چرا باید برای پیدایش عالم هستی، خالقی باشد و نمیتوان گفت که اشیا خود به خود بوجود آمدهاند؟ چه دلایل متقنی وجود دارد؟! (تهران)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
آیا آنان که چنین ادعایی دارند، یا حتی در عالم فرض محتمل میدانند، دلایل متقنی اقامه نمودهاند که برای رد نظر آنها، دلایل متقن ارائه شود؟! چرا از کسانی که چنین گمان باطلی دارند، دلایل متقن خواسته نمیشود؟! چرا باید برای هر نظریۀ به اثبات نرسیده و حتی نزدیک نشدهای، دلایل متقن اقامه نمود؟!
به صرف "گفتن"، هر چیزی میتوان گفت، چنان که بسیاری از نظریهپردازان، مخالفان حق، سبک گویان و ... هر چیزی که دلشان میخواهد میگویند؛ اما مهم این است که گفته یا ادعا، باید دلیل عقلی، علمی و یا تجربی داشته باشد، نه این که مبتنی بر ظنّ، گمان، خیال و حتی میل نفسانی باشد! بسیاری، چون میخواهند حقیقت معلوم و غیر قابل تردید وجود خداوند خالق را رد و انکار کند، به هر نظریهای که هیچ راه اثباتی ندارد، متوسل میشوند و سپس به جای "عقل و علم"، از حدس و گمان خود و دیگران پیروی میکنند!
«وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا» (النّجم، 28)
- آنها هرگز به اين سخن دانشى ندارند، تنها از گمان بى پايه پيروى مىكنند با اينكه «گمان» هرگز انسان را از حقّ بى نياز نمىكند!
ظنّ و گمان
"ظنّ و گمان، حدس و احتمال"، به ویژه در مباحث عقلی و علمی، میتوانند مقدمهای برای کشف علم باشند، منتهی چنین ظنّ و گمان؛ با حدس و احتمالی نیز باید مبتنی بر پایههای عقلی و علمی باشد، نه صرفاً یک حرف بیبنیان و یک سخن روی هوا.
مثل این که خبر علمی ندارید که در ساعات آینده، باران میبارد یا نمیبارد، اما با دیدن ابر متراکم در آسمان و نیز وزش باد، میگویید: «به گمانم باران ببارد - شاید باران ببارد - این احتمال هست که باران ببارد».
*- آیا گمان پیدایش خود به خودی اشیاء، هیچ نشانهای از دلایل عقلی و علمی دارد؟!
*- آیا تا کنون کسی چیزی را دیده که خود به خود به وجود آمده باشد که بگوید: دست کم یک نمونه دارم؟!
*- آیا کسی امید و انتظاری دارد که چیزی خود به خود پدید بیاید؟!
پس، اگر حتی راجع به یک ذره نمیتوان چنین گمانی بُرد، چگونه راجع به پیدایش کل جهان ماده و یا عالم هستی چنین گمانی میبرند و نظریاتی خیالی میدهند؟!
ردّ عقل و علم
احتمال پیدایش خود به خودی جهان، حتی در عالم فرض و گمان نیز به مثابۀ ردّ کردن عقل و علم میباشد؛ چرا اولاً با نظام علیّت که بر تمامی هستی حاکم است و برای همه قابل شناخت و درک میباشد منافات دارد؛ و ثانیاً با اساس و علت هر نوع تحقیق علمی برای یافتن علل و چگونی اشیاء، و یا حتی بیماریها، یا فقرها و ... مغایر میباشد؛ چرا که اگر قرار باشد چیزی یا حادثهای، خود به خود پدید آید، کسی به دنبال تحقیق و یافتن علل و عوامل نمیرود!
●- آیا تا کنون کسی گفته: «شاید زلزله خود به خود رخ داده باشد - شاید سیل خود به خود جاری شده باشد - شاید رشد علمی در یک جامعه خود به خود به دست آمده باشد - شاید فقر در یک جامعه، خود به خود پدیده آمده باشد - شاید یک ویروس خود به خود پدید آمده و در میان یک ملت و یا حتی جهان، خود به خود شیوع یافته باشد و ...؟!
پیدایش هستی از نیستی محال است
هستیِ یک چیز، یا باید عین ذاتش باشد (واجب الوجود)، و یا اگر هستی عین ذات چیزی نیست، اما آن چیز وجود دارد، باید هستیاش از دیگری [قائم به غیر] باشد که به آن «ممکن الوجود» میگویند.
"نیستی"، یعنی "عدم" و بدیهی است که هستی از نیستی به وجود نمیآید، و "هیچ" نمیتواند عامل پیدایش چیزی شود! بنابر این، وقتی اصلاً و مطلقاً چیزی نیست، پدید آمدن یک چیز محال است.
این قوانین به عنوان بدیهیات عقلی شناخته شدهاند، یعنی "معلومات فطری عقل"، که در همگان وجود دارد. لذا خداوند سبحان، پرسشهای زیر را برای عقل سلیم، مطرح مینماید:
«أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ»
- يا آنها بى هيچ آفريده شدهاند، يا خود خالق خويشند؟!
همین بیان کوتاه، یعنی: «یا باید از هیچ خلق شده باشید که محال است هستی از نیستی پدید آید؛ و یا باید خودتان خالق خود و دیگران باشید که آن هم خودتان شاهدید که محال است؛ لذا تا کنون نه کسی چیزی را خلق کرده و نه میتواند خلق بکند. [البته خلق با صنعتِ ناشی از تجزیه و ترکیب آن چه که هست، متفاوت میباشد].
«أَمْ خَلَقُوا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بَلْ لَا يُوقِنُونَ»
- آيا آنها آسمانها و زمين را آفريدهاند؟! بلكه آنها جوياى يقين نيستند!
در این آیه، ضمن رد عقلی، علمی و تجربی پیدایشِ خود به خودی، به علت این نظریات و گمانهای بیپایه نیز اشاره نموده است: «نمیخواهند به یقین برسند»؛ نه این که دلیل یا نمونهای دارند!
میفرماید: پس از توجه به خودت و مثل خودت، به زمین و آسمانهای گسترده، منظم و هدفمند نگاه کنند؛ آیا آنها خلقشان کردهاند؟! یعنی: محال است این عظمت با پیچیدگیهای علیمانه و حکیمانه و نظمی که بر آنها حاکم است، خود به خود به وجود آمده باشد، پس یا شما باید آنها را خلق کرده باشید، یا بپذیرید و اذعان کنید که خالقی دارند.
«أَمْ عِنْدَهُمْ خَزَائِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ»
- آيا خزاين پروردگارت نزد آنهاست؟! يا بر همه چيز عالم سيطره دارند؟!
"خزائن"، دامنۀ گستردهای دارد، هم عالَم ماده را شامل میشود و هم غیر ماده (معنا) را شامل میگردد؛ اما یک حقیقت معلوم و جاری است که هر چیزی، باید منبع و منشأ صدوری داشته باشد.
در این آیه، بیشتر به "مالکیت و ربوبیّت خداوند سبحان" تصریح شده است. میفرماید: «اگر در عالم معنا (غیر مادی)، شاهد وجود علم، مقدرات (اندازهها)، حیات، نظم، و ... میباشید، و اگر در عالم ماده، شاهد خورشید و تابش نور، حرارت و انرژی آن هستید - یا شاهد بارش باران و رویش گیاهان هستید و ...، اینها همه منابع (خزاینی) دارند که به اندازۀ ضروری، از آنها نازل میشوند، آیا این خزائن نزد شماست و بر آنها تسلطی دارید؟!
«وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ» (الحجر، 21)
- و خزائن همه چيز، تنها نزد ماست؛ ولى ما جز به اندازۀ معيّن آن را نازل نمىكنيم!
"قدر"، یعنی «اندازه» و «بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ»، یعنی هم اندازهها و مقدار نزول آنها مبتنی بر علم الهی میباشند و هم این امکان به شما داده شده است که اندازههایی را برای خودتان معلوم کنید؛ مثلاً بدانید که طوفان با چه سرعتی وزیده - باران به چه مقداری باریده - و یا فقر، بیماری، عقب ماندگی فرهنگی و ... در یک جامعه، به چه دلایلی و در چه اندازههایی میباشد.
«أَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ يَسْتَمِعُونَ فِيهِ فَلْيَأْتِ مُسْتَمِعُهُمْ بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ» (الطّور، 35 تا 38)
- آيا نردبانى دارند (وسیلهای كه با آن به آسمان بالا مىروند) و بوسيلۀ آن اسرار وحى را مىشنوند؟! كسى كه از آنها اين ادّعا را دارد دليل روشنى بياورد!
در این آیه، از یک سو به ضعف علمی بشر اشاره دارد و میفرماید: «چه وسایلی دارید، به کجای آسمانها راه یافتهاید، و چه صداهایی را میشنوید و کدام الهامها و القائات را درک میکنید و ... که بتوانید مدعی شوید و یا دست کم احتمال دهید به «پیدایش خود به خودی»؟! و هم اشاره دارد که باید ادعای شما، دلیل عقلی و علمی، نمونۀ خارجی و یا دست کم شاهدی داشته باشد که بتوان به آن «سُلْطَانٍ مُبِينٍ» گفت.
بنابراین، «پیدایش خود به خودی»، فقط یک ظن، گمان و احتمالِ بیپایه و اساس میباشد.
مشارکت و همافزایی - پرسش و نشانی پیوند پاسخ، جهت ارسال و انتشار توسط شما؛ متشکریم.
پرسش:
چرا باید برای پیدایش عالم هستی، خالقی باشد و نمیتوان گفت که اشیا خود به خود بوجود آمدهاند؟ چه دلایل متقنی وجود دارد؟!
پاسخ (نشانی پیوند):
https://www.x-shobhe.com/monotheism/12066.html
- تعداد بازدید : 660
- 17 شهریور 1401
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی توحید