پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
اگر چه خطایی ذهنی در ادغام دو پرسش شبیه به هم پیش آمد و پوزش میطلبیم، اما آن نیز بحث و پاسخی بود و اینک به پاسخ این پرسش میپردازیم.
فصل اول، همان بحث پیشین میباشد که ابتدا یک حکم نادرست صادر میشود و سپس بر اساس آن، چون و چرا به وجود میآید، مانند همین که گفته شده: «اسلام راه انتقام را میبندد!» و البته چنین نیست و این حکم نادرست میباشد.
«منتقم» از نامهای خداوند سبحان است و «انتقام» از افعال اوست.
«يَوْمَ نَبْطِشُ الْبَطْشَةَ الْكُبْرَى إِنَّا مُنْتَقِمُونَ» (الدّخان، 16)
- روزی که آنان را با قدرتی بسیار سخت بگیریم؛ زیرا که ما انتقام گیرندهایم.
«... وَمَنْ عَادَ فَيَنْتَقِمُ اللَّهُ مِنْهُ وَاللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقَامٍ» (المائدة، 95)
- ... و[لى] هر كس تكرار كند، خدا از او انتقام مىگيرد و خداوند توانا و صاحب انتقام است.
«انتقام» به معنای «عقوبت» است که هم به خداوند سبحان نسبت داده شده و هم به انسان؛ اگر چه نوع انتقام خدا و انسان متفاوت است.
میل به انتقام در انسان، ممکن است عادلانه باشد و ممکن است از تنگ نظری، کوته بینی، بیبصیرتی، حسد، کینه، ضعف نفس، هواپرستی، کِبر و بسیاری از صفتهای ناپسند دیگر نشأت بگیرد؛ چنان که ممکن است انتقامش به حق و عادلانه باشد و یا به ناحق و ظالمانه! مثل این که دزدی مالی را دزدیده باشد و صاحب مال، خانۀ او را به آتش بکشد!
«انتقام»، مصادیق گوناگونی دارد. به عنوان مثال: میتوان «کیفر یا قصاص» را از منظری «انتقام» نیز تلقی نمود.
«انتقام»، مبدل نمودن نعمت به نقمت، راحتی به ناراحتی، سود به زیان و خوشی به ناخوشی میباشد.
«انتقام»، ممکن است فردی باشد؛ مثلاً کسی به دیگری ظلم و بدی نموده و او در فرصت مناسب «انتقام» بگیرد؛ بدیهی است که به ظلم نفر اول، «انتقام» گفته نمیشود، بلکه همان ظلم است، اما چون قصد نفر مقابل، تلافی، کینهجویی یا حق ستانی، میباشد، به آن «انتقام» نیز میگویند.
به عنوان مثال: فردی دیگری را به قتل رسانده است و خانوادۀ مقتول پیگیری میکنند، ولیّ دم نیز عفو نمیکند و قصاص میخواهد؛ اما اجرای حکم قصاص را نه فقط احقاق یک حق قانونی، بلکه «انتقام» از قاتل میداند. این نوع انتقامها، بیشتر از کینۀ قلبی شدید و برای آرام کردن دردی که بر دل مستولی شده میباشد.
«انتقام» اجتماعی هم وجود دارد، مانند آن که تمامی احکام صادره علیه مجرمان را میتوان «انتقام» از جرم آنها نامید؛ یا حملۀ متقابل در جنگ نیز نوعی «انتقام» میباشد.
*- اگر امر کنندهها [آمران] و مجریان [عاملانِ] ترور و شهادت سردار شهید، حاج قاسم سلیمانی، به هر شکلی کشته شوند، هم قصاص است، هم احقاق حق و هم «انتقام».
●- «انتقام» خداوند سبحان نیز شکلها و طرق گوناگونی دارد. همین که عذاب در دل گناه است و همین که اگر کسی مرتکب گناه شد، چه بفهمد و چه نفهمد، وارد عذاب و مشمول عذاب شده است، خودش «انتقام» است و همین که در نهایت نیز به عقوبت میرساند، مجازات میکند، مکافات میدهد و ... نیز به مثابۀ «انتقام» میباشد.
*- تفاوت این است که خداوند سبحان نیازی به بندگانش ندارد و انتقام یا مجازات و عقوبتش، برای کینهجویی یا آرام کردن دل (تَشفی دل) نمیباشد، بلکه تحقق علیمانه، حکیمانه و عادلانۀ پیامدها و عقوبتها (نتایج)، بر اساس نظام خلقت و هدایت میباشد و البته تکوینی است؛ اما «انتقام» فردی یا اجتماعی، ضمن مجازات یا قصاص، آرام کنندۀ دلِ صاحب حق است.
«انتقام خدا» و مبدل نمودن «نعمات به نقمات»، چیزی نیست که از بیرون و بعداً اتفاق بیفتد، بلکه درون و همراه با گناه است و در هر مرحله نمودی دارد تا برسد به آتش جهنم. لذا فرمود: کافران از هم اکنون در عذاب و آتش جهنم هستند:
«يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ» (العنکبوت، 54)
- آنها با عجله از تو تقاضای عذاب میكنند، در حالی كه جهنم به كافران احاطه دارد!
●- بنابراین، چنین نیست که اسلام راه انتقام را بسته باشد و سبب جری شدن کفار و ظالمان و فاسدان شده باشد؛ بلکه [به ویژه در امور شخصی]، عفو (بخشش) را توصیه مینماید؛ و در برخی امور [به ویژه آن چه به جامعه لطمه میزند]، میفرماید: «قصاص، زنده کننده است و درک این حقیقت، عقلانیت میخواهد»:
«وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» (البقره، 179)
- و برای شما در قصاص حيات و زندگی است ای صاحبان خرد، تا شما تقوی پيشه كنيد.
مشارکت و همافزایی - پرسش و نشانی پیوند پاسخ، جهت ارسال و انتشار؛ متشکریم.
پرسش:
پرسش این بود که «چرا اسلام راه انتقام را میبندد که سبب جری شدن دشمنان و احساس ضعف مؤمنان شود؟»
پاسخ (نشانی پیوند):
https://www.x-shobhe.com/shortanswer/12722.html
کلمات کلیدی:
پاسخ های کوتاه