سلام بر امام زمان، حضرت مهدی علیه السلام و سلام بر شما!
در جلسه اول دربارۀ سورۀ الفلق، اشاره شد که فلق یعنی شکاف و «رَبِّ الْفَلَقِ»، یعنی «پروردگار شکافها»؛ و اشاره شد که فرموده بگو: از شرّی که ممکن است از این شکافها برسد، به خدایی که پروردگار آنهاست پناه میبرم»، چون از خودم کاری برنمی آید و برای محفوظ ماندن در برابر شرّ آنها و هر آنچه خلق شده، فرمان رسیده که «بگو: پناه میبرم، به پروردگار آنها».
تا آیۀ «وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ»، یعنی اعلام پناه بردن به او، نه از مطلق تاریکیها، بلکه از شرّ تاریکیها، هنگامی که میپوشاند را با هم مرور کردیم و مجدد یادآوری مینماییم که تاریکی الزاماً "شب" نیست، بلکه هر گونه تاریکی را شامل میگردد؛ و در ادامه میفرماید که بگو: پناه میبرم به او، از چه؟
«وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ»، یعنی: «و از شرّ آنها كه با افسون در گرهها مىدمند».
ماجرا چیست؟
ابتدا بدانیم که جادو (سحر) وجود دارد، اما باید بدانیم که جادو، خارج از نظام حاکم بر جهان خلقت نیست؛ پس جادو نیز نوعی علم است، لذا در زمرۀ «علوم غریبه» محسوب میشود؛ یعنی علومی که همگان به آن دسترسی ندارند و به راحتی نیز قابل تحصیل نمیباشد و البته در احکام اسلامی، تحصیل این علم، حرام شده است، چرا که جز ضرر رساندن، حاصلی ندارد.
یکی از شیوههای جادو (سحر)، این بوده که جادوگر، کسی را با موضوعاتی در نظر میگرفت، سپس به نخی با نیّت موضوعاتی چندین گره میزد و سپس بر هر گره اورادی میخواند و در آن میدمید!
این روش، همچنان در میان جادوگران ادامه دارد، به ویژه در امریکای شمالی و امریکای جنوبی و کشورهایی چون مکزیک و هم چنین انگلیس که بسیار با ابلیس لعین، شیاطین جنّ و جادو سروکار دارند. گاهی یک عروسک را به عنوان شخص مورد نظر میآورند و سوزنهایی در بدنش فرو میکنند و به آنها میدمند؛ حتی دیده شده که در مسابقات فوتبال، آن عروسک را پشت دروازه حریف میگذارند تا دروازبان گیج و ناتوان شود، نبیند و گل دریافت کند.
در هر حال، جادو کردن (سحر)، چیزی نیست که دیگران از آگاه باشند و یا بتوانند در مقابلش کاری بکنند؛ این طلسماتی که به دورغ نامش را «دعانویسی» گذاشتهاند، همین جادو است و همچون گذشته، بیشتر در امور مربوط به خانواده به کار گرفته میشود.
امروزه حتی دولتهای بزرگ فراماسونی، چون امریکا، انگلیس، فرانسه، بلژیک و بسیاری از دولتهای دیگر، به علت همان باورها و گرایشهای شیطانپرستی، حتی در تعامل با کشورهای دیگر، از سحر و جادو و اثرات آن غافل نیستند و بسیار بکار میبندند. گاهی میبینید که جمع کثیری از مردم یک کشور، همچون افراد جادو شده، کَر و کور میشوند و به جهتی متمایل میگردند و هیچ سخن حقی هم در آنها اثری ندارد! گاهی بر گیاهان یا داروهای گیاهی، اوراد سحرآمیز میخوانند، در آنها میدمند و به یک دیگر تجویز میکنند و میخورانند، لذا میبینید که برخی، یک داروی گیاهی یا دمنوشی را برای فایدهاش میخورند، اما ناگهان مانند افراد سحر شده، متعصب و عصبانی، موضعگیریهای خاصی از خود نشان میدهند.
در اینجا میفرماید: «این از مسائلی است که تو به آن علم و اشرافی نداری و کاری از دست تو برنمی آید، لذا از شرّ این افسونگرها و گرهسازیها و دمیدنشان در آنها، به پروردگار پناه ببر. بگو که پناه میبرم به پروردگار شکافها «فلق»، «وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ».
وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ
از دیگر مواردی که فرموده «بگو: پناه میبرم به پروردگار»، از شرّ حسود است، نه از خودش؛ بلکه از حال حسادتش و آن هم در هنگامی که حسد میورزد.
"حسد یا حسودی"، یک بیماری مُهلک قلبی است، یک اختلال روانی و رذیلت اخلاقی است و آثار و تبعات بسیار بدی دارد.
"حسد یا حسودی"، آتشی است که در نفس برافروخته میشود و ابتدا صاحبش را میسوزاند، و چه بسا شعلههای آن، حسودی شونده را نیز بسوزاند.
در سورۀ بقره، آیۀ 109 میفرماید که یکی از علل دشمنی اهل کتاب با شما، حسادت آنها به شماست!
*- احادیث و روایات بسیاری دربارۀ "حسد" وجود دارد:
پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله فرمودند: «حسد و ایمان (هرگز) در دل یک نفر با هم جمع نمیشوند.» (مستدرک، ج ١٢، ص١٨)
امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام فرمودند: «حسد، بزرگترین دام شیطان است!» (فهرست غرر، ص ٦٧) و نیز فرمودند: «حسد، بدن آدمی را ذوب میکند.» (فهرست غرر، ص ٦٧)
حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند: «آدم حسود پیش از آنکه به طرف مقابل زیان برساند به خودش زیان رسانده است.» (مستدرک، ج ١٢، ص ١٨)
و دهها روایت دیگر دربارۀ حسد و حسود.
"حسادت"، آرزوی برخورداری از مواهب دیگران نیست که به عنوان مثال بگوید: «فلانی چه خانه و یا خودروی خوبی دارد و ای کاش من هم داشته باشم»!
"حسادت"، غبطه نیست که آدمی میل و شوق داشته باشد مانند نعمتی که به دیگران داده شده، به او نیز داده شود.
بلکه "حسادت"، یک حرص بغض آلود است. حسود، از دست دادن و شکست طرف مقابل را میخواهد و از آن شاد میشود و لذت میبرد، حال به هر بهایی!
●- در حکایت آمده که فردی به همسایهاش حسودی میکرد! چشم نداشت هیچ موفقیت یا برخوردار شدنی را برای او ببیند! روزی فرشتهای نزد او آمد و گفت: «تو اکنون هر چه بخواهی، به تو میدهیم، با این شرط که دو برابرش را همسایهات میدهیم»، او فوری پاسخ داد: «پس یک چشم مرا بگیرید!»
"حسادت"، فقط یک مسئله شخصی نیست، گاه یک حکومت و یا جامعهای کوچک یا بزرگ، مبتلا به "حسادت" میشوند، چنان که فرمود اهل کتاب به شما حسودی میکنند؛ و امروزه حکومتهایی چون امریکا، انگلیس و یا رژیم اشغالگر قدس، یا نوکران عربی آنها، به رغم تمامی دشمنیها، به جمهوری اسلامی و ملت ایران، "حسادت" نیز میورزند! ندیدید تا یک مشکلی و یا ضعفی پیش میآید، چقدر خوشحال میشوند و آن را مدتها سرآمد اخبار خود قرار میدهند؟!
در هر حال، میفرماید: «تو نمیتوانی همیشه حسود را بشناسی و بدانی که به چه چیزی حسودی میکند و به خاطر این "حسادت"، چه نقشهها و کارهایی علیه تو دارد و به انجام میرساند؛ شاید کار خاصی نکند، اما همین حسادتش، سبب چشم زخم او شود! پس، کاری از تو برنمی آید؛ لذا دستورالعمل و نسخه برای مصون ماندن از شر حسود، هنگامی که حسودی میکند، این است که به همان " - پروردگار شکافها" پناه ببری و بگویی: «به او پناه میبرم، مِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ».