پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): اگر کسی خداوند سبحان را با عقل شناخته باشد، هیچ گونه نقصی را برای او متصور نمیگردد. آن که حاضر و ناظر نباشد، چگونه "سمیع و بصیر" میباشد.
پس، ابتدا باید با دلایل عقلی و به نور علم، خداوند سبحان را شناخت و سپس در خصوص اسمای گوناگون او، چون اله، رب، علیم، سمیع، بصیر و ... بحث نمود.
آنگاه که خداوند سبحان، با دلایل عقلی و به نور علم [برای هر کسی به اندازهی ظرفیت خودش] شناخته شد، پاسخ عقلی و حلّی بسیاری از این سؤالات نیز در همان عقل و علم [حتی گاه بدون نیاز به مطالعهی فراوان و با اندکی تأمل و تفکر در دانستهها] داده میشود. به عنوان مثال:
●- حُکم عقل این است که عالم هستی رها نشده و ربوبیت (تدبیر و تربیت امور توسط صاحب اختیار و مالک) میگردد؛ حال اگر خداوند خالق "ربّ العالمین" نباشد، چه وجود یا وجودهای دیگری ربوبیت میکنند و آیا این خودش شریک گرفتن برای او نیست؟!
●- چگونه ممکن است که "ربّ العالمین"، حاضر و ناظر نباشد و ربوبیت نیز بنماید؟!
●- اگر حاضر و ناظر نباشد که چیزها و امور بسیاری برای او در "غیب" خواهد بود و العیاذ بالله ناآگاهی و بیخبری را در پی خواهد داشت. پس چگونه ربوبیت میکند، و اگر او ربوبیت نمیکند، پس کدام علیم، حکیم و قادری ربوبیت میکند، در حالی که او خداست و سایرین مخلوق هستند؟!
●- خدایی که به مخلوقاتش نزدیک نیست و به آنها احاطه ندارد، چگونه و به چه امری "سمیع و بصیر" میباشد و اگر ربوبیت ندارد، پس این "سمیع و بصیر" بودن او چه حکمتی دارد و به چه کار میآید؟!
"خدا" یک لفظ نیست:
وقتی از خداوند سبحان سخن میگوییم، بحث ما از یک لفظ با انواع و اقسام مفاهیم انتزاعی و حتی خیالی به تناسب احوال و امیال افراد نمیباشد، بلکه از واجب الوجود، هستی و کمال محض، خالقی علیم و حکیم، و پروردگاری قادر [که هر اندازهای (قدری) را او خلق کرده] و مالکی مطلق بحث میکنیم که از هر گونه صفات مخلوقات که سرآمد آنها ممکن الوجود بودن و بالتبع محدود و نیازمند بودن، مبرا (سبحان) میباشد.
تجزیهی خداشناسی و خداباوری:
از آنجا که نه میتوانند وجود خداوند سبحان را نفی کنند و نه میتوانند بر او چیرگی یافته و تجزیهاش کنند، سعی در تجزیهی افکار و باورها در خداشناسی میکنند، که از جمله نمودهای آن، جداسازی اسما و صفات ذاتی و هم چنین افعالی خداوند متعال میباشد.
جداسازی وجود، از علم، حکمت، قدرت، رحمت، مالکیت، الوهیت، ربوبیت و ...، همه القای ترکیب و قابل تجزیه بودن خداوند سبحان است که مبنای "شرک نظری" و بالتبع "شرک عملی" میگردد. در حالی که "توحید"، یعنی در بُعد نظری او را واحد و احد بشناسیم و از توصیف او به صفات مخلوقات پرهیز نماییم؛ و در بُعد عملی نیز چیزی را در هدفگذاری، بندگی و وابستگی (عبادت)، با او شریک قرار ندهیم.
نزدیک بودن خدا:
خداوند متعال، جسم نیست که به لحاظ فیزیکی به مخلوقاتش نزدیک یا دور گردد، نقص و نیاز نیز به او راه ندارد که برآوردن و مرتفع نمودنش، مستلزم تغییر و تحول ذاتی یا حرکت فیزیکی باشد؛ بلکه او حیّ، علیم، حکیم، خالق، مالک و ربّ عالم هستی است و عالَم خلقت، همه در محضر اوست. پس او به تمامی مخلوقاتش نزدیک است، بر همه اشراف دارد، سمیع و بصیر است، علم به نهان و آشکار مخلوقات دارد، چیزی تحت عنوان سرّ یا غیب [که نداند، یا نبیند، یا برایش در حجاب باشد] برای او وجود ندارد و عالم هستی را پس از خلق، ربوبیت میکند.
بنابراین، نزدیکی و دوری خداوند متعال، همان نزدیکی و دوری بندگان نسبت به اوست. برخی در رشد و کمال سیر صعودی دارند، پس به کمال محض تقرب مییابند، برخی دیگر سیر معکوس و نزولی دارند و از کمال دور میشوند.
دعوا بر سر ربوبیت:
ربوبیت (صاحب اختیاری و تربیت امور)، امریست که نسبت به مخلوقات انجام میگیرد. اسم "ربّ" به معنای خاصش، از اسامی ذاتی خداوند سبحان میباشد و در تعین خارجیاش، از صفات افعالی اوست، چرا که خلق را ربوبیت مینماید.
●- اگر دقت کنیم، نوع بشر، هر چقدر هم که کافر باشند، در مورد خالقیت خداوند سبحان، یا اختلاف ندارند و یا در نهایت (چون نمیتوانند انکار کند)، میگوید: «ما کاری با آن نداریم»! مانند "بودریار"، اندیشمند پست مدرن، که در کتاب «اغواگری» خود، عالم هستی را به بازی تشبیه کرده و میگوید: «بازی، قواعدی دارد و قوانینی – چون قواعدش ثابت و در اختیار ما نیست، کاری با آن نداریم، اما قوانین را باید خودمان وضع کنیم»!
در واقع میگوید: این که خالق و مالک کیست، مسئلهی ما نیست، بلکه "ربوبیّت" موضوع ماست که باید در اختیار خودمان باشد! حال چگونه کسی که قواعد را او نساخته و در اختیارش نیست، به خود حق میدهد که قوانینش را وضع کند؟ توضیح داده نشده، هر چند که میدانیم اینگونه ادعاها، فقط مبتنی بر جهل و تکبر میباشد.
فرعون، هیچگاه ادعای خالقیت نکرد، چون خودش و همگان میدانستند که نه او نه هیچ کس دیگری، نمیتوانند چیزی را خلق کنند؛ اما مدعی "الوهیت و ربوبیت" شد. سایر ربوبیتها را نیز رد و تکذیب نکرد، چرا که برای انسان در هر امری، مربی وجود دارد، بلکه مدعی شد، "ربّ اعلی من هستم و جز خودم الهی برای شما نمیشناسم". یعنی باید به من وابسته باشید، تسلیم و مطیع من گردید و صاحب اختیاری و مدیریت تمامی امورتان را به من بسپارید!
ادعاها و سیاستهای فرعونی در ربوبیت:
به این چند آیه، که مبین ادعاهای نظری و سیاستهای عملی فرعونی میباشد دقت کنید:
●- از یک سو بسیار متکبرانه میگفت: الهی جز خودم برای شما نمیشناسم! یعنی همه باید رضایت من و تقرب به من را هدف بگیرید و مرا اطاعت و بندگی کنید:
« وَقَالَ فِرْعَوْنُ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرِي فَأَوْقِدْ لِي يَا هَامَانُ عَلَى الطِّينِ فَاجْعَلْ لِي صَرْحًا لَعَلِّي أَطَّلِعُ إِلَى إِلَهِ مُوسَى وَإِنِّي لَأَظُنُّهُ مِنَ الْكَاذِبِينَ » (القصص، 38)
ترجمه: فرعون گفت: «ای جمعیت اشراف! من خدایی (کسی که قابل بندگی باشد) جز خودم برای شما سراغ ندارم. (امّا برای تحقیق بیشتر،) ای هامان، برایم آتشی بر گل بیفروز (و آجرهای محکم بساز)، و برای من برج بلندی ترتیب ده تا از خدای موسی خبر گیرم؛ هر چند من گمان میکنم او از دروغگویان است!»
●- از سویی دیگر، ادعای "ربوبیّت" را به ادعای خودش افزود، چرا که معنا ندارد یکی إله باشد، اما ربوبیت (صاحب اختیاری و مدیریت) در اختیار دیگری یا دیگران باشد:
« فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى » (النازعات، 24)
ترجمه: پس گفت: من برترین رب (صاحب اختیار و تربیت کنندهی امور) شما هستم.
●- از سویی دیگر، چون خود را جایگزین ربّ العالمین کرده بود، "تهدید" را به ادعایش ضمیمه کرد، چرا که "بشارت و انذار، باید باهم باشند و گفت اگر جز من را به الوهیت و ربوبیت برگزینی، تو را به زندان میاندازم (از زندگی ساقط میکنم):
« قَالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلَهًا غَيْرِي لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ » (الشعراء، 29)
ترجمه: (فرعون خشمگین شد و) گفت: «اگر معبودی غیر از من برگزینی، تو را از زندانیان قرار خواهم داد!»
●●●- آیا امروز مدعیان ابرقدرتی و ربوبیت مردم (امریکا)، جز این ادعاها و تهدیدهای زبانی و عملی را دارند؟
●●●- انکار اصل وجود خداوند سبحان، به خاطر انکار الوهیت و ربوبیت او توسط طاغوتیان و فراعنهی زمان و جایگزینی خود به جای خداست (اومانیسم)، وگرنه با خالقیت او مشکل چندانی ندارند!
اما کسی که خداوند متعال را با دلایل عقلی، بینههای شهودی و به نور علم شناخته و باور نموده است، میداند که به حکم عقل، همان که خلق کرده، علیم و حکیم است، مالک و قادر است – خلق نکرده که رها سازد – پس إله العالمین و ربّ العالمین نیز هموست و غیر او نمیتواند باشد.
مشارکت و همافزایی (سؤال و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
قبول کردن سمیع و بصیر بودن خدا راحت است، اما آیا دلیل عقلی بر حاضر و ناظر بودن "رب العالمین" وجود دارد؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8550.html
کلمات کلیدی:
اعتقادی