عکاسها و آرایشگرها کار هیچ کس غیر از خودشان را قبول ندارند حالا شده است حکایت مسلمانان که هیچ دین دیگری را غیر از آنچه خودشان اعتقاد دارند نمیپذیرند و بقیه آدمیان را گمراه میخوانند!به نظر مسلمانان غیر از اسلام همه ادیان یا ساختگی است یا تحریف شده است یا ساخته دست انگلیسیهاست. (لیسانس پرستاری)
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: از وقتی واتسآپ و وایبر و ... به بازار آمده و در دسترس مردم قرار گرفته است، برای برخی به "حجت اول" تبدیل شده است، گمان میکنند که هر چه به صورت پیامی در آنها نوشته میشود، یا درست است یا دست کم مهم است و حتماً باید یا پذیرفت و یا پاسخ داد! در حالی که این یک بازی خوردن و انفعال است. حالا یکی آن قدر نادان بوده که مسئله انسانیت یا دین را با کار عکاس و آرایشگر مقایسه کرده و مثال آورده است، آیا باید مثل یک نظریهی فلسفی، سخنی حکیمانه و یا نقدی عالمانه به آن توجه نمود و اگر مقبول نشد، پاسخ داد؟ پس ما نیز اگر پاسخی میدهیم، به خاطر دغدغهی ذهنی شما کاربر گرامی است، نه این که ارزشی برای این قبیل شعارهای پوچ و انشاهای مغرضانه قایل باشیم. اینها حتی ارزش تفکر، پاسخ، مقابله و نقد هم ندارند. هر کسی که شب خوابش نمیبرد، یک جملهای مینویسد و روی وایبر میگذارد و راحت میخوابد، بعد بقیه باید تا بیدار شدند آن را بخوانند و یا لایک بگذارند و یا جواب دهند! این یک بازی احمقانه است.
الف - در هر حال، نویسنده خودش متکبر بوده، گمان کرده که همه همین طور هستند! بسیاری از عکاسان، شاعران، نقاشان، بازیگران، نویسندگان، آرایشگران ... و سایر هنرمندان، آثار دیگران را قبول دارند و حتی میستایند و الگوی خویش قرار میدهند.
ب – امروزه در فلسفه غرب، رسماً و بسیار وقیحانه و با صراحت مطرح میکنند که انسانها سه دستهاند: انسانهای درجه یک، که نژاد سفید امریکایی و اروپایی میباشند [حتی صهیونیست سفید اروپایی بر صهیونیست شرقی برتری دارد] – انسانهای درجهی دو، که مردمان کشورهای در حال توسعه و وابسته به غرب میباشند – انسانهای درجه سه، که مردمان فقیر، مستضعف، بدبخت، مستعمره، مستثمره ... (و عموماً معترض و آزادیخواه) میباشند؛ و میگویند: رواست هر گروه در راه منافع و لذایذ گروه بالاتر فنا شود. یعنی همه باید فدای گروه اول که انسانهای درجه یک هستند شوند. و البته میبینیم که تمامی سیاستهای فرهنگی، اقتصادی، نظامی، تروریستی و ... نیز در همین جهت است.
ج - مسلمانان، نظر شخصی ندارند، [مگر آن که فقط نامشان مسلمان باشد و نسبت به اسلام هیچ علم، آگاهی و گرایشی نداشته باشند]. نظر آنها، همان است که خداوند خالق انسان و جهان بیان نموده است.
در این بحث دو مقوله مطرح است: یکی "فرد" (انسان) در عرصه حیات فردی و اجتماعی، و دیگری "دین". و در هر مورد مهم این است که خداوند متعال چه میفرماید، نه این که عکاسان و آرایشگران و یا مغرضان و خودپسندان و متکبران و کافران چه میگویند؟! و البته گواه عقل و فطرت بشر نیز همان است که خدا میفرماید.
انسان برتر:
انسان، یک موجود بالقوه و خام است که در سایه تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش، ساخته و پخته میشود. پس به همان تناسب شکل میگیرد و در درجات متفاوتی از "اعلی علیین" تا "اسفل السافلین" قرار میگیرد. هم میتواند: "خلیفة الله" شود و هم میتواند "کالانعام بلهم اضل" گردد.
حال انسان برتر کیست؟ چه ویژگیهایی دارد؟ آیا مردان برترند؟ آیا زنان برترند؟ آیا اتباع نظام سلطه برترند؟ آیا اهالی یک نژاد خاص (مثل سفید غربی) برترند؟ آیا ثروتمندان برترند؟ آیا دارندگان تکنولوژیهای اقتصادی یا نظامی و مرگبار برترند؟ ... اینها نقسیمبندیهای جهان مدعی امروزی است که بر دو پایه «ثروت و قدرت» صورت پذیرفته است.
اما مسلمان نگاه میکند که خدا چه کسی را کاملتر و برتر میداند، و خداوند علیم و حکیم میفرماید، شعبهها، نژادها و زبانهای گوناگون برای علم، شناخت، تعاملات و ... میباشد، اما متقیها برترند، از هر قبیله و نژادی که میخواهد باشند:
«يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ» (الحجرات، 13)
ترجمه: اى مردم، بىترديد ما همه (افراد نوع) شما را از يك مرد و زن آفريديم، و شما را قبيله هاى بزرگ و كوچك قرار داديم تا همديگر را بشناسيد (پس در ميان شما برترى نژادى، زبانی، اقتصادی و ... نيست، بلكه) مسلّما گرامىترين شما در نزد خدا، پرهيزكارترين شماست؛ همانا خداوند بسيار دانا و آگاه است.
دین برتر:
دین یعنی نوع نگرش به عالم هستی (جهانبینی) و قوانین منطبق با آن (به اصطلاح ایدئولوژی یا به تعبیر صحیحتر قانون و شریعت).
پس "دین"، الزاماً اسلام یا مسیحیت نیست، بلکه همگان "دین" دارند؛ جهانبینیها و ایدئولوژیهای ماده و مادیگرا نیز نوعی دین هستند. تمامی "ایسم"ها، نوعی دین هستند، پس کافران نیز دین دارند، چنان که در سوره الکافرون میفرماید به آنها بگو: «لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ - دين شما از آن خودتان، و دين من از آن من».
حال اگر سؤال شود که «دین برتر کدام است؟»، باید اول سؤال شود که ملاک تشخیص چیست؟ و دوم سؤال شود که قاضی کیست؟
*- اگر ملاک هوای نفس باشد، همه دین خود را بهترین و برترین میدانند، اما اگر ملاک "عقل" باشد، دینی که "حق" باشد برتر است و حق فقط خداست و دین حق نیز فقط دین خداست.
*- اگر قاضی طواغیت باشند، دینی که سلطه دارد برتر است، اگر چه دین طاغوت و فرعون در هر زمانی باشد. از این منظر، امروزه دین برتر، دین شیطانپرستی در اشکال متفاوت آن است، از بودیسم در شرق گرفته تا فراماسون در غرب و دین سرمایهداری، قدرت و لذت در سرتاسر جهان.
اما اگر قاضی خداوند علیم، حکیم، خالق و مالک باشد، او دین حق را در تسلیم محض و عبادت و بندگی خالص خود میداند و هیچ شرک و شریکی را در بندگی مخلوقاتش نمیپذیرد، یعنی اسلام خالص و ناب محمدی صلوات الله علیه و آله. لذا فرمود:
«إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوْتُواْ الْكِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَن يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللّهِ فَإِنَّ اللّهِ سَرِيعُ الْحِسَابِ» (آلعمران، 19)
ترجمه: همانا دين نزد خدا تنها اسلام است، و اهل كتاب در آن اختلاف نكردند مگر بعد از آنكه به حقانيت آن يقين داشتند و خصومتى كه در بين خود داشتند وادار به اختلافشان كرد و كسى كه به آيات خدا كفر بورزد بايد بداند كه خدا سريع الحساب است.
و بسیار قاطعانه و صریح فرمود:
«وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الإِسْلاَمِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ» (آلعمران، 89)
ترجمه: و هر كه جز اسلام دينى بطلبد هرگز از او پذيرفته نمىشود و او در آخرت از زيانكاران است.
نتیجه:
پس اگر سؤال شود چه تعداد "انسان" روی زمین است؟ پاسخ مسلمان و کافر این است که قریب به هشت میلیارد، اما اگر سؤال شود: "انسان برتر کیست"، پاسخ اسلام (و بالتبع مسلمان) این است که با تقواترینها، برترینها هستند. انسانهای کاملتری هستند.
اگر سؤال شود چه تعداد "دین" وجود دارد؟ پاسخ مسلمان و کافر این است که صدها یا هزاران و شاید به تعداد انسانها دین وجود داشته باشد؛ اما اگر سؤال شود: "دین برتر کدام است؟"، پاسخ اسلام (و بالتبع مسلمین) این است که "دین خدا" برترین است که مطابق با عقل و فطرت و نظام آفرینش میباشد.
حالا اگر کسی خوشش نیاید، مشکل از خود اوست که با حقایق هستی، نظام آفرینش، حکم عقل و فطرت بشری، سازگاری ندارد.
دین انگلیسی و امریکایی:
"حق" متعدد نیست، پس دین حق نیز متعدد نیست، توحید یعنی همین "وحدت" در جمیع جوانب.
بدیهی است که خداوند علیم، حکیم، واحد و اَحد، هزاران هزار نبی فرستاده، اما هزاران هزار دین نفرستاده است. پس نزد او فقط یک دین بر حق است.
اگر یک دین بر حق است، پس بقیه باطل هستند و باطل را انسان میسازد و شیطان آن را در نظرش زینت میدهد. ندیدید برخی تا اسمهایی چون: هاوکینک – بودریار – هگل – ژاک ژان روسو – فروید – داروین و ... را میشنوند، دیگر چشمشان کور، گوششان کر و فهمشان تعطیل میشود؟ این همان زینت شیطان است.
شیطان (چه ابلیس و چه جنودش از جنّ و انس)، خالق نیستند که بتوانند چیزی را خلق کنند، بلکه فقط در آن چه هست، "بدل" میزنند و تقلبی را جای اصلی قالب میزنند و غالب میکنند، از جمله ادیان باطل را به جای دین حق "بدل" میزنند.
پس تمامی دینهای باطل [چه اسلام و مسیحیت و یهودیت انحرافی باشد و چه ایسمهای متفاوت]، همه ساخته و پرداخته شیاطین هر عصری میباشند. این که دیگر خیلی روشن است، منکری نمیتواند داشته باشد و جای بحث ندارد.
- تعداد بازدید : 1269
- 24 اردیبهشت 1394
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون
نظرات کاربران
کاملا بدیهی است که اسلام خود را حق می داند و یقیه را باطل و اصلا همه دینها و ایسمها فقط خود را حق می دانند و بقیه را باطل. اصلا اگر جز این بود و مکتب دیگری را حق می دانستند که به آن می گرویدند! حتی پلورالیستها و مدعیان همه حق پنداری هم فقط خودشان را قبول دارند و کسی که پلورالیسم را قبول نکند باطل می دانند ( یک پارادواکس واقعی!). پس این سوال از اساس انحرافی است. تا زمانی که انسان هست و تفکر هست، قطعا یکی حق است و دیگران باطل. بدیهی است که هر کسی هم خودش را حق می دانند. نکته مهم این است که بتواند دلیل و برهان بیاورد که ثابت کند حق است و دیگران باطل هستند. نه اینکه بگوید چون دلم اینطور می خواهد و یا فلان فرقه بیشتر طرفدار دارد و.. پس حق همان است!