انسان باید در خلوت و تنهایی خودش چه برنامههایی داشته باشه که به خدا نزدیکتر بشه، تا خلوت و تنهاییاش مفیدتر واقع شود؟
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): خدایِ در تنهایی و خلوت ما، با خدایِ جلوت و در اجتماع بودن ما، هیچ فرقی ندارد، وقتی میفرماید: « وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ – او با شماست، هر کجا که باشید / الحدید، 4»، خلوت و جلوت، نزد خداوند واحد و اَحد، به وحدت میرسند و یکی میشوند و فرقی با هم ندارند.
عالَم هستی، محضر خداست، تنهایی و غیر تنهایی ما، در محضر اوست؛ و او از سویی خالق، مالک، رب و رازق ماست و از سویی دیگر ناظر، خبیر، بصیر و شاهد بر تمامی اعمال آشکار و پنهان ماست، و حتی اندیشهها، گمانها و آن چه در سینههای ما چون سرّی پوشیده قرار گرفته است را میداند.
« قُلْ إِنْ تُخْفُوا مَا فِي صُدُورِكُمْ أَوْ تُبْدُوهُ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَيَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ » (آلعمران، 29)
ترجمه: بگو: «اگر آنچه را در سینههای شماست، پنهان دارید یا آشکار کنید، خداوند آن را میداند؛ و (نیز) از آنچه در آسمانها و زمین است، آگاه میباشد؛ و خداوند بر هر چیزی تواناست.
تنهایی و جمعی بودن انسان:
انسان نیز به لحاظی هیچ وقت و در هیچ حالتی تنها نیست و خلوت ندارد و به لحاظی همیشه و در تمامی حالات تنها و در خلوت خود میباشد.
انسانی که با قابلیت "خلیفة الله" شدن خلق گردیده است و باید اسماء و صفات مستخلف خود را تجلی دهد تا "خلیفة الله" شود، یعنی باید رحمت، جود، کرم و سایر صفات فعلیهی حق تعالی را در خود بروز دهد و به ظهور برساند، چگونه میتواند لحظهای تنها باشد؟!
انسان مسلمان و مؤمن، حتی در نماز فُرادا، یا نماز نافلهی خود در دل شب و در گوشهای خلوت، بندگی مخلصانهی خود را با " إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ " اظهار میدارد و « إِيَّاكَ » جمع است. یعنی هر چند در این لحظه و این گوشهی از دنیا تنهاست، اما خود را از جمع موحدان، مؤمنان و مسلمانان میداند، لذا وقتی برای هدایت دعا میکند نیز جمع را دعا مینماید: « اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ - ما را به راه راست هدايت فرما ». اما در عین حال، در نماز و راز و نیایش با خداوند سبحان، تنهاست، اگر چه نماز را به جماعت اقامه نماید.
از سویی دیگر، انسان همیشه تنها و در خلوت است. چرا که به تنهایی خلق شده و به تنهایی محشور میگردد و در طول حیات نیز به تنهایی در محضر حق تعالی میباشد. لذا حتی اگر در انبوه جمعیت باشد و مشغول به کاری جمعی باشد نیز در دلش به تنهایی یاد خداست و یا به تنهایی دلش را پر از محبت دنیا و مظاهرش نموده و به تنهایی خواستها و امیالی دارد که دنبال آنهاست.
بنابراین، "تنها = بدنها" تنها میشوند، اما قلوب "تنها" نیستند – و قلوب نیز به تنهایی متوجه حق تعالی و محبوب غایی خود میشوند.
در فرصتهای تنهایی چه کنیم؟
در عین حال، فرصتهایی در شبانه روز پیش میآید که برای انسان چنین به نظر میرسد که به خاطر جدا شدن و دور شدن از دیگران، "تنهایی" محسوب میگردد و حال سؤال این است که در این فرصتها چه کنیم؟
با توجه به نکات بیان شده و یکی بودن "تنهایی و جمع" در محضر حق تعالی، معلوم میشود که اصل و ریشهی "کار احسن = بهترین کارهای نیکو" در تنهایی و جمع نیز یکیست، منتهی چگونگی بروز و مصادیق یا اشکال ظهور آن متفاوت میشود. به عنوان مثال:
تفکر، که بالاترین عبادت و از احسن کارهاست؛ چنان که فرمودهاند از هفتاد سال یا یک عمر عبادت بالاتر است. حال خواه تفکر علمی به آفرینش خدا باشد - خواه تفکر به خود و چه هستم، چه باید باشم و چه باید بکنم باشد – خواه تفکر در مورد معیشت زندگی باشد – یا تفکر در مورد جامعه، چه باید کردها، مسئولیتها و تکلیفها. همه اینها تفکر است و مهم این است که "تفکرات"، هدفدار و خدایی باشند تا عبادت خدا محسوب گردند.
تعقل، چرا گمان کنیم که اعمال فیزیکی (از نماز و دعا و ذکر گرفته، تا فعالیتهای اجتماعی و سیاسی و ...) از تعقل مهمتر است؟ در حالی که هر اندیشه و کاری باید "معقول" باشد تا درست و مقبول قرار گیرد. چقدر خداوند متعال در قرآن کریم، به تعقل توصیه نموده و متذکر شده است؟
ذکر، که همان یاد خدا به جمیع جوانب است. یاد توحید و یاد معاد است که انسان را هدفدار و برخوردار از انگیزههای الهی میکند و به انسان جهت میدهد. بنابراین "یاد خدا" فقط تسبیح و تهلیل در یک جای خلوت نیست، بلکه در تمامی امور و کارها، باید خدا و بازگشت به سوی او لحاظ شود و لحظهای غفلت رخ ندهد. در چنین حالتی، یک جرعه آب نوشیدن و یا نوشاندن نیز عبادتی مقبول و مرضی قلمداد میگردد.
استغفار، یعنی طلب مغفرت و پوشش از خداوند منّان که با توبه فرق دارد. انسان آلوده شده و میشود و خطا نموده و مینماید، مضافاً بر این که خطاهای دیگران نیز دامنگیرش میشود و ...؛ پس، مؤمن با استغفار از خدا طلب مغفرت (بخشش و پوشش) مینماید، تا انسان را تمیز و طاهر کند؛ تا مشکلات و موانع رشد که ناشی از گناهان و خطاها و غفلتهای خود و دیگران میباشد را برطرف نماید. و در این مهم، هیچ فرقی بین تنهایی یا حضور در اجتماع وجود ندارد.
توبه: یعنی بازگشت. یعنی انسانی که غفلت کرده و موجب انحراف و گناهی شده، از آن کار پشیمان شود و از آن هدف روی برگرداند و از آن مسیر به سوی خداوند متعال توجه و حرکت نماید. در این مهم نیز هیچ فرقی بین خلوت یا حضور جمعی نیست، هر چند که مسئولیتهای اجتماعی و مدنی، به مراتب سنگینتر است. چه بسا انسان یک خطای شخصی بنماید، اما تعدادی را به گمراهی بکشاند، و یا گناهی را علنی و عادی سازی نماید، یا با رفتارهای شخصیاش، فرهنگسازی اجتماعی نماید و ... .
شکر، یعنی شناخت مُنعم از یک سو – شناخت نعمت از سوی دیگر و بهرهگیری درست و سالم از نعمت و ضایع ننمودن آن از سویی دیگر.
نعمت، فقط نان و لباس و مسکن و سایر اموال مادی نمیباشد؛ بلکه "ولایت" خود بالاترین نعمت است، امامت و امام نعمت است، دین و ایمان نعمت است و هم چنین امنیت، الفت بین قلوب، وحدت و ... همه نعماتی میباشند که در قرآن کریم و احادیث به آنها تصریح شده است.
بنابراین، "شکر نعمت"، فقط لفظی و زبانی نیست و به گفتن "الحمد لله یا شکراً لله" خلاصه نمیشود، بلکه در فکر، قلب و عمل نیز باید شاکر بود و البته نعمات اجتماعی، بسیار مهمتر هستند.
"شکر" یک مقولهی تشریفاتی نیست، بلکه در درجهای از اهمیت و نقشآفرینی قرار دارد که میفرماید: شکر سبب فزونی نعمت میگردد و کُفران نعمت، عذاب شدید در پی دارد.
دعا، یعنی خواندن و خواستن. کسی نزد حق تعالی "دعا" میکند که او را بخواند و از او بخواهد.
انسان عاقل، حکیم، بصیر، موحد و مؤمن، نیازهای معنوی و مادی جامعه را میشناسد و در تنهایی نیز ابتدا برای رفع آنها "دعا" میکند. دشمن و دشمنیها را میشناسد و در تنهایی نیز دعا برای دفع آنها را مقدم میشمارد.
پس برای خلوت، همان حالات، امور و کارهایی از ما خواسته شده که برای حضور در جمع و فعالیت اجتماعی خواسته شده است؛ و البته تنهایی و فراغت از جماعات و مشغلهها، میتواند شرایط و فضا را برای تمرکز مساعدتر نماید.
« وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ وَيُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَذَلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ » (البینة، 5)
ترجمه: و به آنها دستوری داده نشده بود جز اینکه خدا را بپرستند در حالی که دین خود را برای او خالص کنند و از شرک به توحید بازگردند، نماز را برپا دارند و زکات را بپردازند؛ و این است آیین مستقیم و پایدار!.
پس اساس این دستورالعملها برای رشد و قرب یکیست، هر چند که ممکن است در هر حالت یا مکانی، اَشکال یا مصادیق آن گوناگون گردد.
مشارکت و همافزایی (سؤال و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
انسان باید در خلوت و تنهایی خودش چه برنامههایی داشته باشه که به خدا نزدیکتر بشه، تا خلوت و تنهاییاش مفیدتر واقع شود؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8593.html
- تعداد بازدید : 2073
- 3 خرداد 1396
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی دعا عبادت