پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): مگر کسی مجبور است که گناه کند؟!
پیش از پاسخ به پرسش، هر کسی باید دقت کند که چرا میپرسد؟! میخواهد چیزی بداند و یاد بگیرد، تا با علم و آگاهی گام بردارد؛ یا میخواهد به کار خدا ایراد بگیرد؟! یا اصلاً باوری به توحید و معاد ندارد، بلکه میخواهد شبهه پراکنی کند؟! یا میخواهد بغض و بدبینی خودش را به دیگران تعمیم دهد و یا ...؟! خلاصه آن که چرایی و چگونگی پرسش، بسیار مهم و تعیین کننده میباشد.
فرض کنیم که پرسیده میشود: «چرا کار بد، کار خوب را از بین میبرد؟»؛ خب این پرسشی است که پاسخ خودش را دارد، اما وقتی در ادامه میگوید: «پس چرا کار خوب کنیم که ارزشی ندارد؟!»، بحث دیگری است؛ یک نتیجهگیری نادرست است که نوعی بدبینی، یأس و بیهودگی را القا میکند!
پرسش اول، مانند این است که کسی بپرسد: «چرا اگر آدم زحمت بکشد و باغی از درختان میوه ایجاد کند و یا خانهای بسازد، بعد یک آتش در آن بیندازد، میسوزد؟!» و پرسش دوم، مانند این است که کسی بپرسد: «چرا اگر کسی بیست سال زحمت بکشد و تحصیل علم کند، سپس با کلّه تو دیوار برود، خونریزی مغزی میکند و دچار ابتلائاتی چون فراموشی یا حتی دیوانگی میگردد؟!» و بعد نتیجه بگیرد: «حال که چنین است، آیا بهتر نیست اصلاً تحصیل نکنیم»؟!
●- پرسش فوق به گونهای است که گویی انسان مجبور است حتماً مرتکب گناهانی شود که تمامی اعمال نیک او را از بین میبرد! گویی مجبور است، حتماً باغ یا خانهای را که ساخته، به آتش بکشد!
●- در پرسش، حکم داده شده که «کار خوب ما ارزشی ندارد»! خب، اگر ارزش نداشته باشد که با کار بد تخریب نمیشود! پس کار خوب ارزش دارد، و البته اگر برای خدا باشد، نزد او به حساب میآید، وگرنه در همین دنیا "حبط" میشود.
●- در این پرسش، با یک بدبینی به خداوند سبحان، به انسان نیز همانند یک دستگاه یا ماشین بیجان نگاه شده که فقط کار میکند! بدیهی است که یک اشکال فنی کوچک، در یک دستگاه یا موتور عظیم، آن را از کار میاندازد و شاید کلاً تخریب کند.
این در حالی است که اولاً خداوند متعال، ارحم الرّاحمین، عفوّ، غفار و ستار است و ثانیاً باب استغفار و توبه را باز گذاشته است. حالا اگر کسی دچار غفلت، غرور (فریب) و تکبر شد، و دلش خواست هم گناه کند و هم هیچ اظهار پیشمانی و ندامت نکند، از آخرت و عاقبتش نترسد، طلب بخشش ننماید، و از گناه به سوی او بازنگردد (توبه)، دیگر نباید در کار خدا چون و چرا کند!
حج:
حالا چون فصل حج است، از حج مثال آورده شده که با زحمت انجام میپذیرد و با گناه از بین میرود! خب این هم یک نوع ضد تبلیغ علیه حج و یا زحمت عبادات است؛ وگرنه از کجا فهمیده که کدام گناهش، حجّش را از بین میبرد؟!
ضرورت محافظت:
فرض کنید که کسی سنگ الماس گران قیمتی دارد و آن را در بیابانی پرت کند و سپس معترض شود که «چرا گُم شد»؟! یا سلامتی خود را عمداً به مخاطره بیندازد و سپس معترض شود که «پس، من چرا بیمار شدم»؟! یا با خانواده، دوستان و مردم، بداخلاق باشد و معترض شود که «پس، چرا کسی مرا دوست ندارد»؟! یا امانتدار نباشد، دروغگو باشد و ...، سپس معترض شود که «چرا دیگران به من اعتماد نمیکنند»؟!
نیکیها، کمالات، فضایل و عبادات، همه گنج و سرمایههای انسان هستند، لذا سرمایه را باید هم به دست آورد – هم به آن افزود [نه این که از کیسه خورد تا تمام شود] – و هم باید محافظت نمود. چنان که در مورد سرآمدها عبادات که نماز میباشد، به هر سه مورد تصریح نمود:
الف - «الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ» (البقره، 3)
ترجمه: (پرهيزكاران) كسانى هستند كه به غيب [آنچه از حس پوشيده و پنهان است] ايمان مىآورند؛ و نماز را برپا مىدارند؛ و از تمام نعمتها و مواهبى كه به آنان روزى دادهايم، انفاق مىكنند.
ب - «الَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ دَائِمُونَ» (المعارج، 23)
ترجمه: آنان كه بر نمازشان پيوسته و پايدارند.
ج - «وَالَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ * أُولَئِكَ فِي جَنَّاتٍ مُكْرَمُونَ» (المعارج، 34 و 35)
ترجمه: و آنان كه بر نمازهاشان محافظت مىكنند * آنان در باغهاى بهشتى (پذيرايى و) گرامى داشته مىشوند.
پس، اجر بهشت، برای کسی است که هم نمازش را اقامه میکند – هم بر آن مداومت دارد – و هم از این سرمایهی گرانبها، محافظت میکند.
خوبیها نیز بدیها را از بین میبرند:
انسان بدبین و مأیوس، و احیاناً آن که در دلش بغضی نسبت خداوند سبحان دارد و میخواهد ایراد بگیرد، فقط نصفۀ خالی لیوان را میبیند و نتیجه میگیرد: «حال که نصف آن خالی است، پس چرا اصلاً آب بنوشیم»؟!
انسان بدبین و مأیوس، "بشارتها" را نمیشود و اصلاً با آنها کاری ندارد، چون حوصله حرکت، رشد و صعود را ندارد؛ به "انذار"ها نیز با بدبینی نگاه میکند! او هرگز به این آیه توجه ندارد که اگر بدهیها، خوبیهایی را از بین میبرد، خوبیها نیز بدیها را از بین میبرند:
« وَأَقِمِ الصَّلَاةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ ذَلِكَ ذِكْرَى لِلذَّاكِرِينَ» (هود علیه السلام، 114)
ترجمه: در دو طرف روز، و اوايل شب، نماز را برپا دار؛ چرا كه حسنات، سيئات (و آثار آنها را) از بين مىبرند؛ اين تذكّرى است براى كسانى كه اهل تذكّرند!
●- بنابراین، ما نسبت به توحید و معاد شناخت پیدا میکنیم – اسلام عزیز را میشناسیم – قرآن کریم را تلاوت مینماییم – خداوند سبحان را عبادت و اطاعت میکنیم – اهل ولایت و امامت میشویم – نماز را اقامه میکنیم – به حج و جهاد در میادین متفاوت میرویم – حمد، شکر، استغفار و توبه را پیشه میسازیم، تا هم مُحسن شویم، هم محبوب و مقرب گردیم، و هم گناهانمان بخشوده شود؛ نه این که بگوییم: «چون گناه، حسنات را میسوزاند، پس چرا کار خوب انجام دهیم؟!»
مشارکت و همافزایی – پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
پرسش:
اگر بدیها خوبی را از بین میبرد، چرا ما کار خوب کنیم که ارزشی ندارد؟! ما که معصوم نیستیم؛ و مثلا ما حج به جا آوریم با آن همه دردسر بعدش با یه غیبت نابود شود؟
پاسخ (نشانی لینک):
http://www.x-shobhe.com/social/11120.html
کلمات کلیدی:
گوناگون معاد