پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه):
در مورد اصل و نسب حضرت خضر علیه السلام، اخبار متفاوتی وجود دارد، اما مستندات متقنی وجود ندارد، به عنوان مثال:
●- بیشترِ اقوال، او را از نوادگان "اسحاق نبی" علیه السلام بر شمردهاند، اما گفته نشده که نسل چندم؟!
●- مَقدِسی (متوفی بعد از ۳۵۵ق) خضر را براساس اقوال مختلف، او با پیامبرانی چون ارمیا یا الیسَع یکی دانسته است. به نوشتهٔ وی، بسیاری از مردم او را پسرخاله و وزیر ذوالقرنین میدانند. (مقدسی، آفرینش و تاریخ، ج۱، ص۴۵۶)؛ اما اولا انبیا گذشته رحلت نمودهاند و ثانیاً بیان نشده که مردم بر چه اساسی چنین نظری داشتند؟!
●- فقط ابن قتیبه (متوفی ۲۷۶ق)، نام خضر را بَلیا پسر مَلکان که پادشاهی بسیار بزرگ بوده آورده و نسب او را به حضرت نوح علیه السلام رسانده است، اما او نیز از قول "وهْب بن منبّه" چنین گفته که در عصر خودش نیز به دروغپردازی مشهور بود!
●- در عین در برخی از تواریخ، نام اصلی خضر، بلیا بن ملکان بن عامر بن افهشد بن سام بن نوح (ع) بیان شده است.
نبوت:
باید ابتدا به تفاوت "نبوت و رسالت" و بالتبع "نبی و رسول" دقت نماییم.
"نبوت"، یعنی مخاطب وحی الهی قرار گرفتن و دریافت وحی؛ آن هم وحی دین و شریعت، نه هر وحیای که خداوند به بندگانش نازل میکند، چنان که به حضرت مریم علیها السلام و مادر حضرت موسی علیهاالسلام نازل نمود. اما "رسالت" یعنی فرستاده شدن یک نبی، به سوی یک قوم خاص کوچک یا بزرگ و یا به سوی عموم مردم.
بنابراین، هر رسولی، حتماً نبی نیز هست، چون به او وحی دین و شریعت نازل میشود و امر میشود که آن را به جماعتی ابلاغ نماید؛ اما هر نبیای الزاماً رسول و فرستادهای به سوی دیگران نبوده است.
طبق احادیث، 124 هزار نبی از سوی پروردگار عالم برگزیده شدهاند، که وحی به برخی از آنان فقط برای خودشان و خانواده میآمد، برخی برای اطرافیان و ... . لذا در برخی از توایخ آمده که حضرت خضر علیه السلام، مأمور به هدایت قوم ذو القرنین شد.
بسیاری از این انبیا، مأمور به ابلاغ دین و شریعت یک رسول دیگری بودند، مانند حضرت لوط در زمان حضرت ابراهیم، یا هارون و شعیب در زمان حضرت موسی علیهم السلام و ... .
طبق احادیث، از میان 124 هزار نبی، فقط 313 نفر رسول بودند و از میان آنان نیز فقط 5 نفر اولوالعزم [صاحب کتاب و شریعت] بودهاند.
●- بنابراین، الزامی ندارد که حضرت خضر علیه السلام که نبی الله بوده و میباشند، حتماً رسول هم بوده باشند و به سوی قوم یا گروه خاصی فرستاده شده باشند.
حضرت خضر علیه السلام در قرآن کریم:
در قرآن کریم، نامی تحت عنوان "خضر" نیامده است، بلکه از او در سوره کهف، تحت عنوان "عبد صالح" یاد شده و حکایت ملاقت حضرت موسی علیه السلام با وی نقل شده است.
در این ملاقات، ابتدا حضرت موسی علیه السلام از او اجازه میخواهد که تا جهت تعلیم "علم رشد" او را تبعیت نماید:
«قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا» (الکهف، 66)
ترجمه: موسى به او گفت: «آيا از تو پيروى كنم تا از آنچه به تو تعليم داده شده و مايۀ رشد و صلاح است، به من بياموزى»؟
حضرت خضر علیه السلام که علیم و حکیم بود، با او تعارف نکرد که «ای بابا! شما خودت رسولی و من باید از شما بیاموزم» - و یا آری یا خیر هم نگفت، بلکه پاسخی داد که در عین حال خودش علم رشد بود و گفت:
«قَالَ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا * وَكَيْفَ تَصْبِرُ عَلَى مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرًا» (67 و 68)
ترجمه: او گفت: تو هرگز نمىتوانى هم راهى مرا تحمّل كنى * و چگونه میتوانی بر چیزی که بر آن احاطه خبری (علم و آگاهی) نداری، استقامت کنی»؟!
درس بزرگ
درس بزرگ همین دو جمله در این است که "خبر، علم و آگاهی"، ریشه و علت "صبر و استقامت و پایداری" میباشد و اگر کسی احاطه خبری و علمی نداشته باشد، نمیتواند استقامت داشته و پایداری ورزد؛ حتی اگر یک پیامبر اولوالعزم باشد.
از این رو، اگر چه حضرت موسی علیه السلام به خاطر میل به تعلیم رشد، گفت:
«قَالَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ صَابِرًا وَلَا أَعْصِي لَكَ أَمْرًا» (69)
ترجمه: (موسی ع) گفت: ان شاء الله (به خواست خدا)، مرا صابر خواهی یافت، و در هيچ كارى مخالفت فرمان تو نخواهم كرد!
اما، حضرت خضر علیه السلام درسش را داده بود. این کارها به صرف "ان شاء الله و ماشاء الله" یا امید و آرزو محقق نمیگردد، بلکه اگر "علت = آگاهی" نبود، "معلول = صبر" نیز خواهد بود. لذا چنین هم شد.
مشارکت و همافزایی – پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
پرسش:
در مورد نسب خضر علیه السلام بیان کنید و لطفا بگویید در کدام شهر نبوت داشته و قوم او چه کسانی بودند؟ پدرش از کدام پادشاهان بود؟
پاسخ (نشانی لینک):
http://www.x-shobhe.com/history/11020.html
کلمات کلیدی:
تاریخی