پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): در هیچ امری نباید هدف از فراگیری [به ویژه معارف و احکام] را پاسخ به دیگران قرار داد. حالا اگر اهل سنت نظرشان این نباشد، یا درست نباشد، یا نظر شیعه نیز همین باشد چه؟ آیا دیگر فراگیری لازم نمیآید؟
قسم خوردن:
به طور کلی باید بیاندیشیم که اساساً چرا انسان به چیزی یا کسی "قسم" یاد میکند؟
*- اگر خوب دقت کنیم، "قسم" یاد کردن، بیشتر برای "اثبات" مدعا میباشد. بدیهی است که اگر مدعای کسی مشهود و مستند بود، برای ایجاد باور در طرف مقابل، نیازی به "قسم" خوردن نخواهد بود. به عنوان مثال: وقتی فروشنده، برنجی را جهت فروش عرضه میکند، هیچ گاه قسم نمیخورد که این برنج است، چرا که مشهود طرف مقابل میباشد؛ اما گاه قسم یاد میکند که این برنج خوب است، برنج ایرانی است، مخلوط و تقلب در آن نیست و ... .
*- بنا بر فرمایش مرحوم، آیت الله علامه طباطبایی رضوان الله علیه: «قسم و سوگند عبارت است از: ایجاد ربط خاصی بین خبر و یا انشاء و بین چیز دیگری كه دارای شرافت و منزلت است، به طوری كه بر حسب این قرارداد، بطلان و دروغ بودن انشاء یا خبر مستلزم بطلان آن چیز باشد، و چون آن چیز در نظر صاحب قرارداد و دارای مكانت و احترام ویژهای است و هیچگاه راضی به اهانت به آن نیست از این جهت فهمیده میشود كه در خبری كه داده راستگو است، و در تصمیمی كه گرفته پایدار است، پس قسم در اینگونه امور تأكید شدید میباشد » (ترجمه تفسير الميزان، ج 6، ص 301 و 302)
قسم یاد کردن خداوند سبحان:
قسم خوردن، گاهی برای "شاهد" گرفتن است و گاهی برای "به رهن گذاشتن" و البته گاهی برای تشرف و توجه دادن به عظمت و حقانیت یک امر (که آن نیز معمولاً جنبه اثباتی دارد). به عنوان مثال: در قسم میگوید: «خدا شاهد است که راست میگویم» و یا میگوید: «به جان خودم اگر دروغ گفته باشم»، در قسم اول شاهد گرفته است و در قسم دوم جانش را به رهن راستگوییاش گذاشته است و در هر دو منظورش اثبات راستگویی خودش میباشد.
قسمهای خداوند سبحان در قرآن کریم، اغلب ضمن آن که تأکید است، از نوع شاهد گرفتن و یا نوعی استدلال در اثبات مدعا میباشد. در قرآن کریم، استدلالهای بسیاری در اثبات توحید، معاد، نبوت، وحیانیت قرآن کریم و ...، ارائه شده است، اما گاهی به یک خلقت علیمانه، حکیمانه، منظم و عظیم نیز قسم یاد میشود، چرا که همان خلقتی که بدان قسم یاد شده، شاهدی برای اثبات مدعا میباشد؛ چنان که در سوره مبارکه الشمس، یازده قسم یاد کرد تا به انسان بگوید: «بدی و خوبی هر کسی را به خودش الهام مینماید» و اگر دقت کنیم، تمامی این قسمها نیز "قسم به خودش" میباشد که آفریننده و ربّ همه چیز است.
«... وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا * وَالْأَرْضِ وَمَا طَحَاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا » (الشمس، 6 تا 8)
ترجمه: ... و سوگند به اين زمين و به آن (ذات قادرى) كه آن را بگسترد * و سوگند به نفس (آدمى) و به آن كه او را راست و درست كرد * سپس پليدكارى و پرهيزگارىاش را به آن الهام كرد.
*- خداوند متعال در قرآن کریم، گاه به خودش (یکی از اسماء و صفاتش) قسم یاد کرده است [تَاللَّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلىَ أُمَمٍ مِّن قَبْلِكَ ... - سوگند به خدا كه به سوى امتهاى پيش از تو (رسولانى) فرستاديم / النّحل 63 ] و گاه به خلقتش که اسما و نشانههای او هستند (از زمین و آسمان و ملائکه و ...)، قسم یاد کرده است (وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا * وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا ... - سوگند به خورشيد و گسترش پرتو آن * و سوگند به ماه هنگامى كه در پى آن آيد / الشمس، 1 – 2 و ...) تا انسان با توجه به عظمت آنها، متوجه خدا شود و آن چه فرموده است را بیشتر، عاقلانهتر و عالمانهتر باور کند؛ و در یک آیه نیز به جان مبارک پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله قسم یاد کرده است: « لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ - به جان تو سوگند كه آنها در مستى (كفر و گناه و شهوت) خود حيران و سرگردان بودند / الحجر، 72 » - البته دقت شود که نمیفرماید: قسم به جانت یا روحت، بلکه میفرماید: قسم به عمرت، چرا که ما نیز وقتی جان خود را قسم میخوریم، یعنی "عمر" خود را در رهن صدق سخنمان قرار میدهیم و یا موضوع را با شرافتی پیوند میدهیم؛ و قسمهای به "جان" که توسط اهل بیت علیهم السلام بیان شده و در منابع شیعه و سنی نیز آمده است، از همین سیاق میباشند، یعنی ارتباطی بین "خبر و شرافتی بر قرار کرده، تا بر حقانیت و اهمیت مدعا تأکید شود.
احکام قسم خوردن:
متأسفانه باید اذعان داشت که "قسم یاد کردن"، عادت کلامی بسیاری شده است و اول و آخر هر سخن (حتی بیهوده و سخیف) را به "قسم" میآلایند. [به خدا رفتم – به خدا زنگ زدم – به خدا خسته بودم و ...] و تأسفبارتر آن که قسمهای دروغ نیز مثل آب خوردن، راحت شده است! در هر حالی که به طور کلی، قسم یاد کردن، به غیر از مواردی که شرع اجازه داده و لازم میآید، جایز نمیباشد.
« وَلاَ تَجْعَلُواْ اللّهَ عُرْضَةً لِّأَيْمَانِكُمْ أَن تَبَرُّواْ وَتَتَّقُواْ وَتُصْلِحُواْ بَيْنَ النَّاسِ وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ » (البقره، 224)
ترجمه: خدا را در معرض سوگندهاى خود قرار ندهيد و سوگند او را مانع از پرهيزكار بودن و اصلاح بين مردم نسازيد كه خدا شنوا و دانا است.
الف – در تشیع نیز "قسم" باید به یکی از اسماء جلاله باشد که در رأس آن قسم به «والله، بالله، تالله» میباشد که البته قسمهای بسیار سنگینی هستند و تا میشود و ضرورت ایجاب نکرده، نباید قسم خورد. لذا قسمهای دیگر، اعتبار شرعی و قضایی ندارند.
ب – ممکن است شخص مستقیم نام خدا را نیاورد، اما نامی بیاورد که مخاطب از آن، قسم به خدا را میفهمد، مثل این که بگوید: «قسم به روزی دهنده»، این نیز قسم به نام خداست.
ج – در مسئله 2671 – از فتاوای حضرت آیت الله العظمی خامنهای (که البته فتاوای سایر مراجع نیز همین است)، تمامی موارد فوق بیان شده است:
«قسم چند شرط دارد: اول: كسى كه قسم مىخورد بايد بالغ و عاقل باشد، و اگر مىخواهد راجع به مال خودش قسم بخورد، بايد در حال بالغ شدن سفيه نباشد و حاكم شرع او را از تصرف در اموالش منع نكرده باشد، و از روى قصد و اختيار قسم بخورد پس قسم خوردن بچه و ديوانه و مست و كسى كه مجبورش كردهاند، درست نيست و همچنين است اگر در حال عصبانى بودن بى قصد قسم بخورد. دوم: كارى را كه قسم مىخورد انجام دهد، بايد حرام و مكروه نباشد و كارى را كه قسم مىخورد ترك كند،بايد واجب و مستحب نباشد، و اگر قسم بخورد كه كار مباحى را به جا آورد، بايد ترك آن در نظر مردم بهتر از انجامش نباشد، و نيز اگر قسم بخورد كار مباحى را ترك كند، بايد انجام آن در نظر مردم بهتر از تركش نباشد. سوم: به يكى از اسامى خداوند عالم قسم بخورد كه به غير ذات مقدس او گفته نمىشود، مثل خدا و الله و نيز اگر به اسمى قسم بخورد كه به غير خدا هم مىگويند، ولى به قدرى به خدا گفته مىشود كه هر وقت كسى آن اسم را بگويد، ذات مقدس حق در نظر مىآيد، مثل آن كه به خالق و رازق قسم بخورد، صحيح است، بلكه اگر به لفظى قسم بخورد كه بدون قرينه خدا بنظر نمىآيد، ولى او قصد خدا را كند بنابر احتياط، بايد به آن قسم عمل نمايد. چهارم: قسم را به زبان بياورد و اگر بنويسد يا در قلبش آن را قصد كند صحيح نيست ولى آدم لال اگر با اشاره قسم بخورد صحيح است. پنجم: عمل كردن به قسم براى او ممكن باشد و اگر موقعى كه قسم مىخورد ممكن باشد و بعد تا آخر وقتى كه براى قسم معين كرده عاجز شود يا برايش مشقت داشته باشد، قسم او از وقتى كه عاجز شده به هم مىخورد.»
قسم خوردن در اهل سنت:
الف – پس چنین نیست که صحت قسم خوردن به یکی از اسمای خداوند متعال، اختصاص به فقه اهل سنّت داشته باشد، بلکه در تشیع نیز قسم باید به یکی از اسمای جلاله باشد؛ و اگر به سبک قدیمیها و بیشتر به تقلید از دیگران، در برخی از محاکم یا گفتگوها، دست روی قرآن کریم گذاشته میشویم، چون قرآن خودش کلامالله، اسمالله، ذکر الله و حاوی اسمای الهی میباشد.
ب – "وهابی"های انگلیسی، بسیار سعی دارند که خود را یکی از فرق و مذاهب اهل تسنن معرفی کنند، اما شیعه و سنی باید هوشیار باشند و فرهنگ و فقه آنان را "تسنن" نشمارند.
در فقه اهل تسنن این طور نیست که هر کار خطایی «شرک» خوانده شود، این اداها مال وهابیون است که هنگام پیدایش نیز تمامی مسلمانان و مذاهب را "تکفیر" کردند و در توجیه قتل عامها، چپاولها و تجاوزها به نوامیس مسلمانان، همه را مشرک و تمامی کارهایشان را شرک خواندند.
بله، قسم یاد کردن به غیر از "اسم خدا"، چه در تشیع و چه در تسنن، حکم شرعی و قضایی ندارد، و حتی پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، قسمهای مبتنی بر فرهنگ و اعتقادات اعراب جاهلی به بتها و یا پدران کافرشان را "شرک" قلمداد نمودند، اما نه این که هر قسمی به غیر از اسم خدا، اگر چه از باب تشریف باشد، شرک قلمداد گردد.
در منابع اهل سنت نیز احادیثی از پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله نقل شده که به جان خودشان یا شریف دیگری، قسم یاد کردهاند:
«شخصى خدمت پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) رسید، و از آن حضرت تقاضا کرد اصول معارف اسلام را برایش بیان کند. حضرت چنین کرد . آن مرد عرب گفت: مىروم، و به این اصول عمل مىکنم. پیامبر فرمود:... اَفْلَحَ وَ اَبیهِ، اِنْ صَدَقَ دَخَلَ الْجَنَّةَ; اگر به آنچه گفتم عمل کند، به جان پدرش سوگند که رستگار مىشود و داخل بهشت مىگردد» (سنن بیهقى، ج 2، ص 466)
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
*- اهل سنت بر این باورند که هر قسّمی به غیر از نام خدا شرک است؛ چه پاسخ دهیم؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/7643.html
کلمات کلیدی:
حقوقی و احکام