در آیات 11 و 12 سورهی حجرات گفته از یکدیگر عیب جویی نکنید و یکدیگر را با القاب زشت صدا نکنید. ولی حضرت علی (ع) در خطبهی 69 نهج البلاغه هردوی این کارها رو کرده (شاید هم نکرده). حالا من میخواستم ببینم سخن قرآن رو نقض کرده؟ اگه نقض کرده باشه دیگه معصوم نیست. ممنون میشوم پاسخ این شبهه را بدهید.
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): فرض کنید که با توجه به متن دو آیهی فوق و فرمایشات امیرالمؤمنین علیه السلام [نه این که علی گفته یا کرده و ...]، متوجه شوید که چنین نیست، بلکه نظر به عدم توجه به مفاهیم و مصادیق، ذهن دچار چنین خلط مبحث شده است؛ اما آیا مشکل حل میشود؟! یا خیر، بلکه شخص دیگری میآید و میگوید: قرآن چنین گفته و علی چنان کرده، و دوباره یک شبههی دیگر؟! و هزاران جمله و گفته و کرده و شبههی دیگر.
بنابراین، کسی که جویای حق است، باید ابتدا بداند و باور کند که قرآن کریم، کلام الله است – سپس بداند و باور کنید که امیرالمؤمنین، امام علی و سایر امامان علیهم السلام، قرآن زنده و ناطق هستند. اهل عصمت هستند، خلیفة الله و اسم الله الاعظم هستند و مظهر و جلوهی اتمّ اسمای الهی میباشند.
وقتی این شناخت حاصل شد، اولاً شخص محقق در مقابل "حق" و بزرگتر، چه در کلام و چه در رفتار ادب میکند و بهرهی این ادبش را در درک، شناخت و ایمان بهتر و عمل صالح میبرد و ثانیاً هیچ گاه دچار شک و تردید نمیشود که «نکند آنها خلاف قرآن کریم عمل کردهاند! – نکند آن چه من از قرآن مجید فهمیدم، آنها که خود عین قرآن، معادن وحی و مخازن علم الهی هستند، نفهمیدهاند»!
چنین محققی، برایش سؤال پیش میآید و تحقیق میکند، اما هرگز تردید و شک نمیکند. قبل از تحقیق از خود میپرسد: آیا قرآن کریم به من وحی شده است، یا به حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه و آله؟ آیا ایشان وحی را به ما ابلاغ ننمودهاند؟ آیا ایشان امیرالمؤمنین علیه السلام را از جانب خدا به عنوان "ولیّ الله" معرفی نفرمودهاند؟ آیا نفرمودهاند که قرآن و امامان علیهم السلام، با هم هستند و از هم جدا نمیشوند تا در حوض کوثر به من برسند؟!
*- اکنون با نظری اجمالی، به دو آیه و خطبهی ایشان دقت نماییم:
آیهی اول:
« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ يَكُونُوا خَيْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ يَكُنَّ خَيْرًا مِنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ وَمَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ » (الحجرات، 11)
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد، نبايد قومى قوم ديگر را ريشخند كند، شايد آنها از اينها بهتر باشند، و نبايد زنانى زنان [ديگر] را [ريشخند كنند ]، شايد آنها از اينها بهتر باشند، و از يكديگر عيب مگيريد، و به همديگر لقبهاى زشت مدهيد؛ چه ناپسنديده است نام زشت پس از ايمان. و هر كه توبه نكرد آنان خود ستمكارند.
در آیهی مذکور، اهل ایمان به چند ادب، متذکر و تربیت شدهاند:
●- به اهل ایمان متذکر میگردد که اقوام یک دیگر را به لحاظ قومیت مسخره نکنند. مثل همین جوکهایی که اقوام (ترک، اصفهانی، یزدی، لُر و ...) علیه یک دیگر میگویند و یا هر قومی، قوم دیگر را مسخره میکند. (و اگر تاریخ را مطالعه نمایید، متوجه خواهید شد که تماماً ریشه سیاسی دارد، چنان که پهلویها، برای مسخره کردن قاجارها، کلاً ترکها را مسخره کردند و آنها نیز برای مسخره کردن دودمان پهلوی، کلاً رشتیها را مسخره کردند ... و بالتبع این فرهنگ در میان مردم عوام رایج شد)
●- زنان یک دیگر را مسخره نکنند. میدانیم که مسخره کردن [به خاطر قد، وزن، لباس، نحوهی آرایش، قومیت، لهجه و حتی محل زیست در یک منطقه از شهر و ...، در میان زنان رایجتر است، مگر آن که اهل تعقل، تفکر، بصیرت، ایمان و اخلاق باشند.
●- اهل ایمان از یک دیگر عیب نگیرند. دقت شود که خطاب به اهل ایمان است و سپس میفرماید از یک دیگر عیب نگیرید.
بیتردید مقصود این نیست که با نیت دوستی و خیر، عیب برادر یا خواهر دینیاش را به خودش نگویید؛ چرا که عمل صالح در گفتن با نیت خیر، برای زدودن عیب است، چنان که فرمود: «مؤمن، آینهی مؤمن است»؛ بلکه مقصود اول این است که به دنبال عیبگیری از یک دیگر نباشید و مقصود دیگر آن است که عیب کسی را نزد دیگران فاش و بازگو نکنید.
●- تأدیب دیگر مؤمنان، به کار نبردن القاب بد برای یک دیگر است. آیا نشنیدید که گاهی دوتا دوست، با صمیمیت تمام، یک دیگر را «دیوانه، خر، مردیکه، زنیکه ... و سایر القاب خطاب میکنند؟!
*- مثال: در مجلسی کاملاً محترم، ناگهان دیدم خانمی به خانم دیگری که فامیل و دوستش بود گفت: «چطوری خرِ»! از این بیادبی و اهانت نزد جمع، خیلی ناراحت و متعجب شدم؛ اما وقتی پرسیدم، گفتند: اینجا اگر کسی با دیگری صمیمی باشد، او را "خَرِ" صدا میکند!
*- مثال: در شهرستانی برای تبریک نوزادی رفته بودیم، دیدم هر یک از خانمها که نوزاد را میبیند، میگوید: «اه اه، چه زشت، عین میمون میمونه؟!» - بعد گفتند: این یعنی خیلی قشنگه، ولی ما نمیگوییم تا اگر بعداً بیمار شد و یا اتفاقی افتاد، نگویند فلانی چشم زد!
●- تأدیب دیگر آن که فرمود: مؤمنان به یک دیگر، لقبهایی که حاکی از "فسق" است ندهند، به ویژه پس از ایمان. برخی یک دیگر را با فحشهای ناموسی صدا میزنند و یا به صورت جدی به یک دیگر القابی میدهند که نشان از فسق دارد.
آیهی دوم:
« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ » (الحجرات، 12)
ترجمه: ای کسانی که ایمان آوردهاید! از بسیاری از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضی از گمانها گناه است؛ و هرگز (در کار دیگران) تجسّس نکنید؛ و هیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! (به یقین) همه شما از این امر کراهت دارید؛ تقوای الهی پیشه کنید که خداوند توبهپذیر و مهربان است!
در این آیه نیز اهل ایمان، به چند نکتهی بسیار مهم، متذکر و تأدیب شدهاند:
●- اول از همه، اجتناب از بسیاری از گمانهاست.
جالب است دقت کنیم که «ظنّ و گمان»، فقط نسبت به یک دیگر نمیباشد، بسیاری از جهانبینیها و نظریهها، مبتنی بر گمان است و هیچ بار عقلی و علمی ندارد. لذا خداوند علیم و حکیم به بندگانش عقل موهبت نموده، توصیه نموده که هرگز از گمان و ظن تبعیت نکنید.
در این آیه نیز نمیفرماید که "هرگز گمان نکنید"، چرا که کار ذهن گمان است و گمان مقدمهی بسیاری از یقینهاست، بلکه میفرماید: از بسیاری از این گمانهایی که نسبت به یک دیگر دارید، اجتناب کنید، چون درست نیست و گناه است.
●- تذکر بعدی، تجسس نکردن در احوال شخصی یک دیگر میباشد. آیا ندیدید برخی (حتی از مؤمنان) به شدت در احوال خصوصی دیگران تجسس میکنند تا شاید عیبی، گناهی یا ایرادی بیابند و آن را فریاد زنند؟! خداوند فرمود: این کار حرام است.
●- تذکر بعدی، نسبت به "غیبت" کردن است که متأسفانه شاهدیم که [حتی میان اهل ایمان] بسیار هم رواج دارد، هر چند که برای فهم کراهتش، فرمود: مثل خوردن گوشت تن جسد برادرتان میماند!
بیانات امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام (خطبهی 69):
نه تنها بیان عیب، یا غیبت، یا تجسس و ...، تعاریف و احکام خودش را دارد، بلکه آیات فوق، بیشتر در اخلاق، رفتار و تعاملات شخصی میباشد و نه مباحث کلان در چگونگی رابطه و حقوق امام و امت – یا حکومت و ملت نسبت به یک دیگر؛ که موضوع این خطبه است.
آیا غیبت نکردن، یعنی مبادا از معاویهها و یزیدها و سایر ظالمین گذشته و عصر امروز که در محل بیان ما غیب هستند، چیزی نگویید؟! آیا تجسس نکردن، یعنی کشور و سازمانها، اطلاعات و بازرسی و ... نداشته باشند؟!
در این خطبه، نه یک قومی به خاطر قومیتش مسخره شده، نه شخص خاصی از مؤمنین مسخره شده، نه سخن بر اساس ظن و گمان بوده و نه غیبت شده و نه تجسس شده تا عیب پنهان کسی آشکار شود. بلکه امام، از نافرمانی امت به علل گوناگون که از جمله «ترس و طمع دنیاست»، به خودشان انتقاد مینماید؛ چرا که فلاح آنان در شناخت ضعفهای خودشان، برطرف نمودن آنها و اطاعت از امام عصرشان علیه السلام میباشد. مضافاً بر این که نافرمایان از امام علیه السلام، اصلاً اهل ایمان نیستند.
ایشان میفرمایند:
*- « كَمْ اُداريكُمْ » چه اندازه (و چگونه) با شما مراعات کنم؟
آیا به اندازهی مراعات با شترهای کوهان کوفته و یا لباسهای پوسیدهای که هر طرفش دوخته شود، طرف دیگرش پاره میشود؟!
یعنی آیا باید با شما که انسان هستید، عقل و شعور دارید و ادعای مسلمانی و اهل قرآن و ولایت بودن را نیز دارید، مثل حیوان یا جماد رفتار شود؟!
*- « كُلَّما اَطَلَّ عَلَيْكُمْ مَنْسِرٌ مِنْ مَناسِرِ اَهْلِ الشّامِ اَغْلَقَ كُلُّ رَجُل مِنْكُمْ بابَهُ، وَ انْجَحَرَ انْجِحارَ الضَّبَّةِ فى جُحْرِها وَالضَّبُعِ فى وِجارِها.»
ترجمه: هر وقت گروهى از سپاه شام (سپاه معاویه، سپاه کفر) به شما رو مىكند، هر مردى از شما درب خانهاش را مىبندد، و چون سوسمار به لانه مىخزد و مانند كفتار به آشيانه پناه مىبرد.
●- تردیدی نیست که انسان، به لحاظ جسمی، هیچ فرقی با حیوان ندارد، رفتارهایش نیز همان رفتار حیوانات میباشد، مگر آن که "ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد" تا انسان شود، وگرنه « كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ » بودن او، به خاطر « أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ »، وصف ماهیت وجودی اوست، نه یک ناسزا، اهانت یا فحش. لذا تحرکات و انفعالات جذبی یا دفعی، ایجابی یا سلبیاش نیز ریشه در نفس حیوانی دارد و مانند حیوانهاست.
●- مجدد یادآوری میشود که هیچ یک از نکات دو آیهی فوق [که صبغهی اخلاق و رفتار شخصی دارد]، با موضوع و مضامین این خطبه سنخیت ندارد، چه رسد به این که منافات داشته باشد.
مشارکت و همافزایی (سؤال و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
●- آیا بیانات امیرالمؤمنین علیه السلام (خطبه 69)، با آیات 11 و 12 در سوره حجرات که فرموده: از یک دیگر عیب نگیرید و ... منافات دارد و مغایر با عصمت نیست؟!
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8400.html
- تعداد بازدید : 8017
- 18 بهمن 1395
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: قرآن ولایت (امام علی) سوره حجرات