- اما، این توصیفات بدون مصداق خارجی و قابل شهود، قابل درک و فهم نمیباشند. اگر آدمی، انسانِ شکمپرست، شهوتپرست و درندهخو ندیده باشد، هیچ گاه درک نخواهد کرد که « أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ » یعنی چه؟ و همینطور است اگر مصداق عینی و شهودی انسان عاقل، مؤمن، عالِم، متقی و انسان کامل را نبیند و نشناسد.
بنابراین، ضمن تعاریف، مصادیق انسان کامل، که مظهر اتمّ اسمای الهی هستند را به بشر نشان داد و فرمود که بندگی و اطاعت از من، مرهون مودت و اطاعت از آنان میباشد.
تعریف، کار خداست:
همیشه اول "معروف = آن که شناخته میشود" خود را میشناساند و سپس دیگران او را میشناسند که البته شناخت دیگران از او، متناسب با معرفی او از یک سو و ظرفیت شخص از سوی دیگر میباشد. تا یک گُل با تجلی خودش را نشناساند، کسی نمیتواند آن را بشناسد.
بنابراین، شناساندن خداوند سبحان، پیامبر خدا، امام و خلیفةالله، انسان کامل، مبدأ و معاد ... و همه چیز، کار خداست و او در کتاب خلقت و به قلم صُنع و نیز در کتاب قرآن و به قلم وحی، میشناساند.
از اینرو، هم انتخاب و انتصاب "امام" کار خداست، و هم تعریف و توصیف او برای شناخت دیگران کار خداست و او با نشان دادن مصداق حقیقی و عینی (شخص امام علیه السلام) و نیز توصیف او در بیان وحی که پیامبر و امامان علیهم السلام آن را تعلیم میدهند، انسانهای کامل و امامان را به ما شناسانده است.
پس، امامان علیهم السلام نیز برای تعلیم مردمان و امامشناسی آنها، با بیان آیاتی که در شأن و حق ایشان میباشد، تعاریف و توصیفات یک امام را با کلام وحی و مصداق خارجی، ایفاد مینمایند.
اسم الله – بهترین نمونه:
اسم یعنی نشانه، و نشانه نیز به علامت و آیهای اطلاق میشود که سبب شناخت و هدایت به سوی مقصودی گردد. اسمهای خداوند متعال [چه از حیث لفظ و معنا و چه از حیث مصداق خارجی و عینی] نیز همه مخلوقات او هستند.
بنابراین، هر چه که به عنوان «کمال = هستی» محسوب گردد، هر چه که خوبی و زیبایی [که همان کمال است] شناخته شود، همه و همه "اسم الله" هستند و "اسمای حسنا"، کاملترین تجلیات، نمودها و مصادیق میباشند. لذا از بهترین نمونهها، آیهی مبارکهی زیر و تفسیر امام صادق علیه السلام میباشد:
« وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُوا الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَائِهِ سَيُجْزَوْنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ »
ترجمه: و نامهاى نيكو به خدا اختصاص دارد، پس او را با آنها بخوانيد، و كسانى را كه در مورد نامهاى او به كژى مىگرايند (تحریف میکنند و یا آن را به غیر حقیقی اطلاق میکنند و ...) رها كنيد. زودا كه به [سزاى] آنچه انجام مىدادند كيفر خواهند يافت.
امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه فرمودند:
« نَحنُ وَاللهِ الأسماءُ الحُسنی الَّتی لا یَقبَلُ اللهُ مِنَ العِبادِ عَمَلاً الاّ بِمَعرفَتِنا » (اصول کافی/ ج1/ ص 143)
ترجمه: به خدا سوگند که ما هستیم نامهای نیک او که از بندگان هیچ عملی پذیرفته نمیشود جز به شناخت ما.
***- نتیجه آن که خداوند متعال در قرآن کریم، شخصیت و ویژگیها و مقامات امام را تعریف و توصیف نموده و امامان علیهم السلام نیز مصداق خارجی و عینی را معرفی میکنند، تا انسان هم به لحاظ "نظری" و هم به لحاظ "عملی" رشد نماید.
***- قرآن و اهل عصمت علیهم السلام، عین هم هستند، چنان که یکی را ثقل اکبر و دیگری را ثقل اصغر نامید و فرمود: من از میان شما میروم و این دو ثقل را برایتان میگذارم که هرگز از هم جدا نمیشوند.
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
چرا امامان علیهم السلام، بسیاری از آیات را فرمودهاند که در توصیف، شأن و در حق ما میباشد؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8367.html
- تعداد بازدید : 1552
- 2 بهمن 1395
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: قرآن