پایگاه پاسخگویی به سؤالات وشبهات (ایکس – شبهه): به ویژه با توجه به امکان گستردهی فضای مجازی، نقلها بسیار است و عادت ناپسند اذهان عمومی بر این شده که هر چه در فضای مجازی بیاید را مانند وحی مُنزل قلمداد نموده و اگر تردیدی هم کنند، به جای آن که از مدعی و گوینده سند و دلیلی بخواهند، از سایر منابع دلیلی بر رد آن را مطالبه میکنند.
اما، رسول اعظم صلوات الله علیه و آله، روش خوبی، حتی در مورد احادیثی که از این ایشان نقل میشود به ما یاد دادهاند و فرمودند که «اگر حدیثی از من به شما نقل شد و با عقل و وحی مطابقت نداشت، آن را به سینه دیوار بکوبید و نپذیرید».
پس هر نقل قولی را ابتدا باید به عقل ارجاع دهیم و اگر مسئله روشن نشد، و یا روشن شد، اما نیاز به کسب علوم و مستندات نیز بود، به وحی، حدیث و منابع علمی رجوع کنیم.
الف – حال باید دقت نمود که "فقه" چیست که کسی بخواهد مخالف آن باشد؟!
"فقه اسلامی"، یعنی "حقوق" در اسلام، که در اصطلاح به آن «احکام = شریعت» نیز گفته میشود. بنابراین، دین اسلام، متشکل از علوم نظری (اعتقادی) و "فقه = حقوق = احکام و شریعت" میباشد. و نفی "فقه اسلامی"، یعنی "نفی کل اسلام".
ب – "اجتهاد" نیز یعنی رسیدن به درجهی علمی و قابلیت تفقه، فهم، استنباط و استخراج احکام از منابع آن. بنابراین، رد اجتهاد، یعنی رد تحصیل در علوم دینی که مغایر با حکم عقل و دستور صریح و مکرر خداوند متعال در وحی میباشد و البته در احادیث نیز بر آن تأکید شده است.
ج – "تقلید" نیز یعنی اولاً هر مسلمانی مکلف است که با استدلال عقلی (هر کس در حد خود) به اصول عقاید پیبرده باشد و تقلید در اصول دین جایز نیست، چنان که در هیچ اصل عقلی جایز نمیباشد – ثانیاً هر مسلمان مکلفی باید احکام روزمرهی خود را یاد بگیرد [چنان که برای دفعات و رکعات نمازهای یومیه، یا وجوب روزهی ماه مبارک رمضان، از کسی تقلید نمیکنیم] – ثالثاً هر مسلمانی که ذوق، استعداد و توانش را داشته باشد، میتواند در فقه نیز تحصیل تخصصی نماید و به درجه اجتهاد و ... برسد [چنان که در هر رشته دیگری میتواند تحصیل نموده و به درجات دکترا یا فوق دکترا برسد]؛ و البته کسی که در فقه به این درجه رسیده، دیگر تقلید بر او حرام میشود – رابعاً اگر کسی خودش توفیق تحصیل در فقه اسلامی را نیافت [و البته که نمیشود تمامی آحاد جامعه، فقط در یک رشته تحصیل کنند]، لازم و ضروری است که در احکام، از مجتهد تقلید نماید. چنان که اگر کسی حقوق، اقتصاد، پزشکی، معماری و ... ندانست، به اهلش رجوع میکند.
اجتهاد و تقلید حرام و نکوهیده:
آن اجتهادی که حرام است و در آیات و احادیث نیز به شدت مورد مذمت و هشدار قرار گرفته، اجتهاد به رأی شخصی (مثل تفسیر به رأی قرآن کریم) میباشد. یعنی کسی «رأی و حکم» شخصی خود را بدون هیچ استناد و پشتوانهای از قرآن، حدیث و عقل؛ صادر نموده و به اسلام نسبت دهد! (یعنی بدعت - مثل اجتهاد وهابیها).
بنابراین، حرام دانستن اجتهاد، به مثابهی حرام دانستن علم، تعلیم و تَعلّم میباشد. به مثابهی تعطیل نمودن آگاهی و فهم از احکام الهی میباشد. در یک کلمه یعنی تعطیل اسلام.
●- از اینرو، حتی در مذاهب اهل سنت نیز فقه و اجتهاد، جایگاه خودش را دارد و تعطیل نشده است. اگر چه گفته شده خارج از چهار مذهب فقهی نباشد؛ ولی هم پیشوایان آن چهار مذهب تحصیل علوم فقهی و اجتهاد نمودهاند و هم امروزه علما و فقهای اهل تسنن، اجتهاد میکنند.
آن تقلیدی هم که نکوهیده، خلاف عقل و بالتبع "حرام" میباشد، تقلید کور میباشد، که نه تنها اختصاصی به فقه اسلامی ندارد، بلکه اصلاً ربط ندارد.
●- مردمان، همه و بدون استثناء، "مقلد" هستند. بسیار دیدهاید که نه تنها در رفتارهای گوناگون، بلکه حتی در ورزش، هنر و ...، از یک دیگر و حتی حیوانات نیز "تقلید" میکنند. در اخلاق تقلید میکنند – در فرهنگ تقلید میکنند – در سیاست و بسیاری از امور اجتماعی تقلید میکنند – در ساختارهای معماری و شهری تقلید میکنند. حتی در چگونگی آرایش و لباس پوشیدن تقلید میکنند و ...؛ و جالب آن که در مباحث نظری و عقلی نیز به جای تحقیق و تفکر، تقلید نموده و پیرو "ایسم"ها شده و به این پیروی خود نیز میبالند(؟!) - بنابراین، همه "مقلد" هستند.
●- اسلام عزیز، در آموزههای خود که به "عقل" قابل تصدیق میباشد، «تقلید کور» را به شدت مورد مذمت و نکوهش قرار داده است. چنان که در هیچ امر عقلی، تقلید را جایز نمیداند، اگر چه اصول عقاید اسلامی باشد و در هیچ امر فرعی و رفتاری نیز "تقلید کور"، یعنی تقلید نادرست، تقلید بیجهت، تقلید بیفکر و بصیرت و بدون پشتوانهی عقلی و علمی را جایز نمیداند.
این تقلید کور است که پیامدش غربزدگی – شرقزدگی – پراکندگی – اختلاف و بالاخره استعمار و استثمار میباشد.
بنابراین، هیچ یک از علمای گذشته یا حال اسلام (شیعه یا سنی)، مخالف تفقه در دین و احکام آن نبوده و نمیباشد. مگر این که قصدش دور کردن مسلمانان از احکام شریعت و منحرف نمودن آنها در جایگزینی احکام قدرتها و ایسمهای کافر باشد.
مرحوم شیخ مفید، شیخ کلینی و علمای بزرگ قدیم (ره):
مرحوم محمد بن محمد بن نعمان، معروف به "شیخ مفید" رحمة الله علیه، که در سال 336 هجرى چشم به جهان گشوده، از علما و فقهای بزرگ اسلام میباشد که مرجعیت عصر خودش، به او ختم میشد، اگر چه از متکلمان برجسته نیز بود.
او تفسیر، فقه و اصول و سایر رشتههای علوم دینی را نزد اساتیدی چون: 1- ابن قولویه قمى 2- شیخ صدوق 3- ابن ولید قمى 4- ابو غالب زرارى 5- ابن جنید اسکافى 6- ابو على صولى بصرى 7- ابو عبد الله صفوانى ... آموخت و شاگردانی چون: 1- سید مرتضى علم الهدى 2- سید رضى 3- شیخ طوسى 4- نجاشى 5- ابو الفتح کراجکى 6- ابو یعلى جعفر بن سالار ... را تعلیم داد که همه از علما و فقهای برجسته بودند.
تألیفات شناخته شدهی این عالم ربّانی، حدود 200 عنوان میباشد که برخی از آنها در حوزهی "فقه" میباشد، مانند: 1- المقنعة 2- الفرائض الشرعیة 3- أحکام النساء 4- الکلام فی دلائل القرآن 5- وجوه إعجاز القرآن 6- النصرة فی فضل القرآن 7- أوائل المقالات 8- نقض فضیلة المعتزلة 9- الإفصاح 10- الإیضاح و ... .
محمد بن یعقوب کلینی رحمة الله علیه، در روستای کلین (که کمتر از 40 کیلومتر با ری فاصله داشت) به دنیا آمد. تاریخ دقیق تولدشان مشخص نیست، اما تاریخ وفات ایشان را سال 328 یا 329 هجری قمری گفتهاند و از مشهورترین علمای قرن سوم بود.
اگر چه مرحوم کلینی (ره) را به خاطر جمعآوری احادیث معتبر و تألیف «اصول کافی»، که بیست سال برایش زحمت کشید، بیشتر به عنوان «محدث» میشناسند، اما تا کسی خودش فقیه و مجتهد نشود، در اصول و فقه، علم رجال، علم کتاب و علم حدیث تحصیل ننماید، نمیتواند "محدث" گردد.
مجموعه مجلدات کتاب نفیس و معتبر اصول کافی، چندین بخش دارد. با مباحث عقلی در احادیث شروع میشود (کتاب العقل و الجهل) – به مباحث استدلالی و کلامی در اصول دین میرسد (کتاب التوحید – کتاب الحجة) و بالاخره آن که در فصولی به علم اخلاق میپردازد و جلد هشت اختصاص به احادیث گوناگونی دارد که منبع استناد، استنباط و اجتهاد در احکام فقهی میباشد.
*** - مگر تمامی اهل عصمت علیهم السلام، از جمله امام صادق علیه السلام، فقه را تدریس ننموده و فقیه تربیت ننمودهاند؟!
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
آیا اقوالی مبنی بر این که علمای بزرگ شیعه از قدما، با فقه و اجتهاد به شدت مخالف بودند درست است؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8369.html
کلمات کلیدی:
حقوقی و احکام ذکر