ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: وقتی سخن از مقولهای مثل امامت، یا هر منصب دیگری [نبوت، ولایت، خلافت، ریاست، مدیریت و ...] پیش میآید، باید ابتدا در ذهن خود تفکیک موضوع کنیم که آیا اصل آن مورد نظر است یا مصداق آن. مثلاً آیا در خصوص "معلمی" تحقیق میکنیم یا سخن میگوییم، یا در خصوص شخصی خاص که معلم است – آیا در خصوص اصل نبوت سخن میگوییم، یا شخصی خاص که "نبی" است؟ آیا در خصوص اصل «امامت» تحقیق میکنیم و سؤال داریم، یا مسئله امامت برای ما حل شده و حالا در خصوص شخص امامان علیهم السلام، مشغول تحقیق هستیم.
عقل و وحی – اصولی چون: ولایت، امامت، خلافت و وصایت، از اصول "عقلی" میباشند، چنان که توحید و نبوت و معاد نیز از اصول عقلی هستند.
یعنی حتی اگر شخص یا جامعهای، آیه و حدیثی در این باره نداشته باشد، به حکم عقل در مییابد که رشد فردی و اجتماعی، بدون «ولیّ، امام،خلیفه و وصیّ ولیّالله قبلی» ممکن نیست. پس شاید مصادیق امامان بر حق و بر باطل را نشناسند، اما «اصل و اصول» آن را میشناسند.
این همان معنایی است که در قرآن کریم بدان تصریح شده است، یعنی ضمن معرفی «ولایت حق و ولایت باطل»، میفرماید در هر حال "امامت" یک اصل است و کسی در این دنیا بدون امام و رهبر و الگو نیست، حال خواه امام حق را بشناسد و پیروی کند و خواه امام باطل را تبعیت نماید:
«وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ» (السجده، 24)
ترجمه: و از آنان پيشوايانى قرار داديم كه (مردم را) به دستور ما هدايت مىكردند، از آن رو كه صبر ورزيدند و آيات (تورات) ما را باور داشتند.
«وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يُنصَرُونَ» (القصص، 41)
ترجمه: و آنان را پيشوايانى كه به سوى آتش مىخوانند گردانيديم، و روز رستاخيز يارى نخواهند شد.
پس اصولی چون «ولایت و امامت»، هم به عقل و هم وحی، تصدیق شدهاند.
حدیث – احادیث و روایات نیز در ضرورت و اثبات اصل ولایت و اصل امامت بسیار است، در برخی از آنها صرفاً به اصل امامت تصریح شده است و در برخی دیگر با ذکر مصداق که خودشان باشند.
*- همین که پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله فرمودند: «مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ ماتَ مَيْتَةً جاهِلِيَّةً – کسی که بمیرد و امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلیت مرده است»، نه تنها تصریح به امر امامت در حدیث میباشد، بلکه تصریح به تداوم امامت در هر زمان است.
*- امیرالمؤمنین، امام علی علیهالسلام فرمودند: « فَرَضَ اللّهُ الاْيْمانَ تَطْهيراً مِنَ الشِّرْكِ ... وَ الاْمامَةَ نِظاماً لِلاْمَّةِ، وَالطّاعَةَ تَعْظيماً لِلاْمامَةِ.» (نهج البلاغه، حکمت 253)
ترجمه: خداوند ايمان را جهت پاك شدن از شرك واجب نمود ... و امامت براى نظام امت، و فرمانبردارى را براى بزرگداشـت (معظم داشتن) مقام امامت.
سرور زنان عالم، فاطمه علیهاالسلام فرموند: «فَجَعَلَ اللهُ…اِطاعَتَنا نِظاماً لِلمِلَّةِ وَ اِمامَتَنا أماناً لِلفِرقَة» (بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۱۵۸)
ترجمه: خدا اطاعت و پیروی از ما اهل بیت را سبب برقراری نظم اجتماعی در امت اسلامی و امامت و رهبری ما را عامل وحدت و درامان ماندن از تفرقهها قرار داده است.
امام صادق علیه السلام فرمودند : «اثافى الاسلامِ ثَلاثَةٌ: الصَّلوةُ وَ الزَّکوةُ وَ الوِلایة،لا تَصِحُّ واحِدَةٌ مِنهُنَّ اِلا بِصاحِبَتَیها.» (کافى: ۲، ص ۱۸٫)
ترجمه: سنگهاى زیربناى اسلام سه چیز است: نماز، زکات و ولایت که هیچ یک از آنها بدون دیگرى درست نمىشود.
امام رضا علیه السلام فرمودند: «إِنَّ الْإِمَامَةَ زِمَامُ الدِّينِ وَ نِظَامُ الْمُسْلِمِينَ وَ صَلَاحُ الدُّنْيَا وَ عِزُّ الْمُؤْمِنِينَ إِنَّ الْإِمَامَةَ أُسُّ الْإِسْلَامِ النَّامِي وَ فَرْعُهُ السَّامِي بِالْإِمَامِ تَمَامُ الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الصِّيَامِ وَ الْحَجِّ وَ الْجِهَادِ ...» (اصول کافی، جلد 1، ص 200)
ترجمه: امامت، زمام دین و مایه نظام و انسجام مسلمانان و صلاح دنیا و عزت مؤمنان است. امامت، اصل اساس اسلام و شاخه بلند آن است. به امام نماز و زکات و روزه و حج و جهاد ... کامل میشود.
نکته: عزیزان حتماً و حتماً این بیان نورانی امام رضا علیه السلام در معرفی امام را مطالعه نمایند و در تمامی نکات و فرازهای آن تأمل نمایند.
تصریح به امامت خود (مصداق):
پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله:
سراسر خطبه غدیر خم، که در منابع شیعه و سنّی مثبوت است، ذکر مصادیق امام حق، از امیرالمؤمنین تا حضرت مهدی علیهم اسلام میباشد. از جمله:
«انْ أَقُومَ فی هذَا الْمَشْهَدِ فَأُعْلِمَ کُلَّ أَبْیَضَ وَأَسْوَدَ: أَنَّ عَلِی بْنَ أَبی طالِبٍ أَخی وَ وَصِیّی وَ خَلیفَتی (عَلی أُمَّتی) وَالْإِمامُ مِنْ بَعْدی، الَّذی مَحَلُّهُ مِنّی مَحَلُّ هارُونَ مِنْ مُوسی إِلاَّ أَنَّهُ لانَبِی بَعْدی وَهُوَ وَلِیُّکُمْ بَعْدَالله وَ رَسُولِهِ.»
ترجمه: فرمانی آورد که در این مکان به پا خیزم و به هر سفید و سیاهی اعلام کنم که علی بن ابی طالب برادر، وصی و جانشین من در میان امّت و امام پس از من بوده. جایگاه او نسبت به من به سان هارون نسبت به موسی است، لیکن پیامبری پس از من نخواهد بود او (علی)، صاحب اختیارتان (ولی امرتان) پس از خدا و رسول است؛
سیدة النساء، فاطمه زهراء علیه السلام:
«إلَیْکُمْ عَنّی، فَلا عُذْرَ بَعْدَ غَدیرِکُمْ، وَ الاْمْرُ بعد تقْصیرکُمْ، هَلْ تَرَکَ أبی یَوْمَ غَدیرِ خُمّ لاِحَد عُذْوٌ ...»؛( خصال، ج ۱، ص ۱۷۳)
ترجمه: ایشان خطاب به مهاجرین و انصار فرمودند: از من دور شوید و مرا به حال خود رها کنید، با آن همه بی تفاوتی و سهل انگاری هایتان، عذری برای شما باقی نمانده است. آیا پدرم در روز غدیر خم برای کسی جای عذری باقی گذاشت؟
امام رضا علیه السلام:
«كَمالُ الدّينِ وَلايَتُنا و َالبَراءَةُ مِن عَدُوِّنا.» (بحار الانوار - ط-بیروت - ج27 ، ص58)
ترجمه: كمال دين، در ولايت ما و بيزارى جستن از دشمن ماست.
اثبات:
اما ممکن است گفته شود، منظور ما «اثبات» میباشد. در اینجا باید به چند نکته مهم دقت نمود و توجه داشت که اساساً «اثبات» به چه طریق است؟
یک – هر موجودی (از خدا گرفته تا تمامی مخلوقات خدا)، به نشانههایشان شناخته و وجودشان اثبات میگردد.
دو – نشانهها نیز هر چند ظهور خارجی دارند (زمین و آسمان و ...)، اما تصدیق و صدور حکم، کار عقل است.
سه – اثبات امامت اهل بیت علیهم اسلام نیز اگر به نقل تصریح شده است، اما به "عقل" اثبات میگردد.
توضیح:
امور در مراتب خود شناخته و تصدیق و تثبیت میگردند. به عنوان مثال: اگر شخصی از شکاکین بود و مدعی شد که اصلاً "وجود"ی نیست، دیگر با او بحث نمیشود که چین کجاست؟ یا چند میلیارد انسان در زمین وجود دارند. چرا که او اصل را قبول ندارد، تا راجع فرع مبتنی بر آن با او بحث شود.
پس اگر کسی وجود خدا را قبول نداشت، سخن از نبوت با او، عبث میباشد و اگر کسی وجود خدا را قبول کرد، اما نبوت را قبول نداشت، سخن از مصداق نبی و بالتبع امامت و جانشینی با او عبث خواهد بود.
*- خداوند متعال زمین و آسمان و هر چه در آنها قرار داده را نشانهی خالقیت، الوهیت، ربوبیت، علم، حکمت و سایر اسماء کمالیه خود قرار داده است. بشر آنها به حس میبیند، و به عقل حکم داده و تصدیق به آفریننده میکنند. و البته نقل (وحی) انسان را متذکر به این آیات و نشانهها و اسمها میگردد.
*- نبوت، یک اصل است که پس از توحید به عقل اثبات میگردد؛ و مصداقش (نبی)، یک مقام انتصابی است و ادعایش با «بینه و معجزه» صورت میگیرد.
*- امامت، یک اصل است که پس از توحید و نبوت، به عقل اثبات میگردد و مصداقش (شخص امام)، یک مقام انتصابی از جانب حق تعالی است که توسط نبی معرفی و شناسانده میشوند، پس اثباتش ابتدا به همان سندیت ابلاغ از جانب خدا و نبی به مردم است، هر چند که امامت نشانههایی هم دارد که از جمله «علم و عصمت» میباشد و ظهور آن حجت است.
پس امامت اهل بیت علیهم السلام، هم در مقام عقل، هم در مقام وحی (نقل)، هم در مقام انتصاب و معرفی و هم در مقام نشانهها «علم، عصمت و ...» به اثبات میرسد.
سؤال کوتاه و نشانی (لینک) پاسخ، جهت ارسال به دوستان در صفحات مجازی:
پاسخ به شبهه وهابیت در فضای مجازی، در خصوص اثبات امامت در بیان امامان
http://www.x-shobhe.com/shobhe/6860.html
کلمات کلیدی:
قرآن ولایت (امام علی) امامت