پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه):
گاهی اوقات سوء برداشتهایی، گاهی اوقات خرافات و حتی گاهی دروغهایی، آنقدر تکرار میشوند که بسیاری بدون توجه به سندیت و صحتشان، آن را باور میکنند!
●- کدام یک از انبیا، رسولان و امامان علیهم السلام، فقیر یودهاند؟! آیا حضرت ابراهیم علیه السلام، که گله گوسفندانش دشت را میپوشاند فقیر بودند، یا شخص رسول الله صلوات الله علیه و آله، که هم خودشان دارا بودند، و هم ابتدا با ثروت حضرت خدیجه علیهاالسلام، دعوت و تبلیغ را شروع کردند فقیر بودهاند، یا امیرالمؤمنین علیه السلام، با آن همه باغات و چاههایی که وقف مینمودند، یا حضرت فاطمه علیها السلام، با ثروت شخصی فدک، و ثروت همسرشان، یا امامان علیهم السلام؟!
مگر میشود که کسی که "خلیفة الله و ولیّ الله" میباشد، فقیر باشد؟!
●- باید دقت نماییم که عدم وابستگی به مواهب دنیوی، دوری از تجمل و سادهزیستی، هم سطح کردن سطح زندگی خود با ضعفای جامعه، قناعت به حداقلها و ...، همه از عقلانیت، حکمت، اخلاق، فضیلیت و کرامت الهی نشأت میگیرند و نه از فقر.
فقر:
"فقر"، یعنی "ستون"، چنان که به ستون بدن نیز "فقرات" گفته میشود، یعنی آن ستونی که آدمی، متکی به آن راست قامت میایستد.
البته "فقر"، اختصاصی به فقر مالی ندارد. فقر علمی، فقر فرهنگی و ...، همه از اقسام فقر میباشند.
"فقیر"، یعنی که کسی از خودش چنین ستون، استحکام و قوهای ندارد و ناچار است که به دیگری یا دیگران تکیه کند. مثل کسی که به کمک عصا راه میرود و یا با کمک دیگران تأمین معاش مینماید.
●-اصل عقلی، علمی، تجربی و نیز بیان و تذکر وحی بر این است که است که هیچ کسی از خودش چنین دارایی و توانی ندارد که نیازی نداشته باشد. «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ».
بنابراین، همگان ذاتاً فقیر هستند و اگر تمام دنیا را به کسی بدهند، باز هم غنی نخواهد شد، چرا که از خود چیزی ندارد و نخواهد داشت و همیشه متکی به "غیر" میباشد. منتهی باید دقت نماییم که این "فقر" در برابر خداوند غنی [دارا و بینیاز] میباشد، نه مقابل دیگرانی که خودشان نیز فقیر و محتاج بذل، بخشش و موهبت دیگری میباشند. لذا فرمود:
«يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ» (فاطر، 15)
ترجمه: اى مردم شما (همگى) نيازمند به خدائيد؛ تنها خداوند است كه بىنياز و شايستۀ هر گونه حمد و ستايش است!
در این آیۀ مبارکه که مخاطبش عموم نوع انسان میباشد، به چند اصل مهم تأکید شده است:
الف – شما همگی فقیر (محتاج – نیازمند) هستید، چون از خود چیزی ندارید؛
ب – این فقر، نیاز و احتیاج شما به خداوند متعال است «الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ»، نه دیگرانی که چون خودتان همه فقیر و محتاجند؛
ج – فقط و فقط، خداوند سبحان غنی و شایستۀ حمد و پرسش میباشد. «وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ»؛ و دیگران خودشان نیز فقیر درگاه او هستند و از خود چیزی ندارند که بتوانند نیاز شما را جبران نمایند.
رابطۀ بین غنا و طغیان:
بیان شد که آدمی، ذاتاً فقیر و نیازمند میباشد، بنابراین هیچگاه غنی و بینیاز نمیشود؛ اما ممکن است که به خاطر جهل و تکبرش، پس از به دست آوردن کمی ثروت، علم، قدرت، شهرت و اسباب شهوت و لذت؛ گمان کند که دیگر غنی و بینیاز شده است، و این "خود غنی دیدن"، سبب طغیان او میشود.
"طغیان" یعنی با سرکشی از مسیر انسانیت و عبودیت خداوند سبحان، خارج شدن.
از اینرو، خداوند متعال نفرمود که «انسان وقتی غنی میشود، طغیان میکند»، بلکه فرمود: «كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى * أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى - چنين نيست (كه شما مى پنداريد، بلکه) به يقين انسان طغيان مىكند * آن هنگام كه خود را بىنياز میببيند/ العلق، 6 و 7»؛ یعنی هیچگاه غنی و بینیاز نمیشود، چرا که دست کم به نفس کشیدن، خوردن، آشامیدن و سایر اسباب زنده ماندن نیاز دارد که هیچ کدام در اختیار و مالکیت او نمیباشد؛ بلکه از روی جهل (بیخردی)، نادانی و تکبر، گمان میکند که بینیاز شده و خود را غنی میبیند [میپندارد]!
برای دوری از فقر چه کنیم؟
با توجه به نکات مذکور، اگر مقصود از "فقر" به صورت عام و کلیّ باشد، هیچ راه نجاتی به جز توکل، تکیه و دعا به درگاه "غنیِ حمید" وجود ندارد؛ و اگر مقصود از "فقر"، مصادیق چون فقرِ مالی، علمی، یا فرهنگی باشد؛ باز هم چارهای جز رجوع به "غنیِ حمید" و مسئلت از او وجود ندارد.
اما در این رجوع و درخواست، توکل و مسئلت نیز باید به چند اصل مهمی که شرط اجابت و موهبت است توجه نمود:
یک – تلاش:
با دست روی دست گذاشتن، به بالا، پایین، راست و چپ نگاه کردن، و با تنبلی، سستی و بیتحرکی، هیچ ثروتی [مادی یا معنوی] به دست نمیآید، لذا فرمود:
«وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى - و اينكه براى انسان جز آنچه تلاش كرده چيزى نيست / النّجم، 39». حتی حیات اخروی و آن چه در آنجا داده میشود نیز حاصل تلاش در این دنیاست:
«وَمَنْ أَرَادَ الْآخِرَةَ وَسَعَى لَهَا سَعْيَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ كَانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُورًا» (الإسراء، 19)
ترجمه: و كسى كه آخرت را بخواهد، و در حالى كه مؤمن است براى آخرت كوششى در خور حال آن انجام دهد، پس چنين كسانى سعيشان مورد قبول و پاداش خواهد بود.
●- بنابراین، "تلاش" برای رفع فقر شناختی، فقر علمی، فقر فرهنگی، فقر مالی و ...، شرط اول است و حتماً [چه برای کافر و چه برای مؤمن]، نتیجه خواهد داد، منتهی اگر کسی طالب نتایج اخروی نیز هست، و فلاح و سعادت ابدی را اراده کرده است، باید مؤمن باشد و مؤمنانه تلاش نماید. «وَسَعَى لَهَا سَعْيَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ».
آگاهی و بصیرت:
صِرف تلاش (سعی)، کافی نیست؛ ما اسب، ماشین یا چرخ دنده نیستیم، بلکه انسان هستیم و خداوند متعال به آدمی، هم عقل شناختی موهبت نموده است و هم عقل ریاضی و هم عقل معاش.
بنابراین، انسان باید بداند که "چه کاری باید انجام دهد – در چه زمانی باید انجام دهد – چگونه و با چه کمّیت و کیفیتی باید انجام دهد – برای چه و برای چه کسی باید انجام دهد و ..."؟ به اینها میگویند: "عمل صالح"؛ و انجام عمل صالح، مستلزم "آگاهی و بصیرت" میباشد.
مجاهدت:
"مجاهدت" با "سعی و تلاش" متفاوت است؛ به قول امام خامنهای: «مجاهدت، یعنی تلاش دشمنستیز».
بنابراین، ضمن "دوست شناسی"، "دشمنشناسی" و تلاش جهت دور کردن دشمن نیز لازمۀ موفقیت در کارهاست.
●- دقت کنیم که "دشمن"، فقط آن شخص یا دولتی نیست که در عرصههای گوناگون با ما دشمنی میکند [مثل امریکا، انگلیس، اسرائیل و ...]، بلکه هر آن چیز یا هر آن که مانع از رشد، کمال و سعادت دنیوی و اخروی ما باشد، "دشمن" است و تلاش برای مقابلۀ با او و دفع شرّش، لازمه موقفیت و رشد میباشد.
فرمود: «شیطان، دشمن آشکار شماست، پس ولایت (سرپرستی و دوستی) او را بر نگزینید، خداوند متعال ولیِّ مؤمنان است. شیطان نیز فقط ابلیس لعین نیست، بلکه نه تنها هر کسی شیطانی دارد که او را وسوسه میکند، بلکه شیاطین جنّ و انس بسیارند؛ امریکا خودش "شیطان بزرگ" است. یعنی بزرگترین منحرف، منحرف کننده و دشمن.
جهل = بیخردی – نادانی – بیخبری – بیبصیرتی – بیهدفی – بیبرنامگی – تنبلی – حرص بیجا – طمعهای بیمورد – آرزوهای بلند و بیجا – تبعیت از هوای نفس خود و دیگران – احساس ناتوانی در خود و نگاه به لطف و عنایت دیگران (به ویژه دشمنان) و امثال این رذیلتها، همه "دشمن" تلقی میشوند و باید در مقابل آنها، تلاشی دشمن ستیز (مجاهدت) نمود.
چرا به "خودسازی"، "جهاد اکبر" میگویند؟ چون تلاش دشمنستیزانه با هوای نفس است.
●- و ... .
مشارکت و همافزایی – پرسش به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی
پرسش:
به رغم مذمت فقر در فرهنگ اسلام، چرا حتی برخی از پیامبران (ع)، در فقر زندگی میکردند؟ تعریف و ماهیت فقر چیست و راهکارهای نجات از آن کدام است؟
پاسخ (نشانی لینک):
http://www.x-shobhe.com/shobhe/10812.html
کلمات کلیدی:
گوناگون