ایرانپیان – یادداشت/ سعید ل.: موضوع اعتراض آن قدر مهم نیست که معرفی شخصیت، ادب و نیز دیدگاهها و بصیرت نویسندگان که در متونشان متجلی میگردد مهم است.
از جمله این اعتراضها، نامه سید حسن خمینی(ره) به آقای هاشمی است که نشان میدهد او نه تنها هنوز امام خمینی(ره) را نشناخته است، بلکه آقای هاشمی رفسنجانی و مردم را نیز نشناخته است(؟!)
اما دردآور نامها و القاب بزرگانی است که آنها با خود حمل میکنند و بدین سبب معروف میشوند و خودشان هم باور میکنند که به خاطر این نام کسی هستند.
البته هیچ مهم نیست که وی نشاخته است. خیلیها شناختهاند که انقلاب و جمهوری اسلامی ایران با تحمل این همه فشار داخلی و خارجی، با استحکام بیشتری تداوم یافته است، برخی نیز نشناختهاند و اصلاً نمیخواهند بشناسند! ایشان هم یکی از آن خیلیهایی که هنوز نشناختهاند.
بالاخره علم، تقوا و بصیرت که زوری، تزریقی، تحمیلی یا فروشی نیست.
اما دردآور نامها و القاب بزرگانی است که آنها با خود حمل میکنند و بدین سبب معروف میشوند و خودشان هم باور میکنند که به خاطر این نام کسی هستند.
خانم زهرا مصطفوی چون دختر امام است معروف شده است و آقای سید حسن (ملقب به خمینی) چون نوهی امام(ره) است شناخته شده است و علی مطهری چون فرزند آیتالله شهید مرتضی مطهری میباشد مورد توجه قرار گرفته است و افسوس که خودشان احترام این انتساب و اسمهای محبوب قلوب مردم را نگاه نمیدارند. از این درد دل بگذریم و به نامه بپردازیم:
الف - سید حسن نامه را با این جمله آغاز کرده است:
«سرور معظّم حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی دامت برکاته»! البته شکی نیست که آقای هاشمی برای سید حسن و امثال ایشان، نه تنها سرور، بلکه سرور معظم است، منتهی همه جرأت ندارند به صورت علنی اقرار کنند و ایشان اقرار کرده است و به قول حوزویها «اقرار العقلاء صادق».
ایشان مدعی هستند که مردم با شنیدن این خبر دلشان به درد آمد. خیر اتفاقاً خیلی هم خوشحال شدند
ب - وی سپس خبر عدم تأیید صلاحیت را غیر قابل باور توصیف کرد، که البته برای خود آقای هاشمی، کسانی که ایشان را میشناسند و اکثریت قابل توجهی از مردم، به ویژه با توجه به کهولت سنّ که حتی قادر به انجام سفرهای مقدماتی نبوده و فرزندان را به نمایندگی فرستاده است و نیز با توجه به نقشآفرینی در فتنه 88 و هم چنین نقش مستقیم و غیر مستقیم در نوسات اقتصادی، نه تنها به هیچ وجه غیر قابل باور نبود، بلکه کاملاً انتظار میرفت؛ و اتفاقاً از جمله کسانی که چنین انتظار به جایی داشتند، همان دوستداران مقام معظم رهبری بودند که ایشان مدعی هستند که مردم با شنیدن این خبر دلشان به درد آمد. خیر اتفاقاً خیلی هم خوشحال شدند که انتظار به حقشان محقق گردید و اگر غیر از این میشد، نه تنها دلشان به درد میآمد، بلکه ذهنشان دچار دغدغه و دلهرهی عاقبت این مملکت میگردید. به ویژه با توجه به نقش مهدی، محسن، یاسر، فائزه، همسر و برادر ایشان در همه شئون سیاسی و اقتصای این کشور و ملت.
البته راست میگوید و در همین چند روزی که از ثبت نام گذشت، بیبیسی فارسی و سایر بوقهای تبلیغاتی دشمنان، کلی به فضایل و برتریهای ایشان اذعان داشتند و برایش تبلیغ کردند.
ج – وی سپس بدون اشاره به ثروت این خاندان که خود فضیلتی بیرقیب در میان تمامی آحاد این کشور است، به سایر فضایل و برتریریهای آقای هاشمی و از جمله صبر و حوصله و زوایای آشکار و پنهان دوراندیشی و زکاوت وی اشاره کرده است که حتی خارجیها هم بدان معترفند. و البته راست میگوید و در همین چند روزی که از ثبت نام گذشت، بیبیسی فارسی و سایر بوقهای تبلیغاتی دشمنان، کلی به فضایل و برتریهای ایشان اذعان داشتند و برایش تبلیغ کردند.
د – سید حسن، ملقب به خمینی در فراز دیگر این نامه به سرور معظمش مینویسد: «گاه دلم میخواهد امام و دیگر یارانش نیز بودند و این لحظات را میدیدند - اقبال عمومی خارج از توصیفی است که زن و مرد، پیر و جوان، روستایی شهری، و در یک کلام اکثریتی قاطع از یکایک مردم این سرزمین پاک نسبت به شما پیدا کردهاند . »
اما ما (مردم) گاه دلمان میخواهد کاش جناب سید حسن در دوران امام خمینی(ره) سنین کودکی را پشت گذارده بودند تا میدیدند که حضرت امام خمینی(ره)، صحنههای بسیاری را دیده بودند و حتی اقبال مردم از بازرگان و بنیصدر و هم چنین منتظری و میر حسین موسوی ... و به دنبال آن بیوفایی، پیمانشکنی و حتی خیانت آنان به اعتماد مردم را دیده بودند و با این حوادث به شعف نمیآمدند.
اما آن چه انتظار داشتند ببینند را در حمایت و التزام به ولایت فقیه، قانون اساسی و شورای نگهبان بارها و بارها بیان داشتهاند، تا آنجا که مخالفت با رأی شورای نگهبان را به منزلهی خروج و مقابله با اسلام برشمردند.
البته ناگفته نماند که گویا ایشان نیز از خیل عظیم مخالفان از زن و مرد، روستایی شهری، و در یک کلام اکثریتی قاطع از یکایک مردم مسلمان، انقلابی، مستضعف، دردکشیده از خودیها و ... خبر ندارند، یا نمیخواهند داشته باشند!
د – سید حسن خمینی در خاتمه به زیارت اخیرش اشاره نموده و میافزاید: «روزهای گذشته در میان زایران حرم امام، وقتی با اقبال بیش از 90 درصد مردم نسبت به شما مواجه شدیم، برخود لرزیدم و خدمت جنابعالی هم عرض کردم که ملجأ آمال یک ملت بودن و نقطه کانونی امید ایشان شدن هم یک نعمت الهی است و هم یک وظیفه سخت را بر دوش شما قرار می دهد .»
تعجب است که ایشان رأیگیری را خیلی زودتر از تاریخ مقرر آغاز کرده است و به جای زیارت به نظر سنجی پرداخته و خیلی زود هم اعلام نتایج کرده است. 90 درصد(؟!)
تعجب است که ایشان رأیگیری را خیلی زودتر از تاریخ مقرر آغاز کرده است و به جای زیارت به نظر سنجی پرداخته و خیلی زود هم اعلام نتایج کرده است.
90 درصد(؟!)
جالب این است که ایشان پس از شمارش آرای مأخوذهی زود هنگام به خود لرزیدند! سؤال ما این است که آیا تا به حال خیل عظیم مردم و به ویژه جوانان مؤمن و عاشق، که به رغم تحمیل فشارهای خارجی و فتنههای داخلی هم چنان مطیع ولایت باقی ماندهاند، به خود نلرزیدهاند؟! در فتنه 88 چطور؟ به خود لرزیدند یا مانند آقای هاشمی برای فتنهگران اشک ریختند؟!
د – در هر حال با توجه به مفاد این نامهی ژورنالیستی که بسیار مبتدیانه و عجولانه نگارش شده است، یا باید بگوییم که وی عالمانه و عامدانه در مقابل قانون و شورای نگهبان، موضعی خلاف اهداف، جهت و سیره حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری گرفته است، که به احترام ایشان و نیز اذعان خودشان چنین نمیگوییم، و یا باید بگوییم: «سید حسن خمینی، نه امام خمینی(ره) و خط او را شناخته است، نه آقای هاشمی رفسنجانی و نه مردم را(؟!)»