پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
جهت هر شناختی، باید ابتدا ذهن را از "خلط مبحث" محافظت نمود، از کارهای عقل، تجزیۀ مفاهیم و موضوعات میباشد؛ بنابراین، اگر همه چیز در ذهن مخلوط شود، شناخت مفیدی حاصل نمیگردد.
زمین و آسمان، و هر چه در آنهاست، ویژگیها و عملکردهای هر کدام، آثار و تبعاتشان، همه با هم مرتبط میباشند، اما نمیشود آب، نور و حرارت خورشید، خاک و مواد آنها، انسان کشاورز و ...، همه را برای شناخت "باران و علل بارش"، با هم مخلوط نمود و نتیجه گرفت، بلکه باید هر کدام و نقش هر کدام در بارش، جداگانه شناخته شوند.
ظلم به انسان
گفته شده: «اگر خداوند انسانی را خلق نکند به او ظلم کرده است!»؛ کافیست بیندیشیم که چگونه ممکن است به موجودی که هنوز خلق نشده، ظلمی روا شود؟!
ظلم، در برابر عدل است، و حق در برابر باطل است؛ حال انسان، درخت، حیوان و یا هر چیز دیگری که هنوز خلق نشده، چه حقی دارد که در صورت عدم احقاق حقش، به او ظلم روا شود و کجاست که در مورد او عدالتی رعایت شود؟!
●- آیا "عدم" حقی دارد و میشود به "عدم" ظلمی روا داشت؟!
●- این که میگویند: «اگر خداوند انسانی را خلق نکند به او ظلم کرده است»؛ یعنی: خداوند غنی و سبحان، مجبور و نیازمند به خلقت انسان بوده است! یعنی: برای این که عادل بماند و ظلم نکند، مجبور شده خلق نماید!
●- "ممکن الوجود"، یعنی نسبتش به بودن و نبودن مساوی است، مگر آن که کسی آن را به وجود آورد و برایش اندازهها (مقدرات) وضع نماید و به همین تناسب او را از حق و حقوقی برخوردار نماید؛ و فرمود: «إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ - ماییم که همه چیز را به اندازه آفریدیم» (القمر، 49) - حال آیا چیزی که آفریده نشد، اندازههایی (مقدراتی) دارد که به تناسب آن حق و حقوق نیز داشته باشد؟!
هدف از آفرینش
هدف از آفرینش را باید از دو منظر مورد مطالعه قرار داد، یکی امکان تعیین هدف برای خالق، و دیگر تعیین هدف برای مخلوق، که بهتر از گفته شود: «حکمت آفرینش مخلوق».
هدف خالق (فاعل)
خالق متعال، خودش "هدف" است، یعنی همه چیز از اوست و به سوی او بازمی گردد؛ لذا از متحرک پرسیده میشود که «هدف و مقصد تو کدام است و چرا؟» اما از هدف پرسیده نمیشود: «چرا هدف قرار گرفتهای؟ - هدف تو از هدف قرار گرفتن چه بود؟!».
هر هدفی، به خاطر کمالاتش (آن چه که دارد) و نیاز دیگران به او، هدف قرار میگیرد.
"هدف از هر کاری"، رفع نقص و نیاز و تقرب یا رسیدن به کمال آن میباشد؛ و این میل به کمال و رفع نقص و نیاز، در فاعل انگیزه ایجاد میکند و این انگیزه، سبب حرکت او به سوی هدف و مقصدش میگردد.
آدمی (جاندار)، نیاز به نوشیدن دارد، تا سیراب شود - نیاز به سیراب شدن دارد، تا سالم بماند - نیاز به سلامتی دارد، تا بقای بیشتری یابد و میل به بقا نیز فطری میباشد.
خالق حکیم، هستی و کمال محض است، نقص ندارد که نیازی داشته باشد، نیازی ندارد که در او ایجاد انگیزه نماید و فعلی برای رسیدن به کمال بیشتر از او صادر نمیگردد.
*- خالق حکیم، هستی و کمال محض است، نقص ندارد که نیازی داشته باشد، نیازی ندارد که در او ایجاد انگیزه نماید و فعلی برای رسیدن به کمال بیشتر از او صادر نمیگردد.
بنابراین، خلقت او، تجلی اوست. دوست داشت تجلی کند و تجلی کرد - دوست داشت به اسماء کمالیه خود: «حیات، علم، حکمت، قدرت، قوت، جمال، جلال، رحمت و ...»، ظهور بخشد، و ظهور بخشید تا مخلوقاتی به وجود آیند و از هستی و کمال، برخوردار گردند و لذت ببرند.
آیت الله جوادی آملی:
«اینكه هدف خدا از آفرینش جهان و انسان چیست و دوم اینكه هدف ما از خلق شدن چیست؟ در پاسخ به پرسش نخست باید بگوییم كه به طور كلی این سؤال صحیح نیست، چون خدا خود هدف است؛ نه اینكه هدف داشته باشد. هر كس با انجام هر كاری، به دنبال بر طرف كردن نقص خود و رسیدن به كمال است. پس رسیدن به كمال برای خدای كمال مطلق، بی معنی است، بلكه درباره كمال مطلق چنین گفته می شود كه او چون كمال مطلق و خیر محض است و یكی از شعب كمال، جود و سخاست، از چنین ذاتی خیر، احسان و جود صادر میشود كه همان افاضه هستی است. افاضه هستی بهترین جود است.» (پایگاه الإسراء، 19/12/1396)
حکمت وجودی آفریدهها؟
پرسش درست این است که «حکمت آفرینش عالم هستی و هر موجودی چیست؟» که پاسخ همان «کسب فیض وجود و مراتب آن و رسیدن به کمال» میباشد.
مِثل این که کشاورزی بگوید: «این بذر را کاشتم، تا رشد کند و به غایت مفید خود برسد؛ نه برای سرگرمی و بازی خود کاشتم و نه برای آن که شما آن را از زیر خاک درآورید و با آن گل یا پوچ بازی کنید» - لذا فرمود: «عالم هستی، به حق آفریده شده، برای بازی آفریده نشده، پس در این عالَم به بازی و بازیگری مشغول نشوید»:
«وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ» (الأنبیاء، 16)
- ما آسمان و زمين، و آنچه را در ميان آنهاست از روى بازى نيافريديم!
●- بنابراین، هر مخلوقی، ضمن آن که از کمال و فیض وجود برخوردار میگردد، ناقص و البته نیازمند است؛ چرا که هستی محض فقط خود اوست. لذا سیر کمالی موجودات هم چنان ادامه دارد، اما هیچ گاه به آخر نمیرسد و متوقف نمیگردد، چرا که هدف و مقصد تقرب به اوست و خداوند سبحان (هستی و کمال محض) محدود نیست.
●- اما، رشد هر موجودی، متناسب با حکمت از آفرینش او، ظرفیت وجودی و قابلیتهای اوست؛ لذا همه موجودات از "شعور" برخوردار میباشند، اما هیچ گاه یک درخت، بار حیوان نمیدهد - و یک حیوان، آدم نمیشود - و هر آدمی نیز دانشمند، مدیر و مدبر نمیگردد؛ بلکه هر کدام در جایگاه خود قرار میگیرند و متناسب با حکمت آفرینش خود، رشد میکنند.
شهید آیت الله مطهری رحمة الله علیه:
«سخن از هدف خلقت،غایت و هدف فاعل نیست بلکه هدف فعل است.
غایت فعل این است که هر کاری را که در نظر بگیریم؛ این کار به سوی هدف و کمالی است و برای آن کمال آفریده شده است؛ یعنی این فعل آفریده شده است که به کمال برسد، نه این که فاعل کار را کرده است که خود به کمال برسد.
عبارت برای این که فعل به کمال خود برسد معنایش این است که خود کار رو به تکامل است. به این معنا اگر ما ناموس خلقت را چنین بدانیم که هر فعلی از آغاز وجودش به سوی کمال در حرکت است در این صورت خلقت غایت دارد و همین طور هم هست. یعنی اساسا هر چیز که موجود میشود کمال منتزعی دارد و این خلق شده است برای این که به کمال منتزع خود برسد و به طور کلی ناموس این عالم چنین است که هر چیزی وجودش از نقص شروع میشود و مسیرش، مسیر کمال است برای این که به کمال لایق خود و کمالی که امکان رسیدن آن را دارد برسد.» (پایگاه جامع شهید مطهری، 15/1/1390، ص 2)
مشارکت و همافزایی - پرسش و نشانی پیوند پاسخ، جهت ارسال و انتشار توسط شما؛ متشکریم.
پرسش:
شبههای درباره دلیل بوجود آمدن خلقت داردم. میگویند: «اگر خداوند انسانی را خلق نکند به او ظلم کرده و خداوند به کسی ظلم نمیکند» و ...؟
پاسخ (نشانی پیوند):
https://www.x-shobhe.com/monotheism/11939.html
کلمات کلیدی:
اعتقادی توحید