پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): چرا باید از سوی خود، منظور و مقصودی برای آیات تصور نماییم و سپس آن را ملاک قرار داده و آیه یا مقصود را زیر سؤال ببریم؟!
متن و ترجمه آیهی مورد بحث، و آیهی بعدی او (که باید با هم دیده شوند) به شرح ذیل میباشد:
« قُلْ لَا تُسْأَلُونَ عَمَّا أَجْرَمْنَا وَلَا نُسْأَلُ عَمَّا تَعْمَلُونَ * قُلْ يَجْمَعُ بَيْنَنَا رَبُّنَا ثُمَّ يَفْتَحُ بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَهُوَ الْفَتَّاحُ الْعَلِيمُ » (سبآ، 25 و 26)
ترجمه: بگو: «شما از گناهی (جرمی) که ما کردهایم سؤال نخواهید شد، (همان گونه که) ما در برابر اعمال شما مسؤول (مورد مؤاخذه و پاسخگو ) نیستیم! * بگو: «پروردگار ما همه ما را جمع میکند، سپس در میان ما بحق داوری مینماید (و صفوف مجرمان را از نیکوکاران جدا میسازد)، و اوست داور (و جداکننده) آگاه!»
الف – همانطور که از آیه، آیات قبل و بعد آن روشن است، بحث در مورد قیامت است و نه دنیا.
ب – بحث در مورد قیامت نیز مربوط به «جرم، مؤاخذه و داوری» آن میباشد.
ج – در خصوص داور و داوری در قیامت نیز بیان شده که داوری بر اساس "حق" است و داور، خداوند متعال است که "علیم" به احوال تمامی بندگانش میباشد.
توضیح:
*- مشرکین (بتپرستان) از سویی قایل به شفاعت بتهای خود بودند، البته نه شفاعتی که در قرآن کریم مطرح شده است و نه برای آخرت. بلکه مدعی بودند که هر امری یا منطقهای از این عالَم، مِلک یکی از این بتها، به عنوان ارباب (صاحب اختیار و تربیت کنندهی امور) میباشد و خدا نیز مالک این اربابهای (مصنوعی و خودساخته) میباشد؛ پس این مالکان و اربابان، ما را در گشایش روزی دنیا و هم چنین در آخرت شفاعت میکنند؛ و از سویی دیگر به جای آن که با هدایتها، ادله، براهین و رهنمودهای پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله و بیان وحی، متوجه و متذکر جهالتها و جرمهای خود شوند، مؤمنان را متهم میکردند که شما "مجرم" هستید! [این خصلت تمامی کفار و مستکبرین قدیم و جدید میباشد که خود را تنزیه و دیگران را متهم میکنند].
*- بنابر این، اگر توجه کنیم، متوجه میشویم که خداوند متعال، در این سلسله آیات، پنج بار فرموده: «وَ قُل – و بگو»؛ و در هر کدام، یکی از ادعاهای آنان را پاسخ داده است که از جمله مباحث مربوط به «خالقیت – رازقیت و شفاعت» میباشد و تصریح نموده که در این میان، هر واسطه در خلقت، یا رازقیت یا شفاعتی نیز باشد، به امر خداست و به اذن خدا کار میکند، نه این که هر کسی از طرف خود، رازق و شفیعی بتراشد و سپس به بهانهی واسطهگری، او را شریک خداوند سبحان در مالکیت و داوری نماید! چنان که در آیات دیگر در همین بحث، تصریح نموده که در آخرت تمامی آنان و نیز اشخاص یا بتان و ... که شفیع فرض کرده بودند، از یک دیگر میپرسند: «خدا چه فرمود؟!»؛ یعنی ربوبیت، داوری و حکم با اوست. حتی در مورد شفیعان به حق، که خداوند متعال خود آنان را شفیع قرار داده نیز چنین است. آنها (انبیا، رسولان، امامان، اولیا، مؤمنان، شهدا، صالحان و ...)، نه سرخود و بدون اجازه میتوانند شفاعت کنند و نه این که شفاعت آنها به صورت مستقل کارساز است، بلکه در نهایت این خداوند سبحان است که باید بپذیرد.
تعامل مؤمنان و کافران:
شاید به حسب ظاهر، از آیهی 6 در سوره الکافرون «لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ»، بتوانند چنین برداشت کنند که به کافران گفته شده «بروید کار خودتان را بکنید و ما نیز کار خودمان را میکنیم»، اما از آیهی 25 در سوره سبأ، هرگز چنین برداشتی نمیشود.
*- در عین حال، معنای «لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ»، و یا « لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ »، و یا « إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا - ما راه را به او نشان داديم خواه شاكر باشد و پذيرا گردد يا ناسپاس / الإنسان، 3»، این نیست که هر کسی آزاد و در ضمن "مجاز" است که هر راهی را که دوست داشت برود و هر چه دلش خواست انجام دهد و در دنیا و آخرت نیز همه یکسان هستند!
چنین اندیشه و گمان غلطی، نه تنها با علم، حکمت و عدالت حق تعالی منافات دارد، بلکه لزوم ارسال رسولان، نزول وحی و تبیین و ابلاغ شریعت را منتفی میکند و بنابر این، محشر، محاکمه و بهشت و جهنم نیز بیمورد و نفی میگردد.
*- بله، انسان در انتخاب هدف و راه، مجبور آفریده نشده است؛ اسباب و ملزومات درونی و بیرونی، برای شناخت و انتخاب به او داده شده است، پس میتواند خدا را هدف گیرد و راه رشد یا سعادت را بپیماید، و یا بالعکس متاع قلیل دنیای زود گذر را هدف قرار دهد و راه گمراهی و هلاکت را بپیماید، و هر هدف و راهی هم که انتخاب نمود و پیمود و هر کاری هم که کرد، به نتایج همان میرسد.
***- اما، نکتهی قابل، توجه و بحث این است که مسئله «عقیده» با مسئله «راه و عمل» متفاوت است. هیچ کس نمیتواند در عقیده کسی را به زور مؤمن به توحید و معاد نماید [اگر چه پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله باشند]، و هم چنین کسی نمیتواند دیگری را به زور به کفر و شرک بکشاند [اگر چه ابلیس لعین باشد]؛ اما در عرصهی "عمل"، در بسیاری از موارد، تضاد اهداف و منافع پیش میآید که موجب تزاحم (ایجاد مزاحمت برای یک دیگر) میگردد و بالتبع تنش و درگیری، حمله و دفاع، تشویق یا ممانعت و ... به وجود میآورد.
●- فرض کنید که "کافر و مستکبر"ی (مثل امریکا یا صهیونیسم بینالملل) میگوید: من دلم میخواهد بر اشخاص، جوامع و جهان، پنجهی سلطه بیافکنم! حال مسلمان چه کند؟! آیا به بهانهی «لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ»، و یا « لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ » بگوید: تو هر کاری که دوست داری بکن و من نیز فقط نظارهگرم؟!
●- یا فاسد و فاسق بگوید: «من آزادم و دوست دارم که در جامعه فحشا، منکر و فساد (تباهی) راه بیاندازم؛ این به کسی ربطی ندارد و حتی در اسلام نیز بیان شده که دین اجباری نیست!»؛ حال مسلمانی که تمامی آرامش، امنیت، منافع، عزت، دنیا و آخرت خود را به فنا میدهد، چه باید بکند؟! باید بگوید: «بله، شما درست میگویید و بفرمایید هر کاری که دوست دارید انجام دهید؟!» و به دورغ به خودش و دیگران بگوید که در دین نیز همین آمده است؟! پس این همه آیاتی که دستور به قیام، جهاد، برپایی قسط، مبارزه با ظلم و فساد، امر به معروف و نهی از منکر و ایستادگی و استقامت (صبر) میدهد، چه میفرمایند و برای چه کسانی هستند؟!
●- پس، در اینجا مسئله "حقوق" یا همان احکام مطرح است؛ و حتی از دیدگاه کفار و مستکبران نیز تمامی آزادیها (حتی فردی)، محدود هستند و در چارچوب عدم نفوذ و تعدی به حقوق دیگران تعریف میشوند؛ و اگر تعدی و ظلمی واقع شد، حتماً باید با آن مقابله شود و ظالم نیز در همین دنیا، محکوم و مجازات شود؛ البته کیفر اخروی، در روز محشر، در محضر خدا و با داوری او صورت میپذیرد. داوری که بفرمودهی امیرالمؤمنین علیه السلام، خود شاهد نیز هست.
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
آیا منظور آیه 25 سبا این است که ای کافران شما کار خود را کنید و ما هم کار خودمون رو میکنیم؟ آیا امروزه کافران میتونن همین حرف رو به مومنان بزنن؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8187.html
کلمات کلیدی:
قرآن سوره سبأ