پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): خداوند متعال میتوانست، فرشتگان را حیوان خلق نماید؛ به چهارپایان بالهای پروازی دهد، و یا آدمی را مانند بوزینه خلق نماید! بنابراین، پرسش از این که «چرا ما را آدم آفرید، گروهی دیگر را فرشته، گروهی دیگر را حیوان، گروهی دیگر را جن، گروهی دیگر را گیاه و ... آفرید؟ پرسش خطایی است».
اما، پرسش از این که «چرا به انسان اختیار و اراده و قدرت انتخاب داد»، پرسش خوبی است، اما به شرطی که در مقابل عصیان و به جهنم رفتن مطرح نگردد.
خداوند متعال، هیچ یک از بندگانش را برای رفتن به جهنم خلق ننموده است و به هیچ کس عقل، شعور، اختیار و قدرت انتخاب را به خاطر معصیت، کفر و ظلم نداده است. اما برخی از روی "جهل و تکبر"، هم میخواهند هوای نفس خود و دیگران را بندگی کنند، هم میخواهند مقابل خدا عصیان کنند، هم میخواهند استغفار و توبه نکنند؛ و هم میخواهند آن چه از فساد و ظلم علیه خودشان و دیگران به راه اندازند، اما هیچ نتیجهی سویی نداشته باشد!
مثل این است که کسی دستش را روی آتش بگیرد و بسوزد، بعد بگوید: «چرا خداوند دست مرا لطیف و آتش را سوزاننده خلق نمود که وقتی دستم را روی آتش میگیرم، بسوزد؟!» خب به او میگویند: «به جای این چون و چراهای بیمنطق، عقل شریف را مورد مصرف قرار بده، از علمی که داری بهرهمند شو و دستت را روی آتش نگیر تا نسوزد»! فرض کنید کسی خود را از بلندای قله کوهی به دره پرتاب کند، سپس بپرسد: «چرا خدا، من، کوه، قله و دره را آفرید؟!
خداوند متعال، انواع موجودات را خلق نموده است و هر چه خلق نموده، تجلی اسماء کمالی خودش میباشد، اما انسان را برگزیده و استعداد خلیفة الله شدن را به او داده، چرا که به او موهبت عقل، اعطا نموده است و او را از کمال "اختیار" برخوردار نموده است.
پیامد "اختیار"، انتخاب است و لازمهی انتخاب، قرار گرفتن بر سر دو راهیها و چند راهیهاست؛ چنان که اگر یک راه بیشتر وجود نداشته باشد (مثل ملائک یا حیوانات)، دیگر "اختیار و انتخاب"، معنا و مفهومی ندارد.
بنابراین، آدمی هم روح ملکوتی دارد، هم بدن حیوانی - هم عقل و شعور دارد و عقلش به نور علم و وحی میبیند، و هم هوای نفس حیوانی – هم با بدنش در دنیا زندگی میکند، و هم با روحش حق تعالی را عبادت مینماید! و چون اختیار دارد، میتواند راه رشد را انتخاب نموده و بپیماید و بالتبع باید بتواند راه سقوط را نیز انتخاب کند. لذا فرمود: شما را مجبور نیافریدم، "لا اکراه فیالدین" را برایتان وضع نمودم، چرا که «قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ».
بنابراین، عقل و اختیار و اراده و قدرت انتخاب و ... همه کمال است و برای صعود انسان به مراتب بالاتر داده شده است؛ حال اگر کسی از این نعمت بهره نبرد، عقل را مدفون نمود، دل را ممهور نمود، به همان حیوانیت بسنده نمود، بر چشمش پرده انداخت تا حقایق را نبیند، گوشش را محکم گرفت تا نشوند، وحی را مورد غفلت قرار داد و حتی با آن مقابله و دشمنی کرد، تا هر کاری که دلش خواست بکند، دیگر نباید معترض باشد که چرا به من اختیار داد و یا چرا اصلاً نتیجهی این کارهای من جهنم است؟!
کلمات کلیدی:
پاسخ های کوتاه