میگویند: چون اعتقاد به منجی و انتظار او در میان تمامی ادیان و اقوام و ملتها وجود دارد، پس "مهدویت" موضوعیت ندارد، و البته ملتهای عقب افتادهتر و سادهتر که کاری از دستشان بر نمیآید، بیشتر معتقدند.
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): جالب است، همان چیزی را که دلیل بر اثبات حقانیت است، دلیل بر بطلان میآورند! این یک نوع خلع سلاح زیرکانه میباشد. مثل این است که بگویند: چون همگان محبت و عشق دارند، پس "عشق، عاشق و معشوق" حقیقی وجود ندارد! یا چون همگان عاشق کمال هستند، پس کمالی وجود ندارد! میخواهند تا اذهان متوجه حقیقت امر نشوند. نگویند: اگر همه منتظر هستند، پس لابد مُنتَظری هم هست، اگر همه عاشق هستند، لابد معشوقی هم هست، اگر همه میل به کمال دارند، لابد کمالی هم هست.
پس اگر چه ممکن است مصادیق یا تعاریف در اشخاص گوناگون متفاوت باشد، اما از آنجا که عشق، میل به کمال یا انتظار در همگان از یک سنخ هست، لابد محبوب و موعود حقیقی نیز واحد میباشد.
الف – وقتی حالت و صفتی در همگان وجود داشت، معلوم میشود که "فطری" است، یعنی آن حالت در وجود انسان سرشته شده است. از این روست که گرایشات و کششهای فطری، هیچ کدام اکتسابی نیستند، یعنی بر اثر مطالعه، تدریس یا تبلیغ دیگران به وجود نیامدهاند، بلکه در وجود انسان نهادینه شده است.
ب – اصول اعتقادت اسلامی، همه فطری است که اگر چنین نبود، فقط برخی از دانشمندان و فلاسفه قادر به شناخت و ایمان میشدند. خداپرستی، معادگرایی، دینگرایی، امامگرایی و عدالتخواهی، همه فطری تمامی انسانهاست. پس حقیقت و به سمت حقیقتی واحد است.
ج – در امور فطری، ممکن است که مصادیق متفاوت باشند، مثل این که یکی عاشق علم میشود، دیگری عاشق ثروت یا قدرت و دیگری عاشق انسان یا طبیعت و ...، اما چون سنخ محبت و عشق همگان یکسان است، معلوم میشود که حقیقت واحدی وجود دارد.
د – کار شیاطین انس و جنّ، فقط "بدل زدن" و تحمیل تقلبی به جای اصلی میباشد؛ وگرنه نه میتوانند نظام حاکم بر خلقت را از بین ببرند و نه میتوانند چیز جدیدی خلق کرده و به نظام خلقت بیافزایند. از این رو، مقابل خدای حقیقی، خدایان باطل – مقابل دین حقیقی، ادیان باطل – مقابل کتاب حقیقی (وحی)، کتب باطل – مقابل امام حقیقی، امامان باطل – مقابل محبوب حقیقی، محبوبهای مجازی و باطل ... و مقابل انتظار برای منتَظَر حقیقی، موعودهای کاذب و باطل را به بازار باورهای مردم وارد کرده و با انواع حیل به آنها عرضه میکنند.
انتظار
*- "انتظار" نیز مانند توحید و معاد و نبوت، یک امر "فطری" است، لذا نه تنها در همگان وجود دارد، بلکه انسان در سراسر زندگی و دم به دم، "منتظر" میباشد.
*- انسان سراسر "امید" است و هر امیدی یعنی "انتظار رسیدن" یا همان "انتظار فرج".
*- بدیهی است که انسان امید رسیدن به چیزی را دارد که هنوز به آن نرسیده است و انتظار فرج و گشایشی را میکشد که هنوز محقق نگردیده است. چنان که هیچ کس، انتظار تولدش را نمیکشد، اما همگان منتظر مرگ هستند. پس انتظار، نگاه به آینده است.
*- تمامی اعمال و رفتارهای کوچک و بزرگ آدمی، به دنبال "انتظار رسیدن به یک نتیجه" صورت میپذیرد، چنان که اگر آب بنوشد، انتظار سیراب شدن دارد – اگر تحصیل علم کند، انتظار کسب علم و عالِم شدن دارد – اگر مسابقه دهد، انتظار پیروز شدن دارد – اگر ازدواج کند، انتظار تشکیل خانوادهای مستحکم دارد – اگر بجنگد، انتظار دفع دشمن دارد – اگر تلاش کند، انتظار رفع نیاز دارد و ... .
*- پس، اصل انتظار، امر و گرایشی فطری میباشد؛ قدیمی، جدیدی، پیشرفته، عقبافتاده، مؤمن، کافر، متقی، فاسد و ... نمیشناسد.
تناسب "انتظار با فرج"
*- هر هدفی، انتظار متناسب با خودش را دارد. کسی که مشغول بازی است، انتظار ندارد که در نتیجهی بازی، دانشمند فیزیک و شیمی گردد – کسی که مشغول تحصیل علم میباشد، انتظار ندارد که در نتیجهی تلاش در تحصیل علم، قهرمان المپیک در یک رشته ورزشی شود – کسی که در انتظار دیدار محبوب راه میافتد و از شهری به شهر دیگری میرود، انتظار ندارد که در نتیجهی این تلاش، زمین کشاورزیاش پُر محصول گردد ... .
پس هر انتظاری، متناسب با "فرج" همان انتظار میباشد. اگر نظام استکباری سلطه، انتظار حکومت جهانی به رهبری امریکا را دارد، انتظار ندارد که مردمان عالَم، همه بیدار و هوشیار و حق طلب باشند و اگر شخص یا امّت موحد (به ویژه مسلمان)، در پی استقرار حکومت عدل جهانی میباشد، انتظار ندارد که این حکومت عادلانه را طواغیت و مستکبران و ظالمین ایجاد و اداره کنند.
تناسب عملکرد با انتظار:
عملکرد هر منتظری، متناسب با عملکرد میباشد. اگر کسی یا جامعهای مدعی شد که منتظر رشد اقتصادی است، اما با برنامهریزیِ هدفدار کار نکرد، به او میگویند: یا خودت را فریب دادهای و یا میدانی و دروغ میگویی، چرا که رشد اقتصادی، چه برای فرد و چه جامعه، بدون هدفمندی، برنامهریزی و کار و تلاش متناسب و لازم، محقق نخواهد شد.
نظام استکباری و شیطانپرست (در قالب تشکلهای فراماسونی و صهیونیستی)، هرگز برای تحقق نظام سلطه بر جهان، اقدامی در جهت رشد و ارتقای سطح دانش و بینش عمومی و بیداری اذهان انجام نمیدهند – هرگز ظلم، جنایت و چپاول را رها نمیکنند – هرگز دست از فریب مردمان بر نمیدارند ...، چرا که میدانند با این کارها، هرگز هدف، امید و فرجشان محقق نمیگردد.
هم چنین، منتظران فرج الهی، منجی الهی، قیام و انقلاب او و تحقق حکومت عدل جهانی به رهبری منجی الهی و انسان کامل، هرگز تسلیم مستکبران و فراعنهی زمان خود نمیشوند – هرگز دست روی دست نمیگذارند تا منجی آنها بیاید – هرگز امر و نهی الهی، برای تحقق این وعده را کنار نمیگذارند و قرآن کریم را تا رسیدن ظهور، تعطیل نمیکنند – هرگز در مقابل ظلم و فساد تسلیم نمیشوند و ... .
تمام انتظارها به فرج میرسد:
ارادهی الهی این است که تمامی انتظارها، به فرج برسند، اگر انتظار فطری است، فرج نیز باید حتمی و قطعی باشد. منتهی منظور از رسیدن انتظار به فرج، رسیدن به ظواهر آرزوها نمیباشد، بلکه رسیدن به حقیقت هر چیزی است که منتظر [به مفهوم واقعی] در انتظار آن بوده است.
به عنوان مثال: کسانی که منتظر شکست دادن خدا بوده و هستند، به حقیقت مُنتَظَر خود، که خواری، زبونی و خذلان در دنیا و آخرت است، خواهند رسید – کسانی که منتظر خاموش کردن نور اسلامو ولایی و محو و نابود کردن تمام اسلام در زمین هستند، به حقیقت مُنتَظَر خود، که ناتوانی و شکست است خواهند رسید.
« يُرِيدُونَ أَن يُطْفِؤُواْ نُورَ اللّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللّهُ إِلاَّ أَن يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ » (التّوبة، 32)
ترجمه: مىخواهند نور خدا را با سخنان خويش خاموش كنند، ولى خداوند نمىگذارد، تا نور خود را كامل كند، هر چند كافران را خوش نيايد.
کسانی که منتظِر خواب کردن و در خواب غفلت نگهداشتن همگان هستند، با حقیقت مُنتَظَرِ خود، که بیداری ملتها و مبدل شدن امید آنها به یأس هستند، مواجه خواهند شد ...؛ و بالاخره کسانی که مُنتظِر رسیدن آلاف و الوف (همان عالاف و علفهای) دنیوی هستند، یک عمر برای رسیدن به چرب و شیرین دنیا و لذتهای زودگذر تلاش کردند و هیچ هدفی به جز چاق کردن نفس حیوانی ندارند، به زودی به حقیقت مُنتَظَرِ خود، که همان جیفه، لاشه و متعفن شدن جسم و روحشان میباشد، خواهند رسید.
و همینطور، کسانی که مُنتظِر ارتقای دانش و بینش، فهم و شعور، بصیرت و تقوای، قسط و عدالت ظاهری و باطنی، هموار شدن راه رشد و تقرب، مبدل شدن ترسها به امنیت ...و سعادت دنیوی و اخروی هستند، به صورت فردی و اجتماعی، به حقیقت مُنتَظَرِ خود، که همان قیام و انقلاب حضرت بقیة الله علیه السلام و استقرار حکومت جهانی عدل الهی، به رهبری انسان کامل و امام حق، خواهند رسید.
« اللَّهُمَّ اكْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ وَ عَجِّلْ لَنَا ظُهُورَهُ إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدا وَ نَرَاهُ قَرِيبا بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ » (فراز آخر دعای عهد)
ترجمه: خدايا اين اندوه را از اين امت به حضور آن حضرت برطرف كن، و در ظهورش براى ما شتاب فرما، كه ديگران ظهورش را دور مىبينند، و ما نزديك میبينيم، به مهربانىات، اى مهربانترين مهربانان.
مرتبط:
*- مقام معظم رهبری - معنای انتظار و وظیفه منتظر (4 اسفند 1392)
*- شبکه "کلمه"، علیه امام زمانِ شیعیان، مستند به بحارالانوار روایاتی نقل کرد دال بر کشتن، قتل عام، گردن زدن، توبه نپذیرفتن و ...، پاسخ چیست؟ (30 مهر 1393)
*- میگویند: حدیث «أفضل الأعمال انتظار الفرج» جعلی است، لطفاً توضیح دهید (25 اسفند 1394)
*- اگر زمین خدا از حجتش خالی نمیماند، پس چرا ما اکنون از وجود امام بیبهرهایم؟ (9 خرداد 1395)
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
*- میگویند: چون انتظار در همه ادیان هست، پس مهدویت موضوعیتی ندارد و البته ملتهای سادهتر، بیشتر معتقدند.
http://www.x-shobhe.com/shobhe/7651.html
- تعداد بازدید : 2327
- 9 خرداد 1395
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی امام مهدی انتظار