ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: حالا اگر شخصاً مینوشتند و یا نوشته شده نازل میشد، چه چیزی فرق میکرد؟ باز هم در دست مردم همین قرآنی بود که اکنون نیز هست و هیچ اختلافی هم در ظاهر آن نیست. خود میفرماید: اگر نوشته شده هم میفرستادم، باز هم کفار قبول نمیکردند.
خداوند متعال میخواهد بدانیم که "هدایت مستلزم و مرهون اطاعت از ولایت است و نه قرائت کتاب" اما، حکمتهای بسیاری در همین معناست و که ذیلاً فقط به چند نکته اشاره میشود:
الف – مخاطب وحی (کلام الله)، قلب مبارک پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله میباشد و نه دستان ایشان، که مثلاً کتابی از بالا انداخته شود و ایشان بگیرند. بلکه باید با تمام وجود آن را اخذ و درک کنند که جای آن قلب است. همگان دست دارند، فرض کنید برای هر کسی یک قرآن نیز از آسمان فرود میآمد، چنان چه در خانه هر مسلمانی، دست کم یک جلد قرآن وجود دارد. اما همگان قلب ندارند، فهم ندارند، حاکم بر قوای نفسانی خود نیستند.
ب – پس، مخاطبین پیامبران و از جمله پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله نیز دستان و چشمان بدنی مردم نیست که کتابی بدهد و آنها بگیرند و روی آیاتش نگاه کنند؛ بلکه عقل، قلب، فطرت، فهم، شعور و در یک کلام "جان" انسان است. پس در هدایت، از کتاب سوری کاری ساخته نیست. همه دست و پا و چشم و گوش و ماهیچهای به نام قلب و تودهای به نام مغز دارند، اما همه از آن فایدهی انسانی نمیبرند، درست مانند حیوانات. لذا فرمود:
« وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لاَّ يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ يَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَـئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَـئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ » (الأعراف، 179)
ترجمه: و حقّا كه ما بسيارى از جن و انس را (گويى) براى دوزخ آفريدهايم، زيرا كه دلها دارند ولى (حقايق را) بدان نمىفهمند، و چشمها دارند ولى بدان (به عبرت) نمىنگرند و گوشها دارند ولى بدان (معارف حقّه را) نمىشنوند آنها مانند چهارپايانند بلكه گمراهترند (زيرا با داشتن استعداد رشد و تكامل، به راه باطل مىروند) و آنها همان غافلانند.
ب – همگان چشم و گوش و عقل و فهم داشته و دارند، اما همگان سواد نداشته و ندارند – نه فقط سواد روخوانی، بلکه سواد درک و فهم آیات الهی. لذا فرمود رسولان را جهت تعلیم کتاب فرستادم. کتاب بدون معلم علمی و عملی به درد نمیخورد. از این رو کتاب را به عقل و قلب معلم داد و از متعلمین خواست که با عقل و قلب و اراده و بصیرت، به او رجوع کنند و از او یاد بگیرند و در فهم و عمل به وحی، به او تأسی کنند. وقتی معلم کنار گذاشته شد، از صرف کتاب، داعشها نیز پدید میآیند.
ج – قرآن کریم (وحی و کتاب)، فرع بر رسول است، چرا که فرمود رسول را ارسال کردیم و به همراه او کتاب (وحی) و میزان (امام) فرستادیم. از این رو در مورد قرآن کریم، امر شده که تصدیق کنید و ایمان بیاورید، اما در دهها آیه، صریحاً امر به اطاعت و تبعیت از رسول کرده است. کتاب، کلام، وحی، بیان، تذکر، انذار، بشارت، نصیحت، وعظ و ...، همه ابلاغ میشود، اما آن که باید اطاعت و تبعیت شود، رسول است.
« وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَإِنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ » (التغابن، 12)
ترجمه: و خدا را فرمان بريد و پيامبر [او] را اطاعت نماييد، و اگر روى بگردانيد، بر پيامبر ما فقط پيامرسانىِ آشكار است.
ج – هدف اصلی در هدایت انسان، فقط با اطاعت و تبعیت او از فرستاده و برگزیدهی خدای منّان، که معلم و راهنماست، محقق میگردد، نه با خواندن کتاب.
با آن که وحی به قلب ایشان نازل شد و ایشان ابلاغ نمودند و چند نفری نیز آن را نوشتند، یک عده گفته و میگویند: "حسبنا کتاب الله"، یعنی "کتاب خدا برای ما کافیست"، یعنی نیازی به رسول و امام نداریم، حال اگر فقط یک کتاب حاوی سطوری چند در الواح پوستی، چوبی، کاغذی یا ... نازل میشد، چه میکردند؟! قطعاً همین کاری که وهابیها و داعشیهای امروزی میکنند.
د – پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، وحی را به مردم ابلاغ میکرد و آن را کاملاً تعلیم مینمود و از آنها میخواست که آیات را در سینهها حفظ کنند، [چرا که قلب با زور قابل تصرف نیست. لا اکراه ... یعنی همین]. در عین حال، به محضی این که ایشان رحلت نمودند و کتاب نیز نوشته شده و به تأیید رسیده بود، در دوران خلیفه سوم دستور داده شد تا تمامی قرآنها جمعآوری شده و سوزانده شود، به غیر از قرآن عثمان. [البته خیلیها این کار را نکردند]، اما اگر وحی سینه به سینه منتقل نمیشد، از کتاب سوری چه باقی میماند؟ به سرعت سوزانده میشد و میگفتند: دین تمام شد، چون کتابش سوزانده شد.
و – علت پیدایش امثال وهابیها، تکفیریها، سلفیها، داعشیها و نیز سایر گروههایی که از پس زیاد به وجود خواهند آمد، نازل نشدن کتاب به صورت یک مجلد نیست، چرا که اکنون همگان چنین کتابی در دست دارند و همه معتقدند که عین وحی است. کسی معتقد به تحریف کلامی قرآن کریم نیست که بگویند: "چرا کتاب مسطور نازل نشد؟" – به فرض اگر نازل میشد نیز یک کتاب بود و مابقی از روی آن نوشته و تکثیر میشد. مثل همین قرآنهایی که در اختیار همگان هست. بلکه علت اصلی این انحرافات و سوء استفادهها و جنایات، کنار گذاشتن معلم قرآن و راهنمای هدایت و اکتفا به ظاهر نوشتاری یک کتاب [به نام قرآن] است.
ز – البته لازم به ذکر است که این مدعیان، حتی به همان ظاهر کتاب نیز رجوعی ندارند، بلکه فقط آن را در دست میگیرند و اسمش را میآورند و بعد هر کاری خواستند بکنند، زیر لوای آن انجام میدهند.
مگر در ظاهر این کتاب آیهای هست که دلالت کند: "همین کتاب کافیست؟" – مگر سرتاسر این کتاب "اطاعت و تبعیت" از رسول صلوات الله علیه و آله را تأکید نمیکند؟" – کدام گرایش و عملکرد و جنایات آنان در گذشته و حال منطبق با کتاب است؟!
کلمات کلیدی:
قرآن