آیا قرآن بدون تفسیر ائمه باعث گمراهی؟ اگه اینطوره چرا مثلا در مورد اون آیه 129 نساء ( شما نمیتونید عدالت بورزید بین همسرانتون روایت داریم که منظور محبت هست درست؟ اگه درسته پس چرا خداوند یه محبت اضافه نکرد؟
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): از کجا آموختیم که چگونه نماز بخوانیم، روزه بگیریم، زکات بپردازیم، مناسک حج را انجام دهیم و ...؟ آیا تمام جزئیات احکام در قرآن کریم بیان شده و یا فرموده که از پیامبر اکرم صلوات الله علیه آله اطاعت کنید؟!
هیچ گزارهای، به ویژه اگر علمی، حقوقی و ... باشد، بدون شرح و تفسیر قابل تعلیم و تعلُم نمیباشد و پس از آن که این حقیقت درک شد، نوبت به این میرسد که حالا چه کسی باید تعلیم دهد یا تفسیر نماید، یک رهگذر ناآشنا به آن علوم و یا یک استاد؟
اما دقت نمایید که در این سؤال،چه موضوع کلی و اصلی (قرآن بدون عترت) را مطرح شده، و در مقابلش چه مصداقی را به عنوان مثال مطرح شده است؟! ضرورت قرآن با ولایت، در مقابل چرا خودش کلمه "محبت را نیفزود".
اینک برای آشنایی بیشتر با قرآن کریم و نیز پاسخ سؤال، نکات ذیل ایفاد میگردد:
منحرف شدن به واسطهی قرآن کریم:
خداوند متعال در قرآن کریم فرمود که این کتاب، به خسران کسانی که برخورد ظالمانه دارند، میافزایند:
« وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا » (الإسراء، 82)
ترجمه: و ما آنچه را براى مؤمنان مايه درمان و رحمت است از قرآن نازل مىكنيم و[لى] ستمگران را جز زيان نمىافزايد.
●- این اصل، اختصاص به قرآن کریم ندارد، بلکه برخورد ظالمانه با هر "حقی"، سبب گمراهی و خسران بیشتر میگردد، خواه حتی یاد خدا باشد که فرمود: «وقتی یاد او به میان میآید، حالشان به هم میخورد»؛ خواه مواجهه با پیامبراکرم و اهل بیت او علیهم السلام باشد؛ خواه با قرآن کریم، یا هر سخن و کار حقی و هر مؤمنی و ... . ندیدید یک عده تا اسمی از انقلاب، نظام جمهوری اسلامی ایران، ضرورت ایستادگی در مقابل دشمنان داخلی و خارجی، حزب الله و ... به وسط میآید، صورتشان جمع میشود و بد و بیراه میگویند؟!
مصادیق مواجههی ظالمانه با قرآن مجید:
این مصادیق بسیار است و به تعداد افراد و نحوهی برخوردشان میتواند متفاوت باشد.
●- یک عده (حتی مسلمان)، اصلاً رجوع نمیکنند که بینند و بفهند که قرآن چگونه کتابی است و چه فرموده؟
●- یک عده قرآن میخوانند، اما فقط میخوانند و هیچ تأملی در سخنان خداوند علیم و حکیم ندارند و بالتبع فقط خواننده هستند و قرآن را از زندگی خود کنار گذاشتهاند!
●- یک عده قرآن کریم را جهت توجیه مواضع و عملکردهای خود میخوانند و به تناسب موضوع کار خودشان به آیهای از آن استناد میکنند. مثل کسی که میترسد و یا تنبل است که مقابل دشمن بایستد، مرتب آیات صلح را میخواند.
●- یک عده قرآن کریم را فقط برای "دشمنی" میشنوند و میخوانند!
دشمنی نیز روشهای گوناگونی دارد: گاه آیهای را میخوانند و غلط ترجمه میکنند تا مخاطبان گمراه شوند – گاه تفسیر به رأی میکنند – گاه میگردند تا ببینند کدام آیه را چگونه مطرح کنند، میتوانند در آن شک و شبههای برای مخاطبان ایجاد نمایند – گاه فقط برای تکذیب و حتی مسخره کردن میخوانند و ... .
ظالمانهترین روش برخورد با قرآن کریم:
ظالمانهترین روش برخورد با قرآن مجید این است که انسان یک جلد کتاب چاپ شده را در دست بگیرد و آورنده و معلم آن را کنار بگذارد و بگوید: «حَسبُنَا کِتابَ الله – کتاب خدا برای ما کافیست»؛ خودمان میخوانیم، هر گونه فهمیدیم، همان درست است، هر گونه تفسیر نمودیم، همان است که ما میگوییم و هیچ نیازی به آورنده، ابلاغ کننده و معلمانش نداریم! و این در حالی است که خداوند متعال در همین کتاب فرمود که آن را برای هدایت، به تنهایی نازل ننموده است، بلکه محور : «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ... - به راستى [ما] پيامبران خود را با دلايل آشكار روانه كرديم و با آنها كتاب و ترازو را فرود آورديم تا مردم به انصاف برخيزند / الحدید، 25».
●- بنابراین، محور هدایت رسول صلوات الله علیه و آله میباشد که به همراه او کتاب و میزان نیز از جانب حق تعالی نازل شده است. پس اگر کسی گفت که ما یک جلد کتاب نوشته شده با قلم یا چاپ شده با دستگاه را در دست میگیریم و دیگر به رسول و میزانش کاری نداریم، کاملاً منحرف شده است و هر چه از قرآن کریم بیشتر بخواند و بداند، منحرفتر نیز میگردد.
کتاب و عترت:
این رسول اعظم صلوات الله علیه و آله، که خداوند متعال در کلام وحی مکرر امر به اطاعت از او نمود و فرمود دین را از او بگیرید، مکرر تعلیم و تذکر داد که قرآن و اهل بیت علیهم السلام یک حقیقت هستند و از هم جدا نمیشوند تا در کوثر به من برسند.
انشقاق:
بنابراین کسانی که این دو را در اعتقادات و ایمان خود از هم جدا کنند، مثلاً به قرآن مجید بدون اهل بیت علیهم السلام رجوع کنند و یا به اهل بیت (ع) رجوع کنند، اما با قرآن کریم کاری نداشته باشند، دین خود را شقه کردهاند و چون از دو بال پرواز خود، یکی را قطع کردهاند، هیچ گاه پروازی نخواهند نمود، پس هلاک خواهند شد.
آیهی مورد سؤال:
« وَلَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّسَاءِ وَلَوْ حَرَصْتُمْ فَلَا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوهَا كَالْمُعَلَّقَةِ وَإِنْ تُصْلِحُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا » (النساء، 129)
ترجمه: و شما هرگز نمى توانيد ميان زنان عدالت كنيد هر چند [بر عدالت] حريص باشيد پس به يك طرف يكسره تمايل نورزيد تا آن [زن ديگر] را سرگشته [=بلا تكليف] رها كنيد و اگر سازش نماييد و پرهيزگارى كنيد يقينا خدا آمرزنده مهربان است.
●- اکنون در میان این همه آیه، برای مصداق ضرورت تعلیم قرآن کریم توسط معلمان وحی [اهل عصمت علیهم السلام] به این آیه اشاره شده و بیان شده که خدا چرا خودش واژهی محبت را نفرموده است و اهل بیت علیهم السلام گفتهاند؟!
●- خداوند متعال در قرآن مجید، خود دستور به تأمل و تفکر در آیات میدهد و البته اهل عصمت علیهم السلام، که عالم به وحی و علم لدنی هستند، آیات را میشکافند (تفسیر مینمایند)، تا چگونگی تأمل و تفکر را نیز بیاموزیم.
●- به عنوان مثال: چگونه علوم نظری را از علوم عملی (شریعت)، تشخیص دهیم؟ چگونه فرق بین اصول با فروع را بدانیم؟ یا چگونه بفهمیم که کجا بُعد روانی موضوع بحث است و کجا احکام و حقوق؟
●●●- حال دقت فرمایید که احکام چگونگی ازدواج، طلاق، ارث، دیه، یا نماز، روزه و ...، همه قوانین و باید نبایدهای اجرایی میباشند.
●- رعایت عدالت، در هر امری که اختیارش به دست انسان باشد، یک امر عقلی و شرعی واجب است که اگر رعایت نشود، حتماً "ظلم" واقع میگردد.
اما، رعایت عدالت، از سنخ عمل است، نه احساسات و عواطف. مگر میشود کسی را مجبور کرد که دو شهر در یک کشور، یا دو همکار در یک کارگاه، یا دو دوست یا حتی دو فرزند را از هر حیث به یک اندازه دوست داشته باشد؟! پس میزان و چگونگی دوست داشتن، زیاد هم دست خود ما نیست و در ضمن یک کار عملی نیست؛ بلکه یک عاطفهی قلبی میباشد.
اما ازدواج، یک کار عملی است و عدالت در رفتار با همسر نیز یک کار عملی است. لذا در یکجا میفرماید: اگر نمیتوانید و یا حتی میترسید که نتوانید این عدالت عملی را رعایت کنید، به همان یک همسر بسنده نمایید (فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً).
اما در آیهی مورد بحث، به صورت قاطع و حتمی میفرماید: « وَلَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّسَاءِ » - یعنی هرگز استطاعت رعایت عدالت همه جانبه بین چند همسر را ندارید.
خب، برای شما سؤال ایجاد میشود که اگر به هیچ وجهی چنین استطاعتی نداریم، پس چرا از یک سو مجوز صادر نمود؟ از سوی دیگر فرمود که عدالت را رعایت کنید؟ از سوی دیگر فرمود که حتی اگر میترسید نتوانید رعایت کنید، به یک همسر بسنده نمایید؟ و از سوی دیگر فرمود که شما اصلاً نمیتوانید چنین عدالتی را رعایت کنید؟!
شاید کسی خودش بفهمد که وقتی گفته میشود « وَلَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا » مقصود چیزی است که در اختیار ما نیست و استطاعت رعایت عدالت در آن را نداریم و آن نیز فقط به "قلب و محبت" بر میگردد، وگرنه رفتار عملی در اختیار خود ماست.
اما بیتردید، اهل علم، اهل قرآن کریم، اهل تفسیر، اهل فقه و حقوق شرعی (احکام)، هنگامی که به امام معصوم علیه السلام دسترسی دارند، از ایشان میپرسند که مقصود چیست؟ و یا حتی نمیپرسند، اما ایشان در تفسیر خود بیان میدارند.
دقت کنیم که ابتدا میفرماید شما اصلاً استطاعت رعایت چنین عدالتی را ندارید، اما مبادا به خاطر این که به یکی علاقه بیشتری دارید، تمام "میل" خود را در عمل متوجه او کنید و دیگری را بلاتکلیف و معلق بگذارید « فَلَا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوهَا كَالْمُعَلَّقَةِ ».
بدیهی است که "میل" یا کشش، گرایش و بالتبع توجه، کار قلب است و خداوند متعال در یک سینه، دو قلب قرار نداده است (مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ) که هر کدام را به محبوبی اختصاص دهد؛ اما رویکرد کار عملی است؛ پس اگر تمام میل و رویکرد (چه روانی و چه عملی) متوجه یکی شد، دیگری بلاتکلیف (در عمل) میماند. پس فرمود: چنین نکنید.
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
آیا قرآن بدون تفسیر ائمه باعث گمراهیه؟ مثلاً در مورد «شما نمیتوانید عدالت را رعایت نمایید» فرمودند: «مقصود در محبت است»! چرا در قرآن همین را نفرمود؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8729.html
- تعداد بازدید : 3265
- 8 مرداد 1396
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: قرآن ازدواج سوره نسا عدل
نظرات کاربران
سپاسگزارم از پاسختان. خدا قوت!