دلیل روشن بروجود خدا؟ چرا نمیشه گفت جهان با انفجار (نظریه بیگ بنگ) به وجود آمده و یا در اثر اتفاقی شکل گرفته است؟
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: خب، معلوم است که جهان بر اثر اتفاقات گوناگون شکل گرفته و میگیرد. این که منکر ندارد.
اگر چه این مباحث بارها طرح و درج شده است، اما در این مختصر نیز به چند نکته مهم دقت فرمایید:
الف – آن چه که دانشمندان در پی کشف آن هستند و تحقیقات بسیاری برای رسیدن به آن انجام داده و میدهند، فقط و فقط در خصوص «آغاز پیدایش جهان ماده» میباشد.
ب – در این که جهان ماده نیز با تمام گستردگی غیر قابل وصفاش آغازی داشته است، هیچ تردیدی وجود ندارد. چرا که ماده است و ماده ازلی نیست، بلکه حادث میباشد، یعنی سابقهی "عدم" دارد، "نیستی"اش، بر "هستی"اش تقدم دارد. به همین دلیل، پدیده است و طبق حکم عقل، پدید آورنده میخواهد. یا به تعبیر دیگر، معلول است و پیدایش آن علت میخواهد.
ج – اگر چه قرآن کریم، کتاب تبیین علوم طبیعی و تجربی نیست، اما در عین حال به کلیات و حتی جزئیات بسیاری اشاره دارد که هر چه علم تجربی بیشتر پیشرفت میکند، به چند و چون آن چه بیان شده بیشتر پی میبرد.
برنامهای در شبکه چهار سیما، تحت عنوان «چهار گوشه علم» پخش میشود که به شناخت جهان ماده (کهکشانها، ستارگان و ...) اختصاص دارد و ضمن آن که بسیار جذاب است، بسیار دانشافزا و قابل تأمل میباشد، به ویژه برای اشخاصی که مطالعاتی در قرآن و احادیث در مورد خلقت جهان دارند.
به عنوان مثال: نشان میداد که دانشمندان فیزیک (حدود ده سال) است که کشف کردهاند، به غیر از ماده شناخته شده و قوانین حاکم و سیاه چالهها و...، مادهای سرتاسر جهان را پوشانده است که نامش را «ماده سیاه = تاریک» گذاشتهاند، و نیز کشف کردهاند که به غیر از آن و انرژی شناخته شده، انرژی بسیار قدرتمندی نیز وجود دارد که نامش را «انرژی سیاه = تاریک» گذاشتهاند. اما مبحث "نور و ظلمت" در عالم خلقت (نه فقط هدایت و ...) را در قرآن خوانده بودیم، اگر چه نمیدانستیم چگونه است؟
«الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِرَبِّهِم يَعْدِلُونَ» (الأنعام، 1)
ترجمه: ستايش خدايى را كه آسمانها و زمين را آفريد، و تاريكيها و روشنايى را پديد آورد (در عالم خلقت قرار داد). با اين همه كسانى كه كفر ورزيدهاند، [غير او را] با پروردگار خود برابر مىكنند.
در این برنامه نشان میداد که چگونه اثبات شده که آغاز پیدایش جهان ماده، گاز متراکمی بوده، سپس (بر اساس نظریه) انفجاری بزرگ در آن رخ داده ... و هر چه که ما آن را ماده مینامیم، گاز است و در نهایت نیز جهان ماده گازی پراکنده خواهد شد.
آغاز - «ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء وَهِيَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ اِئْتِيَا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ» (فصلت، 11)
ترجمه: سپس آهنگِ [آفرينشِ] آسمان كرد، و آن بخارى بود. پس به آن و به زمين فرمود: «خواه يا ناخواه بياييد.» آن دو گفتند: «فرمانپذير آمديم.»
[یعنی با این همه عظمت، شگفتی، نظم و ارتباط علمی و نقش هر ذره در تمامی عالم، هیچ اختیاری به آنها نداد، یعنی ربوبیت میشوند].
انجام - «فَارْتَقِبْ يَوْمَ تَأْتِي السَّمَاء بِدُخَانٍ مُّبِينٍ» (الدّخان، 10)
ترجمه: پس در انتظار روزى باش كه آسمان دودى نمايان برمىآورد.
مقصود:
حال مقصود ما از یکی دو مثال [که امثال بیشتری در قرآن و احادیث وجود دارد]، تطبیق یافتههای علمی دانشمندان، با آیات و احادیث نمیباشد و ای کاش مسلمانان در این وضعیت نبودند و نباشند که فقط بنیشینند و هر چه کشف شد، تطبیق دهند و بگویند «پیش از این در قرآن و حدیث گفته شده بود»، بلکه خودشان اقدام به اکتشافات علمی کنند. دانشمندان جهان، تحقیق میکنند تا به پاسخ سؤالات خود برسند، اما ما پاسخ را داریم و تحقیق در تبیین آن نمیکنیم!
بلکه مقصود این است که بدانیم، این مطالعات در خصوص جهان ماده است و یافتههای علمی نیز نه تنها هیچ منافاتی با "توحید و معاد" ندارند، بلکه تثبیت است و سبب استدلال عقل در علیمانه و حکیمانه بودن نظام خلقت و مدیریت و ربوبیت آن و بالتبع ثبات قلب در ایمان به الله جلّ جلاله میگردد.
علم و حکمت:
مادهی نخستین متراکمی (گاز؛ سدیم یا ...) بود که با انفجار مهیبی منتشر گردید. بسیار خب، چنین بوده است، اما آیا این گاز یا ماده اولیه، از علم، حکمت، شعور و تدبیر، نیز اراده و اختیار برخوردار بوده است؟ مثلاً میدانسته که باید سیاره مشتری (Jupiter ) که آن را غول منظومه شمسی میخوانند را سپر زمین قرار دهد تا شهاب سنگها به زمین سقوط و اصابت نکنند؟! و همین طور است نقش هر ذرهای در عالم، و آثارش در سایر ذرات.
نتایج:
** - آن چه مورد تحقیق دانشمندان علوم تجربی (طبیعی، فیزیک و ...) قرار دارد، فقط و فقط در محدوده ماده و جهان ماده میباشد.
** - یافتههای علمی در این عرصه نیز نه تنها هیچ مغایرتی با اصول اعتقادی (توحید و معاد) ندارند، بلکه به طور قطع و یقین، دلایلی بر اثبات بیشتر میباشند؛ چنان که خداوند متعال در آیات بسیاری تأکید نمودند که زمین و آسمانها و آن چه در آنها قرار دارد را "آیه"ها (نشانههای) خود قرار دادم.
** - تفاوت علوم قرآنی، با علوم تجربی و اکتشافی محض این است که در علوم قرآنی، تمامی مطالعات "طولی" انجام میپذیرد، یعنی در طول "شناخت خدا"؛ چنان که هر گاه در آیهای از زمین و آسمانها بحث میشود، حتماً به «خالق و ربّ که الله جل جلاله است» تصریح شده است – اما در مطالعات تجربی محض، کاری به آغاز و انجام ندارند. کاری به فاعل ندارند؛ به یک پدیده و مسائل آن، به صورت مقطعی و بریده توجه میکنند؛ مثل این که بگویند: «آغاز جهان ماده، از یک انفجار بزرگ بوده است».
حال این ماده (یا گاز متراکم نخستین) از کجا آمده؟ چگونه به وجود آمده؟ چگونه تمامی استعدادها و عوامل و ترکیبات عالم ماده در آن جمع بوده؟ چگونه و چرا منفجر شده؟ عامل انفجار چه بوده؟ چگونه پس از انفجار، جهان ماده را با نظمی علیمانه، حکیمانه و مدبرانه به وجود آورده و هدایت میکند؟ چگونه حفظ میشود و به سوی مقصد روان است و ...، موضوع تحقیق آنها نمیباشد.
** - بشر با همان عقل و علمی که قوانین بسیار پیچیدهی عالم خلقت را کشف کرده است، دریافته که نه چیزی خود به خود پدید میآید – نه چیزی خود به خود از بین میرود – نه چیزی خود به خود متغیر میگردد – نه چیزی خود به خود منفجر میشود ... و نه چیزی به عنوان «تصادف»، به معنای معلول بدون علت وجود دارد؛ که اگر هر کدام از این موارد ممکن بود، نه تنها کشف هیچ علمی میسر نبود، بلکه قوانین حاکم بر حیات را نیز بر هم میزد و عالم در همان لحظه پیدایش، به فنا میرفت.
سه شیوه مطالعه و تحقیق در خلقت:
مطالعات بشر، بر سه شیوه استوار میباشد:
یک – مطالعات مقطعی،
در این نوع از مطالعه، فقط یک مورد، بدون توجه به امتداد آن از آغاز تا انتها مورد تحقیق قرار میگیرد.
به عنوان مثال: شما مطالعه میکنید که منبع روشنایی این اتاق چیست؟ و به وجود لامپ پیبرید. حالا این که لامپ چگونه ساخته شده؟ برق چیست و چگونه تولید شده و چگونه به لامپ منتقل شده؟ زیر نور این لامپ چه کارهایی میشود انجام داد و ...، دیگر موضوع مطالعهی شما نیست.
مطالعات و تحقیقات علوم تجربی، بیشتر از این نوع میباشند.
دو – مطالعات طولی؛
در این نوع از مطالعه، ابتدا و انتها به تناسب عقل و علم، مورد توجه قرار میگیرند. مهم است که برق چیست؟ چگونه و از چه به دست میآید؟ چگونه ذخیره و سپس توزیع میشود و ...؟
این روش مطالعه، نه تنها گستردهتر و عمیقتر میباشد، بلکه ریشه در استدلالهای عقلی دارد. چرا که اولاً با دیدن هر معلول یا پدیدهای، به حکم عقل توجه میشود که همین طوری به وجود نیامده یا اینجا قرار نگرفته، پس پدید آورنده و علت دارد – ثانیاً با دیدن هر علتی نیز به دنبال معلولها و عواقب یقینی یا احتمالی آن میگردد.
غالباً خداشناسان (محققین در این زمینه)، این روش را دارند که در فلسفه به «برهان انّی» و «برهان لمّی» تقسیم شدهاند.
سه – مطالعات به قصد دشمنی و لجبازی؛
در این نوع از مطالعه، علم و کشف علمی هدف اصلی نمیباشد، بلکه مستمسک قرار دادن آن، برای نفی و انکار پروردگار عالم، هدف اصلی میباشد. از این رو شاهدیم که چنان به دنبال هر کشف علمی، وجود "علیم" را انکار مینمایند که گویا کار خدا باید غیر علمی و غیر قابل کشف باشد، و چون انسان توانست یک قاعدهی علمی در این جهان گسترده را کشف کند، پس خدایی نیست!
میگویند: جهان ماده از یک انفجار شروع شد؛ پس خدایی نیست – حرارات سبب بخار آب میشود، پس خدایی نیست – مغز انسان چنین و چنان میکند، پس خدایی نیست – تمامی اطلاعات انسان در دیانای او جمع میشود، پس خدایی نیست – بشر توانست اتم را نیز بشکافد، پس خدایی نیست و ... !
کثرت این قشر بیشتر است، چرا که اصلاً کاری ندارند که خودشان کشف کرده باشند و یا دیگران؛ فقط با هر خرده علمی که به گوششان میرسد، یک نتیجه میگیرند که «پس خدایی نیست». اینها نه با عقل سر و کاری دارند و نه با علم. بلکه کارشان فقط انکار وجود حق است، با عصبیت و عناد تمام.
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی):
چرا نمیشود گفت: جهان با انفجار بزرگ به وجود آمده و شکل گرفته است؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/7093.html
عضویت در کانال رسمی «پاسخ گویی به سؤالات و شبهات»
- تعداد بازدید : 4789
- 24 آذر 1394
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی توحید