چرا در زیارت عاشورا صریحاً اسمی از اولی و دومی و سومی آورده نشده است؟ ایا این نشان از تقیه است؟ (لیسانس، اصفهان)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): چرا به جای آن که دقت کنیم در زیارت عاشورا چه گفته شده و چرا ؟ ذهنمان را متوجه این که چه گفته نشده و چرا؟!
زیارت عاشورا، مانند اساسنامه، مرامنامه و یا به قولی مانیفست شیعهی اهل ولایت میباشد.
الف - زیارت عاشورا، اعلام مواضع شیعه در محضر امام و آن هم در شرایطی چون عاشورا میباشد؛ مواضعی که مبتنی بر شناخت دوست و دشمن از یک سو و تولا و تبرا از سوی دیگر و محبت و مودت حقیقی از سوی دیگر میباشد.
از این رو، اگر سرتاسر زیارت عاشورا را با دقت، تأمل و تفکر مطالعه نمایید، حتی هیچ فرازی [مانند سایر زیارتنامهها و از جمله زیارت مطلقه امام حسین علیه السلام] در ذکر مناقب و مدح امام حسین علیه السلام ندارد، بلکه سراسر اعلام مواضع شخص زیارت کننده میباشد و سخن از « إِنِّي سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ » و سخن از « إِنِّي أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى رَسُولِهِ وَ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِلَى فَاطِمَةَ وَ إِلَى الْحَسَنِ وَ إِلَيْكَ بِمُوَالاَتِكَ وَ بِالْبَرَاءَةِ مِمَّنْ أَسَّسَ أَسَاسَ ذَلِكَ وَ بَنَى عَلَيْهِ بُنْيَانَهُ ...» دارد. یعنی سراسر از خودتان میگویید و مواضع شناختی، عقلی، قلبی و عملی خود را به ایشان اعلام میدارید.
ب – زیارت عاشورا، یک رشتهی کامل دانشگاهی، در هدف شناسی، جریانشناسی، حق و باطل شناسی، برنامه، عزم، ایمان و عمل صالح میباشد.
همین یک فراز زیارت عاشورا که در سطور فوق بیان شد، واحد خداشناسی دارد، چرا که جهتش خداست (إِنِّي أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ) است – واحد صراط مستقیم و راه شناسی دارد (وَ إِلَى رَسُولِهِ وَ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ...) – واحد اسباب شناسی، تاکتیک شناسی دارد (بِمُوَالاَتِكَ وَ بِالْبَرَاءَةِ) که همان تولا و تبراست – واحد ریشهیابی در جریان شناسی دارد (مِمَّنْ أَسَّسَ أَسَاسَ ذَلِكَ وَ بَنَى عَلَيْهِ بُنْيَانَهُ) ... .
ج – زیارت عاشورا، یک خطکش است، یک تراز است، یک اساسنامه و مرامنامه است، برای این که شیعهی اهل ولایت، نه از آن جلو بزند و نه از آن عقب بیافتد.
د – بنابراین، کسی حق ندارد که زیارت عاشورا را تفسیر به رأی کند و بگوید: لابد منظورش فلانی یا فلانی بود! و حق ندارد که بگوید: لابد امام تقیه کرده که اسم نبرده است! و البته دقت شود که اگر چنین نباشد (قصد امام تقیه نبوده باشد)، به امام تهمت و افترا نیز بسته است.
ﮪ – در زیارت عاشورا، از آن که باید اسم برده میشد، اسم برده شده است [ اللَّهُمَّ الْعَنْ يَزِيدَ خَامِساً وَ الْعَنْ عُبَيْدَ اللَّهِ بْنَ زِيَادٍ وَ ابْنَ مَرْجَانَةَ وَ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ شِمْراً وَ آلَ أَبِي سُفْيَانَ وَ آلَ زِيَادٍ وَ آلَ مَرْوَانَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ ]، پس بنایش بر تقیه نبوده است.
این چه تقیهای است که سراسر اعلام مواضع در دوستشناسی و دشمن شناسی و اعلام جنگ با دشمنان تا روز قیامت میباشد؟ آیا زیارتی سیاسیتر، مبارزاتیتر، صریحتر و تاکتیکیتر از زیارت عاشورا وجود دارد؟! این چه تقیهای است که در آن نه تنها بنیانگذاران جریانهای انحرافی، بلکه امتی لعن میشوند؟!
و – در زیارت عاشورا، شیعه اذعان و اعلام میدارد که سطحیبین و بیبصیرت نیست، هیجانزده و شعاری نیست، دگم و متعصب بیعلم و عقل نیست، بلکه کاملاً جریان شناس است.
در زیارت عاشورا، شیعه اذعان میدارد که آگاه و واقف شده به این که کربلا و عاشورا، یک حادثهی اتفاقی در یک برهه از زمان نبود، بلکه چهار جریان انحرافی بر جامعه اسلامیِ غافل و بیبصیرت گذشت و نتیجهاش در درجهی پنجم، کربلا و عاشورا شد. لذا یزید ملعون را که ما شخص اول فاجعهی عاشورا میدانیم، در مرحله و درجه پنجم از انحراف بیان نمود، چنان که فرمود:
« اللَّهُمَّ خُصَّ أَنْتَ أَوَّلَ ظَالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنِّي وَ ابْدَأْ بِهِ أَوَّلاً ثُمَّ (الْعَنِ) الثَّانِيَ وَ الثَّالِثَ وَ الرَّابِعَ اللَّهُمَّ الْعَنْ يَزِيدَ خَامِساً »
ز – بنابر این، اگر از چهارتای اول اسم نیاورده، برای این است که شیعه جریان شناس باشد، نه صرفاً شخص شناس؛ و بداند و توجه داشته باشد که هرگاه چنین انحرافاتی [به جلوداری هر شخصی] در جامعه اسلامی رخ داد و چنین جریانهایی حاکم شد، نتیجهاش به قدرت رسیدن یزیدی دیگر و پدید آمدن کربلا و عاشورایی دیگر است، چنان که شخص سیدالشهداء، امام حسین علیه السلام نیز تصریح نمودند که مسئله فقط یزید نیست، بلکه هرگاه امت، رعیت مثل یزیدی شوند، فاتحه اسلام خوانده شده است.
ح – پس، حتی اگر کسی در ذهنش فرض کند که لابد اولی، دومی و سومی، فلان اشخاص مشخص هستند، باز هم باید بصیر باشد و بداند که آنها نیز مثل صاعقه از آسمان فرو نیافتند، بلکه جریانها و اشخاص هدایت کنندهی بنیانیتری در پشت قضیه وجود داشت که سبب مواضع نادرست آنها گردیده است. لذا چنین فرموده که در اعلام مواضع بگویید: من به سوی خدا، رسول و شما برائت میجویم، از هر شخص و جریانی که اساس این انحراف را پایهریزی کرد « مِمَّنْ أَسَّسَ أَسَاسَ ذَلِكَ وَ بَنَى عَلَيْهِ بُنْيَانَهُ »
ط – حال سؤال میکنیم که آیا تداوم تفکر و جریان سفیانی اساس نبوده است؟ – آیا یهود نفوذی اساس نبوده است؟ - آیا دگراندیشانِ مجسد ضرار ساز، اساس و بنیان انحراف نبودهاند؟! آیا کفارِ منافق صفت، اساس نبودند؟ - آیا مسلمانانی که هم چنان بغض امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام را به خاطر کشته شدن پدران و همسران کافرشان در جنگهای متعدد به دل داشتند، اساس نبودهاند؟ - آیا نان به نرخ روز خورها اساس نبودهاند؟ - آیا مسلمانانِ دنیا زده و تشنهی اندکی چرب و شیرین بیشتر دنیا، اساس نبودهاند؟ - آیا مسلمانانی که هم چنان تعصبات قومی و نژادی آنها به مراتب بیشتر از گرایشات اعتقادی و اسلامی آنها بود، اساس نبودهاند؟!
*- اگر بگویید که ابتدای انحراف از سقیفه بود! باید توجه داشته باشید که مگر شاکلهی سقیفه، حرص قدرت و تعصب قومیتی و نژادی نبود؟!
*- مگر پس از گذران دوران سه خلیفه، امیرالمؤمنین علیه السلام، به اصرار اکثریت مردم مسلمان به خلافت نرسیدند؟ پس چرا جریان انحرافی، تمام نشد؟! مگر در طی چهار سال و نیم، فتنههای بزرگی را که به سه جنگ داخلی منجر گردید، بر ایشان تحمیل نکردند؟!
*- چرا مسلمانان، فریب جوسازی خوارج را خوردند؟! چرا حکمیت را تحمیل کردند؟! چرا فریب اسلام معاویهای و قرآن سر نیزه کردن را خوردند؟! چرا به معاویه روی خوش نشان دادند؟! چرا شیعیان امام حسن علیه السلام، از خاص و عام، خود را به زر و سیم و وعدهها و تهدیدهای معاویه فروختند و حکومت او را پذیرفتند؟! چرا مسلمانان (به ویژه در مکه و مدینه)، اسلام یزیدی را ترجیح دادند و امام حسین علیه السلام را رها کردند؟! آیا شیعیان، محبین، طرفداران و موافقان سیدالشهداء علیه السلام و مخالفان یزید و اسلام یزیدی و حکومت یزیدی، فقط یکصد و ده و بیست نفر بودند؟!
***- بنابراین، نه زیارت عاشورا و نه تاریخ اسلام را نباید به صورت شعاری و ژورنالیستی مورد مطالعه قرار داد و در متن و بطن آن، به صورت ساده و عوامانه، فقط به دنبال "اسم"ها گشت و پرسید: پس چرا نام فلانی و فلانی نیامده؟! لابد مقصود فلانی و فلانی و فلانی بوده و تقیه نمودهاند و ...؟!
***- زیارت عاشورا، برای تشدید اختلافات بین شیعه و سنّی که روش حکام نامسلمان گذشته و امریکا و انگلیس (صهیونیسم) امروز نیست. چه کسی میتواند مدعی شود که امام حسین علیه السلام را مسلمانان اهل سنت به شهادت رساندهاند؟! یزید سنّی بود، یا عمر سعد، یا شمر و خولی؟! چه کسی میتواند مدعی شود که امروزه مسلمانان اهل سنت، موافق یزید و جنایاتش و مخالف امام حسین علیه السلام هستند؟!
یقین بدانیم که هر کس چنین سطحینگر، ظاهرگرا و بیبصیرت باشد، از زیارت عاشورا، هیچ نفهمیده است، اگر چه صدهزار بار آن را خوانده باشد.
مرتبط:
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
چرا در زیارت عاشورا، صریحاً اسمی از اولی، دومی، سومی و چهارمی نیاورده است؟ آیا از باب تقیه بوده است؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8281.html
- تعداد بازدید : 3621
- 21 آذر 1395
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: قرآن امام حسین(محرم) دعا زیارت