پس از انفجار بزرگ (بیگ بنگ)، همه اتفاقات طوری افتاده که با دلایل علمی قابل اثبات هستند، و نیازی به وجود ربّ نیست؟! مثلا قرآن در اثبات توحید ربوبی میفرماید آیا شما باران را از آسمان میفرستید یا خدا . خب درست است که ما نمیفرستیم، اما نیازی هم به رب نیست و باران طی یک سری حوادث قابل توجیه با علوم تجربی باریده میشود. جواب شما برای اثبات توحید ربوبی چیست؟ (دانشجوی پزشکی)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبه):
●- آیا اگر عالم هستی و جهان طبیعت،قابل شناخت علمی نباشند، ربّ و نیاز به ربّ اثبات شود؟! یا همین نظام علیمانه و حکیمانه، دلیل بر اثبات خالق و ربّ میباشد؟!
●- آیا این منکران، حاضرند نیاز به ربوبیت (مربیگری) خودشان در هر امری را نیز رد کنند، یا فقط نیازی به ربوبیت خالق (خداوند سبحان) نمیبینند؟!
●- آیا میتوانید بدون مدیریتی بسیار پیچیده و عظیم، قدم از قدم بردارید؟!
●- چرا این همه خاک، آب، معدن سیمان، آهن، شیشه و ...، بدون دخالت عوامل خارجی و مدیریت و گردانندگی منظم علمی، مبدل به یک ویلا یا برج زیبا و مفید نمیگردند؟!
دقت فرمایید که برخی گمان دارند که اگر یک قضیه و یا فرمول علمی را در عالم خلقت (طبیعت) شناختند، دلیلی بر رد خالقیت یا ربوبیت خداوند متعال میگردد! چنان که گویی خالقیت و ربوبیت در نظر آنان، فقط وقتی جای تأمل، تفکر، شناخت و قبول دارد که هیچ نظم و قاعدهی علمی بر عالَم خلقت حاکم نباشد، و با رشد علمی قابل شناخت نباشد!
اینان، با تمام ژست علمی که به خود میگیرند، تا یک قانون حاکم بر طبیعت را کشف میکنند، زود و عاری از هر تفکری و با ذهنی عریان، بیرون میدوند و میگویند: «یافتم، یافتم، پس خدایی نیست، یا اگر باشد نیز خالق است و رب نیست» ( قول یهود، یک چیزهایی را به صورت علمی و قانونمند خلق کرده، اما دیگر دستش بسته است و ربوبیتی ندارد و نمیتواند داشته باشد)!
این در حالی است که هر علمی نشان از علیم دارد و هر قانونی، قانونگذار دارد و هر "شدنی"، مربی دارد ...، و خداوند علیم و حکیم، در آیات متعددی متذکر گردیده که به خلقت زمین و آسمان (طبیعت) بنگرید که چقدر عظیم، دقیق و منظم میباشد، تا خدا [خالق و ربّ] آن را بهتر و بیشتر بشناسید.
«الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَا تَرَى فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِنْ تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِنْ فُطُورٍ * ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ يَنْقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ خَاسِئًا وَهُوَ حَسِيرٌ» (المُلک، 3 و 4)
ترجمه: همان کسی که هفت آسمان را بر فراز یکدیگر آفرید؛ در آفرینش خداوند رحمان هیچ خلاء و عیبی نمیبینی! بار دیگر نگاه کن، آیا هیچ شکاف و خللی مشاهده میکنی؟! * بار دیگر (به عالم هستی) نگاه کن، سرانجام چشمانت (در جستجوی خلل و نقصان ناکام مانده) به سوی تو باز میگردد در حالی که خسته و ناتوان است!
●- فرض کنید: اگر کسی وارد بیابانی شد، بگوید: «لابد اینجا شهرداری و فرمانداری و ...» دارد؛ و اگر وارد شهر بزرگی شد، بگوید: از فضای سبز گرفته، تا ساختمانها، خیابانها، پلها و ... همه چیز علمی و با علم قابل شناخت است، پس این شهر، بی در و پیکر، بی صاحب و بدون شهردار و ... میباشد!
●- فرض کنید: اگر کسی چند تکه کاغذ بریده شدهی نامنظم و خط خطی شده دید، بگوید: لابد کسی این خطوط را روی کاغذی کشیده و سپس آن را تکه تکه کرده است؛ اما وقتی یک کتاب علمی، یا یک اطلس، یا یک کتابخانهی بزرگ را دید، بگوید: چون قابل شناخت علمی است، پس این کتابها نویسنده نداشته و این کتابخانه، مدیر و ناظم ندارد!
●- مثل این است که بگویند: اگر بر اثر تابش نور و حرارت خورشید بر سطح دریا، یک بار فیل برآمد و یک بار شیر و یک بار هیچ اتفاقی نیفتاد، شاید احتمال دهیم که جهان خالق و ربی دارد، اما چون همیشه بر اثر این تابش و حرارت، آب سطح دریا تبخیر میگردد، و این بر اساس یک قاعده و نظم علمی است که ما برخی از آنها را شناختهایم، پس نیازی به خالق و ربّ نیست!
●- این بشر نادان و البته متکبر، تا خُرده علمی کشف میکند، ابتدا با آن به جنگ خداشناسی و خداباوری میرود!
«فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَرِحُوا بِمَا عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ» (غافر، 83)
ترجمه: هنگامی که رسولانشان دلایل روشنی برای آنان آوردند، به اندک دانشی که خود داشتند خوشحال بودند (و غیر آن را هیچ میشمردند)؛ ولی آنچه را (از عذاب و عاقبت این جهل و تکبر) به تمسخر میگرفتند آنان را فراگرفت!
چنان به محض کشف یک قانونی علمی، زود انکار میکند که گویی خودش خالق معلوم (آن چه بدان علم یافته) بوده، نه کاشف آن! و این در حالی است که انکار خالق و رب، به دلیل کشف یک قانون و یا اندازهی علمی، ادعایی غیر علمی و حتی غیر عقلی میباشد. بالاخره هر چه هست را خالق خلق نموده و اندازههایش را نیز او وضع نموده، و بسیار علمی، حکیمانه و منظم است که برای ما قابل شناخت و درک میباشد. و خلقت و ربوبیت و هدایت بر اساس اندازهها نیز متوقف نشده است.
انفجار بزرگ (بیگ بنگ)
آن چه که در خصوص انفجار بزرگ (بیگ بنگ) میگویند، فقط در بارهی ماده و تغییر و تحولات آن میباشد و هیچ منافاتی هم با علوم قرآنی ندارد؛ چنان که فرمود: آسمان ابتدا به شکل دخان "دود - گاز" بود و در انتها نیز به همان شکل در میآید.
بنابراین، تردیدی نیست که زمین، خورشید، ماه، ستارگان و کهکشانها و قوانین حاکم بر آنها، از ابتدا به همین شکل خلق نشدهاند، و هیچ منعی ندارد که ابتدا یک مادهی متراکمی، دارای تمامی قابلیتها خلق شده باشد و سپس همان منفجر شده باشد، و هر هستهاش نیز مجدد منفجر شده باشد و ...؛ چنان که در دورن خورشید، به صورت مدام، انفجارات هستهای رخ میدهد.
اما، سخن و سؤال اینجاست که :
●- آیا عالم هستی فقط مادی است و به غیر از ماده، هیچ چیزی نیست؟! چگونه به اثبات رسیده است؟! بشری که جز علوم طبیعی و تجربی را قبول ندارد، به چقدر این عالم احاطهی علمی پیدا کرده که مدعی شود، من تحقیق کردم، گشتم، آزمایش کردم ... و چیز دیگری نبود؟!
●- به فرض که عالم هستی (خلقت)، جز ماده نباشد و هر چه هست نیز از انفجار مادهی اولیه باشد، حال آن مادهی اولیه، چگونه پدید آمده است؟!
●- آیا نیستی (عدم)، علت برای پیدایش هستی (ماده) شده است و یا ناگهان و بدون هیچ علتی، در عدم، چیزی "هست" شده است؟!
●- آیا انفجار بزرگ، در عدم رخ داد؟! عدم که منفجر نمیشود، پس چه چیزی منفجر شد؟! آن ماده، از کجا فهمید که باید اینگونه غنی باشد [تمام ذرات و خواصشان را دارا باشد] - و نیستی (عدمِ پیش از ماده)، این غنا را از کجا آورد؟ آن ماده، چگونه فهمید و قادر شد که این چنین علیمانه، حکیمانه و طبق نظمی قانونمند منفجر گردد؟!
ازلیت و بدلسازی:
دانشمندان مادهگرا، قرنها پاسخ به این سؤالات بدیهی را مسکوت گذاشتند، اما بالاخره ذهن و فکر خودشان با این پرسشها مواجه بوده است. نمیتوانند مدعی شوند که هیچ چیزی نبود، عدم در عدم بود، ناگهان مادهای پدید آمد و منفجر شد!
امروزه به این فکر افتادهاند که بیش از جاهلیت گذشته، تمامی اسما و صفات خداوند سبحان را به ماده نسبت دهند – این همان بدلسازی است که کار شیاطین جنّ و انس میباشد! - یعنی چنان که در گذشته گفتند: این علم، حکمت، نظم، قانونمندی، مدیریت، سازماندهی و ...، از خود ماده است، اکنون بگویند: «ماده ازلی است»! چون راه دیگری ندارند، بالاخره یک موجود "ازلی" باید باشد.
میگویند: «در حال تحقیقات فیزیکی، شیمایی و ... = مادی» هستیم تا ثابت کنیم ماده ازلی است؛ اما این اثبات، کار فیزیک، شیمی و ریاضی نیست؛ بلکه کار عقل و فلسفه است. بالاخره "ازلی یا قدیم"، تعریف خاصی دارد که آن را از حادث و پدیده (نبوده و بعداً پدید آمده)، جدا میسازد.
موجودی ازلی است که هستی عین ذاتش باشد و نیازی به پدیدآورنده یا علت پیدایش نداشته باشد؛ و هر که هستی عین ذاتش باشد، کمال محض است و نقص و نیستی به آن راه نمییابد، سبحان (منزه) است؛ لذا "حرکت، رفتن و شدن" ندارد. پس انفجار و تغییر نیز ندارد. این صفات در هر موجودی یافت شود، آن حادث است و ازلی نیست. مثل ماده.
رب:
این انفجارها و این حرکتها و این نو به نو شدنها، نه تنها متوقف نگردیده، بلکه هر لحظه و پیوسته رخ میدهد: «هر زمان نو میشود دنیا و ما – بیخبر از نو شدن اندر بقا»! و الزامات پیدایش، انفجار، تغییر، حرکت و تبدیل عناصر مادی امروز، همان است که برای مادهی اولیه نیز بود.
بیتردید، مادهی اولیه، خود به خود و از عدم پدید نیامده است؛ این را نه عقل قبول دارد و نه علم! انفجارش نیز بدون قدرت مافوق، بر اساس اندازهها، و طبق هدفمندی، سازماندهی، برنامهریزی و مدیریت رخ نداده است! وگرنه علمی و منظم نبود؛ لذا قوانین حاکم بر آن نیز قابل کشف نبود.
ادعای نیازی به رب نیست!
اگر دقت شود، در بارهی خالق سخن و اعتراضی نیست، چون نمیتواند باشد. وقتی هیچ موجودی، خودش و دیگران را خلق نکرده است، معلوم است عالَم هستی، خالقی دارد که دیگر خودش مخلوق نیست. بلکه دعوا بر سر "ربوبیت" یا همان "توحید ربوبی" میباشد! اما چرا؟!
برای اندیشههای الحادی و مستکبرانه، هیچ فرقی ندارد که گفته شود عالَم هستی خالقی دارد، یا مادهای همینطوری، از عدم پدید آمده است و سپس منفجر شده است؛ اما فرق دارد که مردمان، "ربوبیت" را از آن کی بدانند!
نه بتپرستان قائل به قدرت خالقیت برای بتهایشان بودند، نه فرعون گذشته مدعی شد که "من خالق هستم"، و نه فراعنهی بعد از او و امروزی، ادعای خالقیت داشتند و دارند؛ چرا که پوچی این ادعا، بر همگان ثابت است؛ بلکه همیشه، مدعی "اولوهیت و ربوبیت" بتها و طاغوتها شده و میشوند؛ و برای آن که بتوانند "اولوهیت و ربوبیت" را از خالقیت جدا کنند، مجبورند از "ماده" شروع کنند و بگویند: «چیزی جز ماده وجود ندارد و آن هم همینطوری، از عدم سر برآورده است، نه خودش ربی داشته و نه رب سایر مواد است»!
بنابراین، مادهگراها – [که الزاماً اندیشمندان، فیلسوفان و فیزیکدانان نمیباشند، بلکه مدعیان اولوهیت و ربوبیت و ظالمان، بیشتر دم از ماتریالیسم میزنند] – هیچ گاه اقرار به وجود خالق حیّ، علیم، حکیم، قادر و مالک نمیکنند، اما میگویند: «برای ما فرقی ندارد که مبدأ آفرینش چیست یا کیست؟ برای ما ربوبیت [صاحب اختیاری، تربیت و مدیرت جهان] مهم است که در اختیار ماست»! و همانگونه که بیان شد: این ادعا جدید نیست؛ در اعصار جاهلیت بسیار دور نیز همین را مدعی بودند که امروزه اینها با رنگ و لعاب جدید مدعی هستند و از ماده، تصادف، انفجار و بیگ بنگ و ... میگویند، تا کسی متوجه این ارتجاع (بازگشت به گذشته) اینان نگردد و همگان خیال کنند بحث خیلی علمی است، تازه کشف شده است و همان ادعاهای جاهلی گذشته نیست!
●- بنابراین، چقدر عظیم، اعلی، قدرتمند، علیم، حکیم و محیط است آن که آن ماده اولیه را به وجود آورد، آن را منفجر نمود، از انفجارش این جهان منظم با قوانین علیمانه و حکیمانه را پدید آورد و این پیدایش و حرکت، همچنان تحت خالقیت و ربوبیت او ادامه دارد. حال آنها نامش را هر چه میخواهند بگذارند؛ اما ما با بهترین نامها "او" را میشناسیم و میخوانیم.
مشارکت و هم افزایی (موضوع و نشانی لینک متن یادداشت)، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
پرسش:
پس از انفجار بزرگ (بیگ بنگ)، همه اتفاقات طوری افتاده که با دلایل علمی قابل اثبات هستند، و نیازی به وجود ربّ نیست؟! دلیل شما بر توحید ربوبی چیست؟
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9595.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
- تعداد بازدید : 3565
- 26 دی 1397
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی توحید علم