پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): از آنجا که زبانها نسبت به یکدیگر کمبود کلمات جایگزین دارند، و این نقیصه در تمامی زبانها، نسبت به زبان عربی بیشتر است، گاه ترجمهی یک واژه به زبان دیگر، با جایگزینی کلمهای مابهازا، ممکن نمیگردد، مگر آن که شرح داده شود، و از جمله واژگان، همین "رحمت" است، که از اسما و صفات الهی میباشد و بیش از هر اسم و صفت دیگری به کار رفته و شناخته شده است.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ» - آغاز با نام و نشانه الله است که رحمان و رحیم میباشد.
شنیدهاید که رحمت خدا بر دیگر صفات الهی سبقت دارد و یا محیطتر میباشد، خب چرا؟ این رحمت چیست و به چه چیزی رحمت گفته میشود؟ رحمت چه تعریفی دارد که به نعمت، جود، کرم، بخشش و لطف الهی نیز "رحمت" گفته میشود؟
اگر بخواهیم تعریفی کوتاه و جامع از معنی کلمه "رحمت" یا اسم "رحمان" که به "رحمت بخش" تعلق دارد ارائه دهیم، میتوانیم به نقل از آیت الله حائری شیرازی رحمة الله علیه بگوییم (مضمون): «رحمت یعنی وجود بخشی». با این تعریف، پاسخ بسیاری از پرسشها نیز روشن میگردد.
بدیهی است که خداوند متعال، ابتدا وجود میبخشد و سپس آن وجود را شامل ربوبیت، لطف، جود، کرم، مغفرت و نعمات خویش قرار میدهد؛ پس سبقت دارد؛ مضافاً بر این که هر افاضهی او، رحمت است، چون بر مراتب وجود میافزاید، پس اسم رحمان محیط است.
تمامی موجودات عالم، از آن جهت که خلق شده و وجود یافتهاند، در ظلّ رحمت الهی میباشند، چنان که فرمود: «وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ – و رحمت من، بر همه چیز وسعت دارد (همه چیز را فرا گرفته است) الأعراف، 156»؛ در ابتدای دعای کمیل، عرض مینماید: «أللّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِرَحْمَتِكَ الَّتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ – خداوندا از تو میخواهم به رحمتت که بر همه چیز احاطه دارد».
بنابراین، رزق الهی نیز رحمت است، چنان که عفو و مغفرت او رحمت است، چنان که هدایتش رحمت است؛ قرآن کریم رحمت است، پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله رحمة للعالمین میباشند و جانشینان او همگی "امام الرحمة" هستند، چرا که همه اینها اسباب "وجود بخشی" میباشند.
آیت الله جوادی آملی: «مهندس عالَم جز رحمت چیزی در عالم خلق نکرد»؛ چرا که هر چه را خلق نموده، وجود بخشیده است.
از آنجا که رشد و کمال انسان نیز در گرو تجلی اسما و صفات الهی در اوست، به انسانها نیز فرمود که به یک دیگر رحمت آورید؛ یعنی شرایط و اسباب رشد و اعتلای مراتب وجودی او شوید؛ چنان که میفرماید از حکمتهای ازدواج، جاری شدن مودت و رحمت الهی بین زن و شوهر میباشد، و البته اهل تفکر، این معانی و حقایق را درک خواهند نمود:
«وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» (الرّوم، 21)
ترجمه: و از نشانه هاى او اينكه از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفريد تا بدانها آرام گيريد و ميانتان مودت (ظهور محبت در عمل) و رحمت نهاد آرى در اين [نعمت] براى مردمى كه مىانديشند قطعا نشانههايى است.
هم چنین در قرآن کریم میخوانیم که نه تنها نعمات یا بخشش گناهان، بلکه چرخهی حیات طبیعی و مادی را نیز "رحمت" برشمرده است:
«وَمِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» (القصص، 73)
ترجمه: و از رحمتش برايتان شب و روز را قرار داد تا در اين [يك] بياراميد و [در آن يك] از فزونبخشى او [روزى خود] بجوييد باشد كه سپاس بداريد.
بنابراین، دامنهی رحمت الهی، به گستردگی و وسعت دامنهی وجود بخشی او میباشد، حال خواه موضوع خلقت باشد، یا اولوهیت، ربوبیت، رزاقیت، عفو، مغفرت، استجابت و ...، همه جلوات رحمت است .
ناامیدی از رحمت خدا:
ناامیدی از رحمت خداوند رحمان و رحیم، یعنی خدانشناسی، یعنی انکار، یعنی کفر، یعنی شرک؛ و به همین مقدار نیز ختم نمیشود، بلکه یعنی افترا و اهانت به خداوند سبحان (منزه و مبرا). بنابراین گذشته و آینده ندارد و این موضوع و کار و یا آن یکی ندارد. پس هیچ زمانی نباید از رحمت الهی ناامید بود.
به زبان ساده: فرض کنید که خداوند میفرماید: «من به تمامی احوال شما سمیع، بصیر و علیم هستم» و یکی بگوید: «از حال من که خبر ندارد – مرا که نمیبیند»! حتی برای خود لوس کردن نیز چنین بگوید، ضمن انکار، افترا بسته است - یا بفرماید: «من نزدیک و اجابت کننده هستم»، یکی بگوید: «از من که دور است و اجابتم نمیکند» - یا بفرماید: «از رحمت من ناامید نشوید که من تمامی گناهان را یکجا میبخشم»، و یکی بعید بداند و بگوید: «مرا که حتماً نمیبخشد» ...! خب، اینها ضمن انکار سمیع، بصیر، علیم، قریب، مجیب، رحمان و رحیم بودن خداوند سبحان، کفر است، چرا که حقایق را میپوشاند، و نیز افترا و اهانت به اوست، چرا که از خودش نسبت ناروا به خدا میدهد و این خود بدترین "ظلم" و اعلا درجهی کفر و ناسپاسی است:
«فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ أُولَئِكَ يَنَالُهُمْ نَصِيبُهُمْ مِنَ الْكِتَابِ حَتَّى إِذَا جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا يَتَوَفَّوْنَهُمْ قَالُوا أَيْنَ مَا كُنْتُمْ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ قَالُوا ضَلُّوا عَنَّا وَشَهِدُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُوا كَافِرِينَ» (الأعراف، 37)
ترجمه: پس كيست ستمكارتر از آن كس كه بر خدا دروغ بندد يا آيات او را تكذيب كند اينان كسانى هستند كه نصيبشان از آنچه مقرر شده به ايشان خواهد رسيد تا آنگاه كه فرشتگان ما به سراغشان بيايند كه جانشان بستانند مى گويند آنچه غير از خدا مى خوانديد كجاست مى گويند از [چشم] ما ناپديد شدند و عليه خود گواهى مى دهند كه آنان كافر بودند.
از اینرو، به طور کلی اجازه ناامیدی از رحمتش را به هیچ مقداری نمیدهد، به ویژه در مقولهی بخشش گناهان. البته این ناامیدیها و افتراها، چیزی از او نمیکاهد، چنان که امیدواریها، حمدها و تسبیحها چیزی بر او نمیافزاید؛ بلکه همه به خیر و فایدهی انسان و یا به شرّ و ضرر و حسران اوست.
انسان امیدوار، پس از خطا و زمین خوردن، با امید به رحمت واسعهی او بلند میشود، استغفار (طلب بخشش) و توبه (بازگشت از گناه به سوی او) مینماید و با انگیزه به حرکت ادامه میدهد؛ اما انسان ناامید به رحمت الهی، یک بار که خطا کرد و زمین خورد، دیگر بلند نمیشود و میگوید: «کار من که تمام است»، لذا استغفار و توبه هم نمیکند؛ چرا که امیدی به بخشش ندارد! بنابراین، دربست تسلیم شیاطین جنّ و انس و هوای نفس خود میگردد و به ظلم و فساد ادامه میدهد.
بنابراین، هیچ زمانی نباید از رحمت خدا ناامید بود، چرا که رحمتش واسعه است.
حضرت یوسف علیه السلام، به مخاطبانش فرمود که من نیز یک انسان مثل شما هستم، پس هوای نفس دارم و از خواهشهای نفسانی مبرا نیستم و نفس نیز خواهش نمیکند، بلکه فشار میآورد و امر مینماید، اما پروردگارم به من رحمت میآورد، مرا هدایت مینماید و میبخشد و ...:
«وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ» (یوسف علیه السلام، 53)
ترجمه: و من نفس خود را تبرئه نمىكنم، چرا كه نفس قطعا به بدى امر مىكند؛ مگر كسى را كه خدا رحم كند زيرا پروردگار من آمرزنده و رحیم است.
یعنی اگر، در ظلّ رحمت الهی قرار نگرفتی، حتماً تابع نفس حیوانی و شیطانی خود خواهی شد. مانند "گوساله پرستان" در قوم حضرت موسی علیه السلام، آن هم پس از دیدن آن همه معجزه و رحمت الهی، و پس از شکافته شدن رود نیل و گذر از آن و غرق شدن فرعون و فرعونیان! اما حضرت موسی علیه السلام، چنین دعا نمود:
«قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَلِأَخِي وَأَدْخِلْنَا فِي رَحْمَتِكَ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ» (الأعراف، 151)
ترجمه: [موسى] گفت پروردگارا من و برادرم را بيامرز و ما را در رحمت خود داخل گردان (مشمول رحمت خود بگردان) و تو ارحم الراحمین هستی.
مشارکت و هم افزایی (پرسش و نشانی لینک پاسخ)، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
پرسش:
رحمت یعنی چه و به چه میگویند؟ آیا ناامیدی از رحمت خدا، یعنی ناامیدی از آینده یا ناامیدی از بخشش گناهان یا چه؟ چه زمانی میتوان ناامید بود؟
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9768.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
کلمات کلیدی:
اعتقادی توحید