پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): فرض کنید که شهرداری را به خاطر حیف و میل کردن بیت المال، کلاهبرداری، اخذ رشوه، علنی و گسترده کردن فرهنگ رشوهخواری و ... محاکمه کنند، و یک عده نیز بگویند: از خوبیهایش نیز بگویید: چند اصله درخت نیز دور تهران کاشته است!
*- در گفتار این معلم، به اصل ادعا توجه نمایید، نه موضعگیریاش راجع به شاه یا انقلاب، تا معلوم شود که از روی علم سخن میگوید، و یا از روی هوای نفس؟! تاریخ بیان میکند، یا شعار میدهد؟! معلم است، یا مأمور تبلیغ برای سلطنت طلبها و ضد تبلیغ علیه انقلاب و جمهوری اسلامی ایران؟!
*- مهم نیست که گویندهی یک گزاره و یا مدعی، از چه مدرک تحصیلی یا جایگاه شغلی برخوردار شده است، بلکه مهم این است که وقتی سخنی میگوید: علمی، مستدل و مستند باشد. ممکن است، یک استاد فلسفه، جوک نیز بگوید و یا یک استاد فیزیک، دروغ نیز بگوید!
*- دروغگویان بزرگ تاریخ، هیچ کدام بیسواد نبودند و هر کدام در علومی تخصص و در فنونی تبحر داشته و دارند. از فراعنهی گذشته و حال بگیرید، تا سامریها و گوسالهسازان گذشته و حال، تا نظریهپردازان و ایسمسازان گذشته و حال، تا مدعیان منجیگری، اصلاحطلبی، نجات بشریت و ...، هیچ کدام بیسواد نبودند؛ ولی دروغگو بودند!
بنابراین، صرف این که گوینده: جناب حجت الاسلام بر بالای منبر است و یا معلم و دبیر و یا استاد دانشگاه در جایگاه تدریس است، نباید مرعوب شد و فریب خورد.
دروغ بودن تاریخ:
کل تاریخ و علم تاریخ را متهم و محکوم به دروغگویی نمود تا برسد به مسئلهی شاه و تاریخ جمهوری اسلامی ایران. حال فرض بگیرید که شنونده، یک فرد خارجی و غیر مسلمان است که اساساً نه شاه را میشناسد و نه به اسلام و این انقلاب و نظام، هیچ احساس مثبت یا منفی خاصی دارد و به سخن این به اصطلاح دبیر گوش میدهد! او میگوید: «هیچ تاریخی درست نیست و تمامی اقوال تاریخی، دروغ و تحریف است»؛ به نظر شما، مخاطب به او نمیگوید: «شما یک مدعی بیسواد، متکبر و متعصبی هستید»؟!
●- آیا تمامی مورخین عالم، از هرودت (سده دوم میلادی) گرفته، تا ابومخنف (سده هفت میلادی)، تا طبری، یعقوبی، تا ویلی دورانت در قرون و سنوات بعدی، تا مورخان معاصر و ...، همه دروغگو بودهاند، و فقط این جناب معلم راستگو میباشد؟!
●- کسی که تمامی مورخان را دروغگو قلمداد مینماید و تمامی تواریخ مکتوب را نیز دروغ میانگارد، لابد خودش به مستندات دیگری از تاریخ دست یافته است و راست و درستش را میداند که بر اساس آنها، همه را دروغ قلمداد مینماید! خب، این شخصیت با این مستندات تاریخی که در اختیار دارد، چرا خودش یک کتاب تاریخ نمینویسد؟!
●- البته که اندیشهها، اعتقادات، گرایشات و مواضع هر مورخی، در چگونگی نگارش او بیتأثیر نمیباشد، چنان که "شاه دوستی" این آقا، در نگاه کلیاش به هر چه تاریخ است، تأثیر مستقیم و البته متعصبانه و شعاری گذاشته است؛ اما این دلیل نمیشود که بگویند: «تمامی گزارههای تاریخی» دروغ است! بالاخره بسیاری از گزارههای تاریخی، مستندات و نیز مشابهاتی در اقوال گوناگون دارد.
●- مورخان نامی در نقل حملهی مغول به ایران و طول سلطنت مغولها در ایران، اکثراً مسلمان و ایرانی بودهاند؛ حال چه کردند؟ چون اسلام و ایران را دوست داشتند، از بیان این تاریخ خودداری کردند، و یا مغولها خدمات بسیاری داشتند و اینها بیان نکردهاند؟!
سانسور یا تحریف:
این جناب معلم، حتی تفاوت سانسور با تحریف را نمیداند! فرض کنیم که یک مورخی، به دلایل گرایشات اعتقادی، سیاسی، فرهنگی و وابستگیهای خود، در یک نقل تاریخی، به بخشها یا وقایعی اشاره ننماید، (به قولی سانسور کند)، این خیلی فرق دارد با این که آن تاریخ را تحریف نماید.
تطهیر تاریخ سلطنت و شاه:
همگان میدانند که به ویژه در این یک سال اخیر، یک جریان بسیار شتابندهای در تطهیر سلطنت، به ویژه رضا و محمدرضا پهلوی، به راه افتاده است، تا جایی که در شبکه رسانه ملی، اقرار میکند که این جریان، در رسانهها و ... به شدت رخ مینمایاند! و البته ما میدانیم که وقتی قرار است یک انحرافی در اذهان عمومی ایجاد گردد، از رسانه گرفته، تا استاد و معلم، تا فیلم و سریال، تا جوّسازی در فضای مجازی، تا گزارشگران و تحلیلگران و نقادان مرتبط و ...، همه همسو و هم زمان عمل میکنند، تا اثرگذارتر شود.
شما امروز (طی دو هفته گذشته)، وقتی زندگی هویدا را در برنامهی شبکه مستند میبینید، به این نتیجه میرسید که او نه بهایی بود، نه فاسد بود، نه ظالم و جنایتکار بود، نه وابسته به فراماسون، لجنهی بهاییت و انگلیس و امریکا بود، نه فاسد اقتصادی بود، نه در پی ثروت یا قدرت بود ...، حتی تأکید میکند که به او در عمرش از کسی رشوه نگرفت، و رشوه دادنش را نیز تطهیر میکرد که به خاطر خاندان سلطنت، مجبور بود! و همین طور است اگر اکنون، زندگی "اسدالله علم" را ببینید!
تاریخ شاه و انقلاب:
الحمدلله، هنوز قشر کثیری از این مردم در قید حیات هستند که هم تمام یا بخش بسیاری از دوران شاه را درک کردهاند و عمر چهل سالهی انقلاب را. پس خودشان شاهد همه چیز بوده و هستند.
●- این کارهای خوب شاه، چه بود که این آقای معلم (که شاید سنّش به آن موقع قد نمیدهد) مطلع میباشد، اما این مردمی که در آن دوران زندگی میکردند، ندیدند و برای سرنگونیاش، شکنجهها دیدند و جان باختند؟!
●- تاریخ انقلاب که تاریخ قرون گذشته نیست، فقط چهل سال از عمر این انقلاب گذشته است، جوانان بیست سالهی آن روز، امروز هنوز سالخورده نیز نشدهاند و شصت سال عمر دارند. پس لحظه به لحظهی این انقلاب را با چشم خود دیدهاند و فراز و نشیبهایش را با جان خود درک کردهاند!
بنابراین، شاید یک مورخی به گوشههایی از تاریخی اشاره کند و دیگری نکند؛ اما چه کسی میتواند تاریخ انقلاب و جمهوری اسلامی ایران را به طور کلی تحریف کند؟! الحمدلله، امروزه فیلم، نوار صوتی، عکس، مستندات، انسانهای زنده برای نقل "تاریخ شفاهی" و ...، وجود دارد و جای تحریفی وجود ندارد.
●- تاریخ جمهوری اسلامی ایران، تاریخ زمان ایران باستان یا نادرشاه که نیست، بلکه تاریخ معاصر است. لذا با تمام فراز و نشیبها، خوشیها و تلخیهایش، نه تنها مقابل چشم مردم بوده، بلکه مردم خودشان این تاریخ را رقم زدهاند.
مردم، در جنگ و صلح، در جهادسازندگی، در بسیج، در انتخابها، در رشد علمی، در شکوفایی صنعت و تکنولوژی و در تظاهراتهای قدس و 22 بهمن، در سیاستهای بین المللی و منطقهای، در جلوگیری از قدرت و نفوذ تروریسم در ایران (منافقین، کومله و ...) و سپس منطقه (طالبان، القاعده، داعش و ...)، در تظاهرات بینالمللی اربعین و ... همه خودشان حضور داشته و دارند.
مردم ایران، به وضوح پیشرفتها و عقبگردها، خدمتگزاران و خدمات و هم چنین تخریبها، نفوذها، خائنان و خیانتهایشان را دیدهاند؛ فرهیختگان نامی و نیز خودفروختگان ذلیل در هر عرصه را دیده و شناختهاند؛ بنابراین، اگر چه هر شعاری میتوان داد، اما این تاریخ را (دست کم فعلا) نمیشود تحریف نمود.
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
دبیر فلسفه: هیچ تاریخی درست نیست. همه دروغ است. تاریخ انقلاب و جمهوری اسلامی نیز دروغ است و از خوبیهای شاه نمیگویند؟!
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9077.html
کلمات کلیدی:
تاریخی جنگ و جهاد