در سوره یس آمده که گفتند: «آیا ما با کسانی طعام دهیم که اگر خدا میخواست، خودش میداد؟!» شما هم میگویید: «خرمشهر را خدا آزاد کرد»؛ پس بگذارید فلسطین را نیز خودش آزاد کند. در ضمن حال که آزاد کرد، چرا آبادش نمیکند؟ (مشهد)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): دقت کنید که بخش اول سؤال، برای بخش دومش طرح شده است. خدا دستور العمل دارد، لشکریان (جنود) دارد، چه از ملائک و چه از مؤمنین نیز دارد.
*- خداوند متعال نه تنها هیچ سؤال بدون پاسخی را در قرآن کریم طرح ننموده است، بلکه قرآن مجید سراسر پاسخ به سؤالات و شبهات دانسته و ندانستهی انسان میباشد؛ مضافاً بر این که اگر خداوند متعال چیزی را بیان نداشته باشد، دیگران نیز نمیتوانند بیان کنند، چرا که انسان هیچ علمی جز آن چه خداوند متعال در کتاب هستی (خلقت)، یا کتاب وحی آموخته، ندارد و نمیتواند داشته باشد.
*- اما پاسخ سؤال (چرا غذا دهیم ...) نیز در متن همان آیه فرموده، و پاسخ سؤالات و شبهات مشابه را نیز در آیات دیگری داده است. منتهی برای کسی که میخواهد بداند و بفهمد. اما اگر کسی فقط قصد لجاجت، عناد، تمسخر، ضد تبلیغ، انکار و ... داشته باشد، هیچ آیهای به دردش نمیخورد، چنان که هیچ استدلال عقلی و یا شهود عینی به دردش نمیخورد.
در هر حال متن و ترجمه آیه چنین است:
« وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنُطْعِمُ مَنْ لَوْ يَشَاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ » (یس، 47)
ترجمه: و چون به آنان گفته شود: «از آنچه خدا به شما روزى داده انفاق كنيد»، كسانى كه كافر شدهاند، به آنان كه ايمان آوردهاند، مىگويند: «آيا كسى را بخورانيم كه اگر خدا مىخواست [خودش] وى را مىخورانيد؟ شما جز در گمراهىِ آشكارى [بيش] نيستيد.»
نکات آیه:
یک – انفاق مردم به یک دیگر، از آن چه خدا روزی کرده است (یعنی خودشان مالک نیستند)، امر الهی است. انسان وقتی به کمال میرسد که "مجرای فیض" باشد. اگر آب یک اقیانوس را به یک ظرف یک یا هزار لیتری منتقل کنید، بیش از ظرفیت محدودش دریافت نمیکند، اما اگر این ظرف خروجی مناسبی داشته باشد، میلیاردها لیتر را دریافت و منتقل میکند.
دو –این کفار هستند که چنین ادعایی کردند (قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا). کفار همیشه "با مجرای فیض شدن"، مخالفت میکنند، از این روست که فقط ضرر میرسانند. کافر، دنیابین و دنیاگراست، پس بسیار طماع، خسیس و بخیل نیز هست.
سه – کفار برای توجیه و تطهیر ظلمها و جنایات خود، به مؤمنین میگویند: بله، خدایی هست، پس "جبر" او حاکم است. لذا آن چه ما انجام میدهیم و نمیدهیم، همه "جبر الهی" میباشد و اگر ثروتمند و فقیر هست، اگر ظالم و مظلوم هست و ... همه خواست، مشیت و جبر اوست؛ در حالی که همین امر به "انفاق" و تمامی امر و نهیهای خداوند حکیم، حاکی از آن است که در "دین"، جبر حاکم نشده است.
چهار – آیه، چهرهی نفاق این دسته از کفار را نیز نشان میدهد. خب اگر خدا را باور دارند، او فرمود که "انفاق" کنید، و اگر باور ندارند و منکرند، پس چرا میگویند: «اگر خدا میخواست، خودش چنین میکرد؟» کفار برای توجیه و تطهیر خود – فریب مؤمنان – مصون نمودن خود از شماتت و مقابلهی اهل ایمان، به آنها میگویند: ما خدا را قبول داریم، اما همه چیز "جبر" است! مگر این که شما ناچار شوید خدا را انکار کنید، پس آن وقت نیز باید تسلیم قدرت شوید، که آن هم دست ماست.
خواست خدا:
الف - خواست خداوند متعال در هدایت بشر همین است که به او "عقل و اراده" بدهد، پیامبر، وحی بدهد، قلب و الهام بدهد، امام و رهبر حق (ولایت) بدهد، نقشه راه بدهد، از دوست و دشمن مطلعاش نماید، تمامی راههای هدایت و رشد و هم چنین گمراهی را به او نشان دهد، بعد در اراده و انتخاب، به او "اختیار" بدهد. چنان که فرمود:
« لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ » (البقرة، 256)
ترجمه: [در قبول] دین، اکراهی نیست. (زیرا) راه درست از راه انحرافی، روشن شده است. بنابر این، کسی که به طاغوت [= بت و شیطان، و هر موجود طغیانگر] کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محکمی چنگ زده است، که گسستن برای آن نیست. و خداوند، شنوا و داناست.
نکات: دقت شود که: 1- "دین" یعنی اعتقادات، وگرنه در قوانین اجبار هست و اگر نباشد، جامعه از هم میپاشد. مثل این که کسی اعتقادی به مالیات نداشته باشد، اما مجبور است که بدهد. 2- فرمود در قبول و پذیرش اعتقادات دینی جبر را حاکم نکردم؛ اما چرا؟ چون راه رشد و گمراهی را مشخص کردم. 3- راه درست و نتیجهی آن را نیز در ادامه همین آیه بیان نمود « فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ ...»
ب – خواست خدا این است که "اگر" افراد و جوامع، خداپرست و موحد شوند، اهل توحید و وحدت شوند، امر و نهی خداوند متعال را اطاعت کنند و دین خدا را یاری کنند، خداوند متعال آنها را نصرت بخشد و اگر نکردند، به انواع گرفتاریها و عذابهای دنیوی و اخروی گرفتار شوند. پس هدایت، نعمت و نصرت خداوند متعال مشروط است و «اگر»ها دارد.
« يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ إِن تَنصُرُوا۟ ٱللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ » (محمد صلوات الله علیه و آله، 7)
ترجمه: ای کسانی که ایمان آوردهاید! اگر (آیین) خدا را یاری کنید، شما را یاری میکند و گامهایتان را استوار میدارد.
خرمشهر را خدا آزاد کرد:
خداوند متعال، در همین آزادی خرمشهر (و اصل انقلاب و سایر مواقف و برهههای آن در جنگ و غیر جنگ)، تأویل آیه و چگونگی تحقق آن را به وضوح نشان داد.
خرمشهر آزاد شد، اما آیا ما توان نظامی کاملی داشتیم؟! در جنگ تحمیلی عراق، فقط ارتشِ تا به دندان مسلح رژیم بعث عراق به فرماندهی صدام نبود، بلکه جهان قدرت، ثروت، تکنولوژی، فنآوری، ارتباطات، تبلیغات و ...، همه به صورت مستقیم، به نفع صدام، تشکیل جبههی واحد داده بودند! میگ روسی، آواکس امریکایی، تانک چیفتن انگلیسی، ناوچههای ایتالیایی، بمبهای شیمایی آلمانی، موشکهای کروز و حتی جنگندههای میراژ فرانسوی، سازمان اطلاعات و سلاحهای سبک اسرائیلی، مشاوران و فرماندهها نظامی خارجی، نیروهای نظامی منطقهای، پولهای عربی، رسانههای غربی، ستون پنجم داخلی و ...، همه برای نابودی این نظام، این کشور و این ملت، در یک جبهه جمع شده بودند.
در مقابل تعدادی نه چندان زیاد، نیروهای مؤمن، از ارتش، سپاه و بسیج مردمی، با توکل به خدا، به میدان آمده بودند تا دین خدا را نصرت بخشند، از دین خدا دفاع کنند، به امر خدا از انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، کشور، ملت و نوامیس مادی و معنوی خود دفاع کنند. پس چه کسی به آنان چنین قدرتی داد؟ چه کسی در مقابل آن لشکر عظیم، اینان را ثابت قدم گردانید؟ چه کسی در دل دشمن رعب و یأس انداخت؟ چه کسی این لشکر کوچک و ضعیف را پیروز گردانید؟ چه کسی خرمشهر را آزاد کرد؟ خدا.
چرا آبادش نمیکند – اندیشه اسرائیلی؟
زنده کردن دلها، پویا کردن جوامع، آباد کردن زمینها، شهرها و کشورها نیز از این قواعد مستثنا نمیباشد.
خداوند متعال توسط حضرت موسی علیه السلام، به قوم بنی اسرائیل، آن هم بعد از دیدن آن همه معجزه و غرق شدن فرعون و سپاهیانش، فرمود: «وارد این سرزمین شوید»، اما آنها گفتند: «اینجا مردان نیرومند و سرسختی دارد و ما حوصلهی این درگیریها را نداریم، تو با خدایت برو و این سرزمین را فتح کن و آنها را اخراج کن، تا ما وارد و ساکن شویم!»؛ خداوند متعال نیز آنها را به چهل سال آوارگی در صحرا و بیابان عذاب کرد، تا دیگر از این سفارشات ندهند، خودشان و آیندگان نیز عبرت بگیرند.
اکنون نیز همین طور است، میگویند: خدا خودش بکند؛ چرا نمیکند؟! بله، فعال ما یشاء اوست و حول و قوهای جز او نیست، اما فرموده است که کارش را چگونه انجام میدهد تا شخص و جامعه به رشد و فلاح برسند. کشاورز بذر را روی زمین میپاشد و به اصطلاح مراحل کاشت، داشت و برداشت را طی میکند، اما خداوند است که زمین، هوا، خورشید، باران، بذر و کشاورز را آفریده است و اوست که میرویاند.
« أَفَرَءَيْتُم مَّا تَحْرُثُونَ * ءَأَنتُمْ تَزْرَعُونَهُۥٓ أَمْ نَحْنُ ٱلزَّٰرِعُونَ » (الواقعة، 63 و 64)
ترجمه: آیا هیچ درباره آنچه کشت میکنید اندیشیدهاید؟! * آیا شما آن را میرویانید یا ما میرویانیم؟!
***- پس، مردم (دولت – ساختار حکومتی و ملت) باید با وحدت، بصیرت، علم و تلاش به میدان بیایند، کار و جهاد کنند، در مقابله با مشکلات و دشمنان ایستادگی و مقاومت کنند، تا خداوند متعال نعمات خود را به آنان موهبت نماید و شیرینی رشد، کمال، رفاه و پیروزی را به آنان بچشاند.
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
میگویند: اگر خرمشهر را خدا آزاد کرد، بگذارید فلسطین را هم خودش آزاد کند، در ضمن چرا آبادش نمیکند؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/7884.html
- تعداد بازدید : 2238
- 4 مرداد 1395
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: سیاسی سوره یس