آیا تفاوتی در عقل مرد و زن است و آیا عقل مردها و تفکر و تعقل آنها بهتر از زنها است؟ عدهای معتقدند عقل زنها ناتوانتر از عقل مردها است و به همین علت زنها نمیتوانند دانشمند و مخترع و متفکران خوبی شوند و تفکر و تعقل بهتری نسبت به مردها داشته باشند.
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): به هیچ وجه چنین نیست.
شعارهای مبتنی بر برابری همه جانبهی زن و مرد [که امروزه تحت عنوان شعارهای فمینیستی مطرح میشود، اما سابقهی کهنی دارد]، جنجالی است که برای استثمار بیشتر زن، جذب نیروی کار ارزانتر و البته جاذبتر و مغلوبتر و ... برای سوء استفاده بیشتر مردان فرافکنی میشوند؛ چنان که شعارها، جوّها، جنجالها و فرهنگسازی برای عریان کردن زن در سطح جامعه، تحت عنوان آزادی عمومی، آزادی جنسی و ... برای زنان، فقط به نفع مردان چشمچران، هوسباز و استثمارگر میباشد.
در اندیشه، اعتقاد و فرهنگ شیطانپرستی، که امروزه تحت عناوینی چون: فراماسون تشکیلات یافتهاند، زن نه تنها "جنس دوم" نیز نمیباشد [که سیمون بوآر در اعتراض به آن مانیفستی برای فمینیسم بنویسد]، بلکه موجودی است که هویت و استقلالی ندارد، ارزش و درجهی انسانی هم ندارد، بلکه فقط جهت لذت مردان و تولید مثل برای آنها و انجام اوامر آنها به وجود آمده است!
برابری همه جانبه:
نه تنها هیچ دو موجودی از تمامی لحاظ مثل هم و برابر هم نیستند، بلکه هیچ دو مرد، یا دو زنی، نیز از هر لحاظ برابر نیستند، چه رسد به این که "مرد و زن"، عین هم باشند؛ و البته برابر نیستند، معنایش این نیست که یکی بهتر است و دیگر بدتر؛ یا یکی اعلاتر باشد و دیگری سافلتر. چنان که درباره انبیا و رسولان نیز از یک سو میفرماید که همگی به لحاظ نبوت و رسالت از طرف من، مثل یکدیگر هستند و از سویی دیگر میفرماید: برخی را به برخی دیگر فضیلتهایی دادیم.
نوزاد، کودک، نوجوان، جوان، میانسال و سالخورده، یکسان نیستند، چنان که بدن قدرتمند با بدن ضعیف یکسان نمیباشد، یا کور و بینا، کُر و شنوا یکسان نیستند. و به طور کلی، یکسانی همه جانبه وجود ندارد.
اگر بپرسید: افضل ائمهی اطهار کیست؟ همه میگویند، امیرالمؤمنین علیه السلام – حال بپرسید: آیا امام حسن و امام حسین علیهما السلام هیچ فضیلتی نسبت به ایشان ندارد؟ میشود پاسخ داد که چرا، پدر و مادر این دو بزرگوار، معصوم بودند، اما پدر و مادر ایشان صاحب عصمت نبودند. اما این دلیل نمیشود که آنها به طور کلی یا در معدل، افضل بر ایشان باشند.
پس برابری همه جانبه، وجود و مصداق خارجی ندارد. حتی دو دانهی برف شبیه به هم نیستند، چه رسد به زن و مرد، با این همه تفاوتهای ظاهری و باطنی. چنان که فرمود: «وَقَدْ خَلَقَكُمْ أَطْوَارًا – و به درستی که شما را به طورهای گوناگون خلق نمود / نوح علیه السلام، 14»
تکوین و تشریع:
"تکوین"، به معنای بودن شدن، همان خلقت و نظام حاکم بر آن است و "تشریع"، همان حقوق و نظام حقوقی میباشد؛ و شرع، حق و حقوق و نظام حقوقی سالم و کامل نیز آن است که منطبق بر تکوین باشد. یعنی نظام خلقت با نظام هدایت، انطباق داشته باشند.
"زن و مرد"، به لحاظ ماهیت و هویت وجودی، هر دو "انسان" و مثل هم هستند، اما به لحاظ خلقت (تکوین)، مشترکات و تفاوتهای اساسی بسیاری دارند. مثل این که هر دو چشم و گوش و اعضای داخلی و جوارح بیرونی شبیه به هم دارند، و هم چنین اعضایی متفاوت دارند و بالتبع استخوانبندی و ... نیز در آنها متفاوت است و همین امر اثبات میکند که مغز فرمانده در بدن هر کدام نیز اشتراکات و تفاوتهایی دارند.
از اینرو، هم تعاریف مساوی در انسانیت دارند، هم مشترکات تکوینی و تشریعی، و هم تفاوتهای تکوینی و تشریعی (حقوقی = احکام)، از ضروریاتی چون نماز و روزه گرفته، تا نفقه که بر همسر مرد واجب شده و تا اموری چون قضاوت و جهاد در جبهه (جنگ) که بر بانوان واجب نشده است، نه این که در هر شرایطی حرام شمرده شود، بلکه واجب نشده، تا مجبور نگردد امری ناسازگار با ویژگیهای خلقتش را متکفل گردد و یا از نقش و امور اصلی خود باز بماند.
●- در قرآن کریم ملاحظه میکنیم که هر ویژگی و صفتی که مربوط به "انسان" است، برای مرد و زن، به صورت برابر بیان شده است، مانند: اسلام، ایمان، کفر، شرک، نفاق یا ... ، و یا اعمال ممدوحی چون خشوع، نماز، روزه، صدقه ... یا اعمال نکوهیدهای چون سرقت و زنا، و نیز وعده بهشت و وعید عذاب به هر دو (زن و مرد) به صورت مساوی داده شده است:
« إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا » (الأحزاب، 35)
ترجمه: به یقین، مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ایمان و زنان با ایمان، مردان مطیع فرمان خدا و زنان مطیع فرمان خدا، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و شکیبا و زنان صابر و شکیبا، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاق کننده و زنان انفاق کننده، مردان روزهدار و زنان روزهدار، مردان پاکدامن و زنان پاکدامن و مردانی که بسیار به یاد خدا هستند و زنانی که بسیار یاد خدا میکنند، خداوند برای همه آنان مغفرت و پاداش عظیمی فراهم ساخته است.
« لِيُعَذِّبَ اللَّهُ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ وَيَتُوبَ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا » (الأحزاب، 73)
ترجمه: [آرى، مسئله عرض امانت به انسان چنين است] تا خدا مردان و زنان منافق، و مردان و زنان مشرك را عذاب كند و توبه مردان و زنان با ايمان را بپذيرد، و خدا همواره آمرزنده مهربان است.
عقل زن و مرد:
اگر چه "عقل" یک کلمهی واحد است، اما یک چیز واحد نیست و انواع و اقسام دارد. مانند عقل نظری، عقل عملی، عقل ابزاری و زیر شاخههای هر کدام.
"عقل نظری"، قوهای است که متکفل درک انسان از جهان واقع است و یا به تعبیری دیگری، متولی امر "شناخت یا هستی شناسی" میباشد. بدیهی است که در این مهم، هیچ فرقی بین عقل زن و مرد وجود ندارد، وگرنه شناخت آنها نسبت به توحید، معاد، جهان هستی و ... نیز متفاوت میگردید و الزاماً از شرایط متفاوتی در معاد و حیات اخروی برخوردار میگردیدند.
"عقل عملی"، قوهای است که متکفل درک از حسن و قبح اشیاء میباشد و یا به تعبیر دیگری، همان "درک خیر و شر". در این قوه نیز فرقی بین عقل عملی در زن یا مرد وجود ندارد، وگرنه لازم میآمد که درک آنها از "خیر و شر" مثل هم نباشد و ...
●- این دو قوهی عاقله، لازمه ساختار انسانی آدم (اعم از زن و مرد) میباشند و شخصیت و شاکلهی انسان را میسازند. آدمی با "عقل نظری" به اقسام علوم راه مییابد و با "عقل عملی" ایمان آورده و خود را ملزم به علم مینماید؛ پس در زن و مرد یکسان میباشند.
"عقل ابزاری"، که به آن "عقل معاش" نیز گفته میشود، کارش سیاستگذاری و برنامهریزی میباشد و البته نه فقط سیاست به معنای قضا، حکومت، دولت، ارادهی امور جامعه، جنگ و ...؛ بلکه سیاستگذاری و برنامهریزی در هر امری.
در این "عقل ابزاری"، زنان و مردان متفاوت هستند، چرا که در نظام حکیمانهی خلقت، برای هر کدام تعریف، جایگاه و تکالیفی روشن وجود دارد، پس باید از تناسب عقل نظری، با قابلیت سیاستگذاری و برنامهریزی مناسب برای انجام تکالیف برخورد باشند.
از اینرو، در برخی از موارد، عقل ابزاری در مرد کاملتر است و در برخی از موارد عقل ابزاری در زن؛ و این نیز استثنا ناپذیر نمیباشد. به عنوان مثال: عقل نظری در مرد برای سیاستگذاری امور حکومتی و اجتماعی، مناسبتر است و عقل نظری در زن، برای حفظ و رشد اصیلترین و بنیادینترین کانون اجتماعی [خانواده] مناسبتر است.
عقل و عاطفه:
انسان سالم [اعم از زن یا مرد]، باید از دو نیرو یا شاخصهی "عقل و عاطفه" برخوردار باشد، بنابراین نه مرد انسانی بدون عاطفه و یا با عاطفهی کمتر است، و نه زن انسانی بدون عقل یا عقل کمتر میباشد؛ بلکه نیروی عقل ابزاری مرد از قابلیت غلبه بر عاطفه برخوردار است و نیروی عاطفه زن نیز از قابلیت غلبه بر عقل ابزاری او برخوردار میباشند و هر دو قابلیت نیز مطابق خلقت و نقش آنها در کارگاه آفرینش میباشد، و البته استثنا نیز دارد. چنان که نه زن دانشمند و متحصص کم داریم و نه بیعاطفه و جنایتکار و همین طور مردانی که عقلانیت را زیر پای عواطف و احساسات له میکنند، کم نیستند.
عقل ابزاری، الزاماً مایهی رشد حقیقی نمیباشد که منتج به قرب الهی گردد، مگر آن که انسان (زن یا مرد)، از عقل نظری و عملی سالمی برخوردار باشند و عقل ابزاری را در آن راستا فعال نماید.
آیت الله جوادی آملی: « اگر کسی در مسائل سیاسی و اجرایی عاقلتر و خردمندتر بود، نشانه آن نیست که به خدا نزدیکتر است. چه بسا همین هوش سیاسی یا علمی، او را به جهنم بکشاند. چه بسا مردی در علوم اجرایی بهتر از زن بفهمد، اما توان تعدیل و عقال کردن غرایز خویش را نداشته باشد» (زن در آینه جلال و جمال، ص 251)
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
آیا بین عقل زن و مرد تفاوتی هست و تفکر و تعقل مردها بهتر از زنان است؟ میگویند: چون تفاوت هست، زنان نمیتوانند متفکران و دانشمندان خوبی شوند؟!
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9026.html
- تعداد بازدید : 3440
- 20 دی 1396
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون