بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
مقدمه :
بیان شد که آخرت، نامهای گوناگونی دارد که هر یک یا بیان وقایعی است که رخ میدهد و یا بیان حالاتی است که آدمی مترتب میگردد؛ به غیر از همین نام «آخرت» که به طور کلی به عالَمی دیگر اشاره دارد.
اما، نکته اینجاسب که بسیاری از نامهایی که برای آخرت آمده، به یک واقعۀ خاص، در یک دورۀ محدودی اختصاص دارد؛ یعنی اگر چه 50 هزار سال طول بکشد، اما به پایان میرسد.
به عنوان مثال: "معاد و حشر" پایان دارد، چنان که "خروج و بعث" نیز پایان دارد و چنین نیست که این وقایع، تا ابد ادامه داشته باشند؛ لذا معمولاً واژۀ "یوم" در ابتدای این اسمها آمده است که یعنی: روز و دوره. مانند: «يَوْمُ الْخُرُوجِ - يَوْمِ الْبَعْثِ - يَوْمٍ عَظِيمٍ و ...».
آنگاه که میفرماید: «إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ * لَيْسَ لِوَقْعَتِهَا كَاذِبَةٌ - آنگاه که آن واقعه وقوع یابد * [كه] در وقوع آن دروغى نيست» (الواقعة، 1 و 2)، به رخدادی تصریح مینماید که یکبار اتفاق میافتد. لذا وقتی به عروج فرشتگان از زمین، آسمانها و سرتاسر عالَم هستی اشاره دارد، به طول مدت زمانش به حساب دنیایی ما نیز اشاره دارد:
«تَعْرُجُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ» (المعارج، 4)
- فرشتگان و روح در روزى كه مقدارش پنجاه هزار سال است به سوى او بالا مىروند.
بدیهی است که پس از عروج فرشتگان و واقع شدن واقعه، دیگر زمین و آسمانی نیست که فرشته یا موجود دیگری از آن عروج یابد، بلکه "قیامت" برپا میشود.
قیامت
از مشهورترین و متداولترین نامهای آن عالَم، "قیامت" میباشد، و حال آن که نام «آخرت» که اشاره به عالَم و حیاتی دیگر دارد، جامعتر است؛ اما هر کسی که میخواهد از آن عالَم چیزی بگوید، به «روز قیامت» اشاره میکند، نه روز جزا و یا روز حشر!
در قرآن کریم نیز واژۀ "القیامة" بدون در نظر گرفتن مشتقات آن، 70 بار آمده است، در حالی که به نام "الحشر" فقط 1 مورد، و به نام «معاد» نیز فقط 1 بار اشاره شده است؛ هر چند که آیات مرتبط با یازگشت به سوی او، با کلمات دیگری که هر کدام معنای خود را دارند، به مراتب بیشتر میباشند.
"قیامت"، همانگونه که از نامش پیداست و در فارسی هم به کار میبریم، به معنی "برپا داشتن و ایستادن" میباشد؛ چرا که همگان وقتی جمع میشوند، در محضر الهی، در صفوف مرتبی میایستند و تا روشن شدن حساب و کتاب و جایگاه، هیچ حرکت و کاری انجام نمیدهند.
در تشبیه میتوان به انبوه نظامیان اشاره نمود که هر کدام درجات و مراتبی دارند، هم سرلشکر در میان آنان وجود دارد و هم سرباز و هر کدام نیز جایگاهی خاص و مسئولیتها و کارهای بسیاری بر عهده دارند، اما وقتی در محضر فرماندۀ کلّ قوا میایستند، همه در صفوف معین قرار میگیرند و هیچ کدام حرکت نمیکنند و چیزی نمیگویند، مگر آن که به برخی از آنها اجازه داده شود تا چیزی بگوید:
«يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَالْمَلَائِكَةُ صَفًّا لَا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَقَالَ صَوَابًا» (النبأ، 38)
- روزى كه روح و فرشتگان به صف مىايستند و [هیچ کسی] سخن نگويد مگر كسى كه [خداى] رحمان به او رخصت دهد و سخن راست گويد.
●- از همین آیۀ مبارکه، معلوم میشود که این قیام در قیامت، مختص به آدمیان نیست، بلکه تمامی فرشتگان، و پیشاپیش آنان "روح" که همیشه نامش به صورت فرد و جدا از فرشتگان آمده، در صحنۀ قیامت و در محضر او میایستند (قیام میکنند).
نکتۀ مهم آن که قیام و اقامه کردن، فقط به ایستادن جانداران گفته نمیشود، لذا به برپا داشتن حساب و کتاب نیز "اقامه" گفته شده است: «يَوْمَ يَقُومُ الْحِسَابُ» (ابراهیم علیه السلام، 41)؛ و به آوردن و قیام گواهان و شاهدان نیز تصریح نموده است: «يَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ» (غافر، 51) - و البته تمامی انسانها در قیامت، در محضر او میایستند و ایستادنشان، به امر پروردگار عالَم و برای پاسخگویی به او و تحقق اهداف خلقت و وعدهها و وعیدهای اوست: «يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ - روزى كه مردم در پيشگاه پروردگار جهانيان مىايستند» (المطففین، 6)
دعا
«رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَنَا عَلَى رُسُلِكَ وَلَا تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّكَ لَا تُخْلِفُ الْمِيعَادَ» (آل عمران، 194)
- پروردگارا! آنچه را به وسيلۀ پيامبرانت به ما وعده فرمودى، به ما عطا كن! و ما را در روز قیامت، رسوا مگردان! زيرا تو هيچ گاه از وعدۀ خود، تخلف نمىكنى.
روز اقامه حساب
اما، قیامت برای چه برپا میشود و برای چه همگان در محضر او میایستند؟ آیا فقط یک برنامۀ تشریفاتی و لازم است؟ خیر، بلکه برای انجام "حساب و محاسبه" میایستند.
"حساب" یا "محاسبه"، یعنی: بررسی، ارزشگذاری و سنجش بر اساس میزان و ملاک؛ برای دادن نتیجه.
در قیامت، حسابگر و محاسبه کننده، خداوند ربّ العالمین میباشد؛ ذرهای به حسابگری او خللی وارد نمیشود؛ در آن چه برای محاسبه مکتوب داشته، حتی به اندازۀ مثقال ذرهای، نادیده گرفته نشده و از قلم نیفتاده است، حتی یک پلک زدن و چرخش چشم.
خداوند سبحان، هم علیم است و خود نیازی به این حسابگری ندارد، و هم "سریع الحساب" است و نیازی به طول دادن روز حساب ندارد؛ «وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ» (البقره، 202).
«وَإِنَّ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَمَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ خَاشِعِينَ لِلَّهِ لَا يَشْتَرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَئِكَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ» (آل عمران، 199)
- و از اهل كتاب، كسانى هستند كه به خدا، و آنچه بر شما نازل شده، و آنچه بر خودشان نازل گرديده، ايمان دارند؛ در برابر (فرمان) خدا خاضعند؛ و آيات خدا را به بهاى ناچيزى نمى فروشند پاداش آنها، نزد پروردگارشان است خداوند، سريع الحساب است (تمام اعمال نيك آنها را به سرعت حساب مى كند، و پاداش مىدهد).
اما، اسم "حسیب" خداوند سبحان نیز مانند سایر اسمهایش ظهور و تجلی مییابد؛ همگان باید این حسابگری را ببینند و در ضمن برای توبیخ شوندگان و اهل عذاب، دیگر بهانه و راه توجیه و فراری باقی نماند.
گذر از روز حساب، مراحلی دارد. یک جا میزان برپا میشود - یک جا، تمامی اعمال نشان داده میشوند - یک جا کتاب اعمال هر کسی به خودش داده میشود که خودت بخوانی، برای حساب و کتاب کافیست:
«اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا» (الإسراء، 14)
- (و به او مىگوييم:) كتابت را بخوان، كافى است كه امروز، خود حسابگر خويش باشى!
اما، برای مؤمنان، همان حسابرسی خداوند رحمان و رحیم کافیست؛ و در ضمن، بهشت فقط جزا در مقابل مواضع اعتقادی و عمل نیست، بلکه جایزه است و جایزه و انعام، محاسبه نمیخواهد «إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ - خداوند به هر كس بخواهد، بىحساب روزى مىدهد» (آل عمران، 37)
از اینرو، توقف مؤمنان در قیامت یا زیاد طول نمیکشد و به اندازهای که باید حساب بدهند و یا مورد شفاعت قرار گیرند طول میکشد و یا مانند انبیاء، شهداء، صدیقین و صالحین، به مجرد حشر، و بدون حساب و کتاب، به بهشت برده میشوند.
«الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا» (الأحزاب، 39)
- همان كسانى كه رسالتها و پيامهاى خدا را (به مردم) مىرسانند و از او مىترسند و از احدى جز او نمىترسند، و خدا در حسابرسى (باطن و عملهاى خارج آنها) كافى است.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم؛
وَ الحَمدُ لله ربِّ العالَمین؛
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
کلمات کلیدی:
اصول اعتقادات معاد