ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: همیشه به دنبال دلایل عقلی، علمی یا مستندات برای نفی و رد چیزی بگردید که برای اثباتش دلیل، سند یا شاهدی اقامه شده است. حال آیا مگر «مادهگرا»ها توانستهاند دلیلی (هر چند نادرست) اقامه کنند که شما رد کنید؟
وقتی سخن از "مادهگرایی" به میان میآید، دقت کنیم که بحث از "گرایش" است و نه خود ماده.
مادیون، که در گذشته به آنها "دهریون" میگفتند و امروزه به واژهی غربی «ماتریالیستها» معرفی میشوند، چنان از «ماده» میگویند که گویی خالق ماده خودشان بودهاند و هر چه در جهان مادی وجود دارد، مِلک و مُلک شخصی آنان است، در حالی که جهان مادی نیز خالق و مالک و ربّی دارد.
پس، این خط کِشی مالکیتی، بین ماده و معنا، تخیلی و خطاست. نه موحدین و مؤمنین خالق، مالک و ربّ عالَم معنا هستند، و نه کفار و ملحدین، خالق، مالک و ربّ عالَمِ ماده میباشند. بلکه حتی بدن کوچک خودشان نیز ماده و جزء کوچکی از جهان مادی و مقهور و محکوم قوانین حاکم بر عالم ماده میباشد.
گرایش:
پس وقتی گفته میشود: «انسان خداگرا»، «انسان معادگرا»، «انسان دنیاگرا»، «انسان شهوتگرا»، «انسان مالگرا» ...، بحث از "گرایش" انسان است، نه بحث از خدا، معاد، دنیا، شهوت، مال و ... .
ابعاد نظری و عملی:
این گرایشها نیز دو بُعد دارند؛ یکی بُعد نظری و دیگری بُعد عملی.
بُعد نظری: به "اعتقادات" و باورها گفته میشود که در ادببات امروزی، به تعبیری، به آن «جهانبینی» میگویند.
بُعد عملی: به اخلاق (موضع گیری)، و قوانین [شرع، احکام، بایدها و نبایدها] گفته میشود که در ادببات امروزی، به تعبیری، به آن «ایدئولوژی» نیز میگویند.
و البته بُعد عملی، ریشه در بُعد نظری دارد. یعنی اخلاق و احکام (بایدها و نبایدها)، منطبق بر اعتقادات و نوع جهانبینی میباشد.
دنیاگرا = کثرتگرا:
به غیر از خداوند متعال، هر چه هست، دنیاست. به قول معروف «ماسَوَی الله، هر چه هست، دنیاست». پس اگر کسی موحد نباشد و "خداگرا و معادگرا" نباشد، حتماً دنیاگراست، و شق سومی ندارد.
اما از آن جهت که "دنیا" عالَمِ کثرت است و نه وحدت، غیر موحدین [غیر اهل توحید]، چه در بُعد نظری و چه در بُعد عملی، کثرتگرا میشوند؛ و همین کثرتگرایی، سبب پراکندگی قوای وجود و نیز افتراق جامعه میگردد. چنان که فرمود: «أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ – کثرتگرایی شما را سرگرم و غافل ساخت / التکاثر، 1»
خالقیت، الوهیت و ربوبیّت:
خالقیت، اولوهیت و ربوبیّت، مقولههای مستقلی هستند؛
إله، آن است که مورد بندگی مألوه قرار گیرد. خالق آن است که ایجاد، خَلق، صُنع و درست کند، یا در یک کلمه «به وجود آورد»، و ربّ آن است که صاحب اختیار و تربیت کنندهی امور عالم باشد.
موحد: در نگاه توحیدی، یعنی "جهانبینی = اعتقاد و باور" موحدین و مؤمنین به الله جلّ جلاله، به حکم عقل، فطرت و وحی، هر سه یکی است. همان که خلق کرده، مالک است و همان که مالک است، ربوبیّت میکند و کسی جز او لایق اولوهیت نمیباشد.
کافر: اما در نگاه کافر (کثرتگرا)، هم خالقهای کثیر فرض و گمان میشود و هم ربّهای کثیر و هم إلههای کثیر. در مقوله خالقیت، یکی ماده را خالق میداند، دیگری تصادف را، دیگری .... – و در بُعد ربوبیت، ربّ شهوت، ربّ قدرت، ربّ مال، ربّ جاه، ربّ النوعهای بیرونی و ... – و در بُعد اولوهیت، یک هوای نفس خویش را إله میگیرد، یکی گاو را، یکی مجسمهی گوساله را، یا حتی مجسمه آلت تناسلی را، یکی طاغوت زمان خویش را و ... ؛ که همین کثرت، دلیل بر بطلان خالقیت و ربوبیّت و الوهیت همه آنها میباشد.
دقت کنیم که حضرت یوسف علیهالسلام، چه زیبا این اصل را برای دو هم بند خود در زندان بیان نمود؟
«يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ» (یوسف، 39)
ترجمه: اى دو يار زندانى من، آيا خدايان (ربّهای) متعدد و پراكنده بهترند، يا خداى يكتاى غالب و چيره (بر جهان هستى)
مادهگرایی:
مادهگرایی نیز یکی از شقوق و شاخههای «دنیاگرایی» میباشد که شناختش از عالم هستی، مبتنی، متکی و محدود بر محسوسات (علم تجربی) میباشد.
اگر چه سعی کردند با تغییر نام از "مادهگرا، یا دهری"، و با به کار بردن واژه غربی (ماتریال) و افزودن پسوند "ایسم"، به آن رنگ و لعاب علمی و نوین ببخشند، اما اندیشهی ماتریالیستی و اصول باورهای آنان، قدمت بسیار دیرینهای دارد، چنان که تمامی انبیای الهی، از آدم تا خاتم علیهم السلام، با این قشر مواجه بودهاند. اشخاص نادان و کوتهبین و سطحی نگری که گمان میکردند و میکنند، عالَم هستی، به جز مادهای بیجان، بیروح و بیشعور چیزی نیست، پس معادی هم در کار نمیباشد.
« وَقَالُواْ أَئِذَا كُنَّا عِظَامًا وَرُفَاتًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقًا جَدِيدًا » (الإسراء، 49)
ترجمه: و گفتند: «آيا وقتى استخوان و خاك شديم [باز] به آفرينشى جديد برانگيخته مىشويم؟»
« قَالُوا أَئِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَئِنَّا لَمَبْعُوثُونَ » (المؤمنون، 82)
ترجمه: گفتند: آيا آن گاه كه مرديم و مشتى خاك و استخوان شديم، آيا دوباره زنده و برانگيخته خواهيم شد؟
نکته: البته دقت شود که مسئلهی اصلی همه آنها، معاد و برانگیخته شدن و پاسخگویی میباشد.
مباحثه (سؤال و پاسخ)
حال بیاییم مباحثه (سؤال و پاسخی) بر اساس اصول مادهگرایی (ماتریالیسم) در ذهن خود مطرح نماییم:
س: ابزار شناخت مورد قبول شما چیست؟ ج: "حسّ"؛
س: یعنی ابزار دیگری چون "عقل، فطرت و وحی" را ابزار شناخت نمیدانید؟ ج: خیر، اینها محسوس نیستند و در علوم تجربی قابل شناخت نمیباشند؛
س: آیا عالَم هستی را شما خلق کردید؟ ج: خیر!
س: آیا دیگرانی مثل شما خلق کردهاند؟ ج: خیر!
س: آیا در ابتدای خلقت شاهد بودید که چگونه خلق شد؟ ج: خیر!
س: آیا انتهای عالَم هستی، مشهود و محسوس شماست؟ ج: خیر!
س: آیا پدیده (معلول)، بدون پدیدآورنده (علت) به وجود میآید؟ ج: خیر!
س: آیا "حادث" (چیزی که نبوده و بعداً به وجود آمده)، بدون "محدث" متصور است؟ ج: خیر!
س: آیا این سؤالها و پاسخها، در عرصهی عقلانیت مطرح است یا علوم تجربی؟ ج: عقلانیت!
س: آیا از تمامی یافتههای علمی (تجربی)، استناج عقلی نمیکنید؟ ج: چرا میکنیم و جز این راهی نداریم.
س: پس چطور "عقل" را ابزار شناخت نمیدانید؟ ج: پاسخ ندارد.
س: آیا علوم تجربی میتواند اثبات کند که خدایی هست؟ ج: خیر؛ (خدا محسوس نیست).
س: آیا علوم تجربی میتواند اثبات کند که خدایی نیست؟ ج: خیر؛ (چون کار علوم تجربی این نیست و فقط در حوزهی شناخت ماده محدود میباشد).
س: پس بر چه اساسی میگویید: خدایی نیست و اساساً جز ماده چیزی نیست؟ ج: ما جز ماده را قبول نداریم.
س: آیا این قبول نداشتن شما، از یافتههای علوم تجربی است، یا میل و گرایش شما؟ ج: میل و گرایش ما.
س: آیا دلیل عقلی و علمی (تجربی) میتوانید ارائه دهید؟ ج: خیر!
مباحثه مادهگرا با امام صادق علیه السلام:
یکی از مادهگرایان (ماتریالیست)های مشهور، نزد امام صادق علیه السلام رفت تا با ایشان مباحثه کند. حضرت از راه خودش (اکتفا به محسوسات و علوم تجربی) وارد شد، چرا که جز آن را قبول نداشت. (مضمون):
س: آیا به اوج و انتهای آسمانها رفتهای یا میتوانی بروی؟ پاسخ: خیر!
س: آیا به اعماق زمین رفتهای یا میتوانی بروی؟ پاسخ: خیر!
س: پس چرا به صورت قطع و یقین میگویی که خدایی نیست، شاید در آنها خدایی باشد؟ پاسخ: درست میگویید. (چون به لحاظ علم تجربی، نمیتوانست رد کند)
امام: پس نگو خدایی نیست، دست کم بگو، شاید باشد، شاید هم نباشد. پاسخ: همینطور است که میگویید. [در واقع او را از کفر محض، به مرتبه تردید در آن کفر رساندند]. (اصول کافی، ج1، کتاب التوحید)
نتایج:
الف – علوم تجربی، نمیتواند اثبات کند که "خدایی هست"، مگر آن که از یافتههای تجربی، نتیجهگیری عقلی نماید. مثلاً بگوید: چون همه چیز پدیده است، پدیدآورنده میخواهد – چون هیچ چیزی قائم به خودش نیست، قائم بالذات لازم است – چون نظم هست، ناظم هم باید باشد و ... .
ب – علوم تجربی، نمیتواند اثبات کند که "خدایی نیست"، مگر آن که از یافتههای تجربی، نتیجه گیری عقلی کند و دلیل عقلی بیاورد که پدیده، پدیدآورنده نمیخواهد، نظم، ناظم نمیخواهد، جهان ماده، بدون ربوبیّت تدبیر و اداره میشود و ... .
ج – مادهگرا (ماتریالیست)، هیچ دلیل عقلی و علمی برای اثبات حقانیت گرایش خود ندارد. اما عقل، به صورت مستدل، چنین گرایشی را رد میکند و بطلان آن را اثبات مینماید.
نکته: دقت شود که بحث از "گرایش" انسان است، نه از وجود ماده یا غیر ماده.
مرتبط:
دلیل روشن بروجود خدا؟ چرا نمیشه گفت جهان با انفجار (نظریه بیگ بنگ) به وجود آمده و یا در اثر اتفاقی شکل گرفته است؟ (25 آذر 1394)
مشارکت و همافزایی: (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
چطور میشود فهمید که مادهگرایی کاملاً رد است؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/7100.html
عضویت در کانال «پاسخگویی به سؤالات و شبهات / ایکس – شبهه»
- تعداد بازدید : 3462
- 25 آذر 1394
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی