پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): "ساده بودن" به معنای ابتدایی، سبک، سخیف و بیمحتوا بودن نمیباشد. همین قرآنی که چند صفحه بیشتر نیست، و مانند برخی از کتب، در چندین جلد نوشته نشده و در یک جلد قابل جمعآوری بوده است، " تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ " میباشد و نه تنها اصلاً حاوی کلمات، معانی و تفاسیر ابتدایی و سبکی نیست، بلکه سنگین و حتی "ثقل اکبر" میباشد. لذا به مخاطب وحی و پیامبرش صلوات الله علیه و آله فرمود: « إِنَّا سَنُلْقِى عَلَيْكَ قَوْلًۭا ثَقِيلًا - در حقيقت ما به زودى بر تو گفتارى گرانبار القا مىكنيم / المزّمل، 5» - و در آیهی دیگری میفرماید که «اگر این قرآن را بر کوه نازل میکردیم، متلاشی میشد» - و رسول گرامیش صلوات الله علیه و آله نیز فرمود: من از میان شما میروم و ثقل اکبر (قرآن کریم) و ثقل اصغر (اهل بیت علیهم السلام) را بین شما میگذارم.
ضرورت تفسیر:
بنابر این، سادگی یک کلمه و قابل خواندن و مفهوم بودنش برای همگان، بدین معنا نیست که کلمات و جملات (آیات) و مضامین آن، فاقد تفسیر باشند و یا نیازی به آن نداشته باشد! و البته باید توجه داشته باشیم که تمامی کلمات و جملات، در تمامی زبانها همینطورند.
کلمهی سلام:
"تفسیر" یعنی باز کردن، که برای فهم بیشتر از مفهوم، عمق، جوانت و ... ضرورت دارد. به عنوان مثال: کلمهی "سلام"، بسیار ساده، مفهوم و متداول بین همگان میباشد. معنایش همان مفهوم "سلامتی" را میدهد، اما سلامتی در چه؟ در بدن، در روح، در روزگار، در راه، در هدف ... یا همه؟! به راستی چرا "سلام" از اسمهای خداوند متعال میباشد؟ آیا ارتباطی بین "سلام" با "اسلام" وجود دارد یا ندارد و ...؟ هر پاسخی که ارائه شود، تفسیر است.
حال به همین کلمهی ساده و مفهوم برای همگان، در آیات متعدد قرآن کریم و یا احادیث و آموزههای اسلامی و حتی فقه (سلام مستحب و پاسخش واجب است) توجه کنیم. آیا همه جا به یک معنا و مفهوم به کار رفته است؟!
*- در آیاتی میخوانیم که خداوند متعال به انبیا و بندگان خاصش سلام میدهد، مانند: « سَلَامٌ عَلَى إِلْ يَاسِينَ » - « سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِيمَ ».
*- در آیهی دیگری، "سلام" به یک زمانی خاص در همین دنیا اطلاق میگردد: « سَلَامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ »
*- در آیهی دیگری، "سلام" به یک زمانی خاص در آخرت و بهشت اطلاق میگردد: « تَحِيَّتُهُمْ يَوْمَ يَلْقَوْنَهُ سَلَامٌ وَأَعَدَّ لَهُمْ أَجْرًا كَرِيمًا / الأحزاب، 44»
*- در آیهای میخوانیم که فرشتگان به صورت انسان نزد حضرت ابراهیم علیه السلام آمدند و به او سلام گفتند: « إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقَالُوا سَلَامًا ».
*- در آیهی دیگری میخوانیم که فرشتگان به هنگام ورود مؤمنان به بهشت به آنها میگویند که با "سلام – سلامتی کامل" وارد شوید: « ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ ذَلِكَ يَوْمُ الْخُلُودِ / ق، 34».
در یک آیه میخوانیم که اهل بهشت، هیچ سخنی لغوی نمیگویند و نمیشنوند و سخن آنها با یک دیگر فقط "سلام" است: « إِلَّا قِيلًا سَلَامًا سَلَامًا / الواقعة، 26»
و بالاخره در آیاتی میخوانیم که انسان عاقل و مؤمن و بندگان خاص [که از آنها به عبادالرحمن یاد مینماید]، وقتی با جاهل مواجه میشود، به او "سلام" میکنند!
« وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا » (الفرقان، 63)
ترجمه: بندگان (خاص خداوند) رحمان، کسانی هستند که با آرامش و بیتکبّر بر زمین راه میروند؛ و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گویند)، به آنها سلام میگویند (و با بیاعتنایی و بزرگواری میگذرند).
حال آیا معنا، مفهوم، مقصود، چگونگی و آثار تمامی این "سلام"ها، یکیست؟! پاسخ هر چه که باشد، میشود "تفسیر = باز کردن"، بنابر این ترجمهی یک کلمه نیز گاه باید با توجه به تفسیر آن صورت پذیرد.
ترجمه:
در ترجمه نیز (از هر زبانی به هر زبانی) مشکلاتی وجود دارد که بیشتر در کمبود کلمات جایگزین در آن زبان ریشه دارد.
به عنوان مثال: کلمات "حمد و شکر" را در فارسی به "سپاس" ترجمه میکنیم، ولی به طور حتم معانی این دو با یک دیگر متفاوت است و هر کدام به مقصودی اشاره دارند. بنابر این اگر کسی بخواهد کلمه حمد را ترجمه (نه تفسیر) کند، مجبور است که چندین صفحه بنویسد؛ و همینطور برای "شکر"، تا وقتی هر کدام گفته میشود، ذهن تفاوتشان را درک کند. پس این دیگر تفسیر است و نه ترجمه.
حتی یک کلمه در یک زبان نیز گاه مشترک معنوی است و گاه مشترک لفظی و حاوی دو یا چند معنای متفاوت. به عنوان مثال: آیا کلمه "پشت" در مشتقاتی چون: "پشت، مقابل جلو" – "پشتیبانی" – "پشت به معنای اجداد" – "پشت سر هم ردیف کردن" – "پشت هم اندازی" – "پشت کردن به یک دعوت یا مقام" و ...، همه به یک معنا است؟! آیا واژگان عربی چون: عقب، سلف، صُلب و ... را به همان یک کلمه "پشت" معنا نمیکنیم؟! آیا واژهی جایگزین دیگری داریم؟!
ترائب:
ترائب، جمع تربیه نیز از همین کلمات است که معانی گوناگونی دارد و به همین دلیل، آیهی مربوطه محل بحث، مناقشه و حتی ضد تبلیغ علیه قرآن کریم قرار گرفته است. در آیه میفرماید:
« فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسَانُ مِمَّ خُلِقَ * خُلِقَ مِنْ مَاءٍ دَافِقٍ * يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ » (الطارق، 5 تا 7)
ترجمه: پس، انسان باید بنگرد که از چه چیز آفریده شده است * از یک آب جهنده آفریده شده است * آبی که از پشت و ترائب (توضیح داده خواهد شد) خارج میشود.
●- برخی معترض شدند که با توجه به شکل گرفتن نطفه در بیضهی مرد، چرا فرموده است «صُلب = پشت» و چرا فرموده است « ترائب »؟ و این خطاست!
●- برخی دیگر توجه ننمودند که بحث در خصوص «آب جهندهی مرد» است و گمان کردند که بحث تشکیل جنین است و باید حتماً نقش زن را در آن بیان کنند و از معنای «جناق سینه» [که این معنی را نیز دارد] استفاده کردهاند.
●- برخی دیگر گفتند: «ترائب، به اعضای دوتایی، مانند دو دست، دو پا و ... نیز گفته میشود»، پس منظور آیه میتواند نزدیکی شکل گیری اولیه تطفه به دو کلیه باشد.
●●●- بنابر این، از یک سو مشکل ادبیات، از سوی دیگر رشد علمی و کشفیات و از سوی دیگر ذوق مترجم و ... همه دخیل میگردند. هر چند روشن است که مراد از « مَاءٍ دَافِقٍ » همان "منی" مرد است و حتی نه آن اسپرم نطفهای که پس از قرار گرفتن در رحم، به جنین مبدل میگردد. "منی" مرد نیز از بین " پشت و پیش روی او = محل اتصال آلت تناسلی = و یا بین دو استخوان پا" خارج میشود و البته معنای جامعتر، کل بدن مرد است که در تشکیل "منی" نقش دارند.
●●●- در هر حال اینها همه تفسیر است، رشد علمی و کشفیات نیز ابعاد دیگری را باز میکند، چنان که تا چند دههی گذشته، ژنها کشف نشده بودند، آب نخاع شناخته شده نبود ، چگونگی انتقال تمامی این ویژگیها به هر اسپرم در یک منی و ...، اما در عین حال به سادگی آیات لطمه نمیزند؛ «آب جهنده، از پشت و جلوی مرد خارج میشود» و این را همه میفهمند.
مرتبط:
●- اگر قرآن کریم برای هدایت همگان آمده است، پس چرا نیاز به تفسیر دارد؟ (23 اسفند 1388)
●- آیا قرآن کریم نیاز به تفسیر دارد؟ مگر نفرمود قرآن را آسان قرار دادیم؟ (11 مرداد 1390)
●- مگر نه اینکه در قرآن بیان شده که ما قرآن را با بیانی ساده نازل کردیم تا همگان بفهمند؛ پس ●- چرا برای درک کامل این کتاب مقدس به این همه تفسیر نیازمندیم ...؟ (23 اردیبهشت 1393)
●- شخصی که مدعی است قرآن تفسیر نمیخواهد، گفت: «در آیه 7 سوره آل عمران آمده: "وحال آنکه جز خدا کسی تاویل آن را نمیداند" ... (3 شهریور 1393)
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
آیا نیاز آیات قرآن کریم به تفسیر و یا حتی ترجمههای متفاوت برای یک کلمه (مثل: صلب و ترائب)، مغایرتی با ساده بودن قرآن کریم ندارد؟!
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8236.html
کلمات کلیدی:
قرآن آیات قرآن