ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: خدا رحمت کند مرتضی پاشایی را؛ قطعاً امروز بیش از دوران حیاتش مایل است که مردم [به ویژه جوانان]، صدای او را بشنوند.
نه در مرگ وی اتفاق خاصی رخ داده است و نه در تشییع وی. بلکه به قول ضرب المثل قدیمی خودمان: «تَغاری بشکند، ماستی بریزد – شود دنیا به کام کاسه لیسان». (البته منظور شخص ایشان نیست، بلکه تمامی جریانهای پوشالی ایجاد شده در این موضوع میباشد).
مرحوم مرتضی پاشایی:
خوانندهی جوانی که محبوب بود درگذشت. ترانهی «نگران منی» با صدای او، تیتراژ برنامهی بسیار موفق و محبوب «ماه عسل» که در عصرهای ماه مبارک رمضان از شبکه سراسری تلویزیونی پخش میشد، به معروفیت و محبوبیت او افزوده بود. کلاه و عینک او، سبب شد تا بیشتر جلب توجه کند، عدهای مسخره میکردند و عدهای هم به گمان این که او تیپ زده و این سمبلی از مدرنیته یا تقلیدی از غرب است، برای این کارش کف و صوت میزدند و هر دو غافل بودند که کلاه و عینک او، به خاطر شیمیایی شدن و ریزش موها و ابروها و مژههای اوست.
پس از درگذشت مرتضی پاشایی، پدرش در مصاحبهای گفت: او بسیار مؤمن بود، نمازش ترک نمیشد، عاشق امام حسین علیهالسلام بود، به شدت شیفتهی مقام معظم رهبری و ولایت بود و ما خانوادگی مداح هستیم. لذا از مردمی که به تشییع میآیند، تقاضا دارم که شأن او ما را حفظ کنند.
بدیهی است که این توصیفات، سبب توجه و محبوبیت بیشتر پس از مرگ نیز شد، لذا تشییع کنندگان بسیاری برای او آمدند. خدایش رحمت کند.
در این ماجرا، یک عده که همیشه به «مُرده خوری» معروف و مشهور بودند به وسط آمدند. اولین و سردمدار آنها طبق معمول «بیبیسی» بود – و سپس سایر شبکههای خارج از کشور و دست آخر، برخی از داخلیها. و البته چون نتوانستند تشییع را به یک جریان سیاسی مبدل کنند، سعی کردند پس از تشییع، این تجمع را به نفع خود مصادره کنند و از این نمد، کلاهی برای خود ببافند، که در این ترفند نیز موفق نبودند.
آقای عارف:
حالا آقای عارف چه «بلوغ فکری» از جوانان در مراسم تشییع دیدند، خودشان میدانند. ما که این حرفها را نوعی اهانت به همه جوانان و مردم تلقی میکنیم. بلوغ فکری نوجوانان، جوانان و مردم ما، که از دیرباز زبانزد دوست و دشمن داخلی و خارجی میباشد، نمودهای بسیار بیشتر، با شکوهتر و چشمگیرتری داشته و دارد. چه در میادین علمی، چه در میادین ورزشی، چه در میادین سیاسی و چه جنگ نرم و جنگ سخت، چه در شبهای قدر، اعتکاف، عزاداری برای سالار شهیدان، تظاهراتهایی چون 22 بهمن و روز قدس ... و خلاصه همه جبههها. این تعارف نیست.
شاید آقای عارف انتظار یا نگرانیهای دیگری از حضور جوانان در تشییع داشت، و چون چنان نشد، حمل بر «بلوغ فکری جوانان» کردند. منتهی این بلوغ هر روز به نمایش گذاشته میشود؛ اگر بیننده بصیر باشد.
البته جناب آقای عارف، که خود را لیدری در جریان "اصلاحطلب"ها میداند، رییس "بنیاد امید ایرانیان" نیز هست، لذا اصحاب احزاب، از این حرفها زیاد میزنند که قابل اهمیت نیز نمیباشد.
اگر دقت کنید، احزابی یا شخصیتهایی که میدانند در میان مردم از جایگاه مطلوبی برخوردار نیستند، گمان میکنند که اگر از امریکاییها، اروپاییها، اقلیتهای دینی، سیاسی و فرهنگی... و یا خدایی ناکرده از هر اعوجاج فرهنگی و رفتاری حمایت کنند، بر جماعت طرفدارانشان افزوده خواهد شد، که البته نخواهد شد و اشتباه میکنند. چنان چه آقای عارف در همین گفتگوی خود به بسیاری از این موارد اشاره مینماید. از مرتضی پاشایی گرفته، تا انتخاباتهای گذشته، تا اقلیتهای مذهبی و ... .
حالا شاید چون درگذشت مرتضی پاشایی و تشییع خوب مردم و به ویژه جوانان، یک سوژه شد، ایشان مناسب دیدند که در عرصه نیز حرفی زده باشند.
تکبر و خود بزرگبینی:
بلوغ فکری نوجوانان ما، (به رغم ریزشها) کِی نمایان نبوده است که در تشییع مرحوم مرتضی پاشایی نمایان شود؟ این یک اهانت است و نه تعریف. اگر چه این تشییع هیچ ربطی به هیچ جریانی و از جمله اصلاحطلبها ندارد، منتهی چون در ضد تبلیغ گسترده سعی شد، نوعی معارضه جلوه داده شود (که نشد)، برخی به نفع خود مصادره میکنند و هر چه به نفع خود باشد را درست و مهم میخوانند.
برخی از جریانهای حزبی و یا شخصیتهای حزبی، خود و طرفداری از مواضع و اندیشههای "خود" را، ملاک و محک هر شعور و رشدی در جامعه میدانند. به نظر آنها، اگر مردم به آنها رأی بدهند، مردم باشعور و بافرهنگی هستند و اگر رأی ندهند، غافل و بیشعور هستند و هیچ نمیفهمند.
آقای عارف در همین جلسه افزود: «از نهادینه کردن تفکر اصلاح طلبی غفلت شد و نتیجه این غفلت را در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 دیدیم».
حالا شما این جمله را بگذارید در کنار جمله «بلوغ فکری جوانان در تشییع مرتضی پاشایی»، که هر دو در یک مجلس بیان شده است.
مرتبط:
حواشی گوناگون در تشیع جنازه مرحوم پاشایی و نکته مهم
کلمات کلیدی:
سیاسی