سفتکاری و نازککاری فکری، اعتقادی و عملی
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه) / یادداشت سردبیر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ - اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج.
سلام دوستان!
انسان عاقل، از همان ابتدا به مقولهی «سفتکاری و نازککاری» توجه داشته و هر چه علمش در عرصههای گوناگون پیشرفت نموده، اهمیت هر دو برایش آشکارتر گردیده است. چنان که امروزه هر ساختاری را به بخش "سخت افزاری" و "نرم افزاری" تقسیم میکنند.
از کشاورزی و دامپروری گرفته، تا صنایع گوناگون – از ادبیات و هنر گرفته، تا معماری – از کلبه و خانهسازی گرفته، تا شهرسازی و راهسازی ...، و خلاصه همه جا و در همه کار، ابتدا به زیرساختها و زیرسازیها یا همان "سفتکاری" توجه میشود و سپس به نازککاری، زیباسازی و آرایش.
به ویژه در کشورهای کهنی چون ایران، مصر، یونان، اسپانیا و ...، بناها و معماریهای بسیار زیبایی بودند که در اثر مرور زمان، حوادث طبیعی، جنگها و ... به طور کلی نابود شدهاند، اما
بناهایی چون مسجد جامع اصفهان - ارگ علیشاه (تبریز)، قلعه چالشتر یا قلعه خدارحم خان (چهار محال) و ... در ایران و مشابه آنها در کشورهای دیگر، به صورت نیمه تخریب یا سالم باقی ماندهاند و میتوان آنها را بازسازی نمود؛ چرا که از زیرساختهای اصولی و محکمتری برخوردار بودهاند.
تقلبهای عوامفریب:
نظر به این که اولین دریافت انسان، ظاهری، حسی و دیداری میباشد، دو گروه به ظاهرسازی «نازککاری» نیز توجه وافر نموده و مینمایند. گروه اول، کسانی هستند که با عقل، علم، درایت، تدبیر، نقشه و همّت والا، در "سفتکاری" دقت و مراقبت تمام نموده و سپس با هنر خویش، ظاهر را نیز آراستهاند تا بنا و نما تکمیل گردد – اما گروه دوم، عوامفریبهایی هستند که از سطحینگریهای مردم سوء استفاده میکنند و مشتری آنان نیز ظاهر بینها میباشند که کم هم نیستند.
کالاها و محصولات تقلبی، در این بازار ارائه میشود؛ خانههای بیبینان و زیبا – خودروهای زیبا و ناکارآمد – کالاهای بنجل در اشکال و بستهبندیهای جذاب – محصولات غذایی بیکیفیت و یا حتی مضر، اما به ظاهر خوش مزه – فیلمهای جذاب، اما مخرب – "ایسم"های شیک و مدرن، اما منحرف کننده – زنان و مردان زیبا شده با آرایش ظاهر، اما فاسد و فاسق ... یا جنایتها و رذالتهایی که نامش را "تفریح"، "ایسم" و ... میگذارند!
آدمسازی:
"آدم سازی"، بسیار حیاتیتر، مهمتر و نقشآفرینتر در سرنوشت دنیوی و اخروی افراد و جوامع میباشد؛ پس در این ساختار نیز باید "سفتکاری و نازککاری"، یا محکم نمودن زیرساختها و تزیین نما، مورد توجه ویژه قرار گیرد.
به عنوان مثال: «اصول عقاید» را از آن جهت "اصول" نامیدهاند که همان زیرساخت و سفتکاری میباشد، و عمل صالح را از آن جهت "حسنه" نامیدهاند که نما را نیز زیبا و جذاب مینماید.
از این رو شاهدیم که در فروع دین، اگر از یک سو فرمودهاند که «نماز، ستون دین است»، از سوی دیگری فرمودهاند که « فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ – وای بر نمازگزاران»، چرا که این گروه از نمازگزاران، ظاهری بدون بنیان دارند و این انسانهای ظاهر الصلاح، نماز را سبک میشمرند و یا برای ریا نماز میگذارند!
دربارهی روزه، حج، جهاد، زکات، صدقات و ... نیز همین تعابیر دوگانه وجود دارد، چرا که فروعات و نازککاریها و آرایشهایی هستند که بر روی هر ساختار محکم و یا سستی میتوان اِعمال نمود.
علم:
چنین به نظر میرسد که از "علم" زیباتر و مفیدتر برای انسان نداریم. از طبقهبندیهای انسانی، "عالم و نادان" میباشد و این "علم" است که میتواند چون چراغی پرتوافکن، راه عقل را روشن نماید. اما، در آموزههای اسلامی (وحی و حدیث)، میخوانیم که همین "علم"، فروع و نازککاری است و اگر این پرده و آرایش زیبا، در اختیار انسان بیبنیاد و سست ریشه (نااهل) قرار گیرد، آسیبهایش به مراتب زیانبارتر و مُهلکتر از آسیبهای انسان نادان و بیسواد میباشد. چنان که ضمن توصیه و تأکید فراوان به کسب علم، بارها فرمودهاند که «العِلمُ هُوَ حِجابُ الأکبَر – علم خودش بزرگترین حجاب است» - « پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله: اَلا اِنَّ شَرَّ الشَّرِّ شِرارُ الْعُلَماءِ وَ اِنَّ خَیْرَ الخَیْرِ خيارُ الْعُلَماءِ؛ بدانيد که بدترين بدها، علماى بدند و بهترين خوبان علماى خوبند / منية المريد، ص ۱۳۷٫».
از یک سو میفرمایند:
*- امام سجاد عليه السلام :« لَوْ یَعْلَمُ النّاسُ ما فى طَـلَبِ الْعِلْمِ لَطَـلَبوهُ وَ لَو بِسَفْکِ الْمُهَجِ وَ خَوضِ اللُّجَجِ اِنَّ اللّهَ تَبارَکَ وَ تَعالى اَوحى اِلى دانيالَ : اِنَّ اَمْقَتَ عَبيدى اِلَىَّ الْجاهِلُ الْمُسْتَخِفُّ بِحَقِّ اَهْلِ الْعِلْمِ ، التّارِکُ لِاِقْتِداءِ بِهِمْ وَ اِنَّ اَحَبَّ عَبيدى اِلَىَّ التَّقىُّ الطّالِبُ لِلثَّوابِ الْجَزيلِ اَللاّزِمُ لِلْعُلَماءِ التّابِـعُ لِلْحُلَماءِ القابِلُ عَنِ الْحُـکَماءِ - اگر مردم مىدانستند که در جستجوى دانش چه چيزى [نهفته] است، بىگمان در پى آن مىرفتند ، حتّى اگر با ريخته شدن خون و فرو رفتن در اعماق دريا باشد. خداى تبارک و تعالى به دانيال وحى کرد: منفورترين بندگانم نزد من، نادانى است که حق اهل علم را سبک بشمارد و پيروى از ايشان را رها کند و محبوبترين بندگانم نزد من، تقوا پيشهاى است که جوياى پاداش فراوان، همراه دانشمندان، پيرو بردباران و پذيراى حکيمان باشد / کافى ، ج ۱، ص ۳۵، ح ۵ »
*- امام صادق عليه السلام: «لا ينبَغى لِمَن لا يتَّقى مَلامَةَ العُلَماءِ وَ ذَمِّهِم اَن يرجى لَهُ خَيرُ الدُّنيا وَ الآخِرَةِ - کسى که از سرزنش و نکوهش علما پروا نمیکند، نمیتوان به خير دنيا و آخرت او اميد داشت / تحف العقول، ص ۳۶۴»
و از سویی دیگر میفرماید:
پيامبراکرم صلى الله عليه و آله و سلم: « صِنْفانِ مِنْ اُمَّتى اِذا صَلُحا صَلُحَتْ اُمَّتى وَ اِذا فَسَدا، فَسَدَتْ اُمَّتى، قيلَ يا رَسولَ اللّهِ وَ مَنْ هُما؟ قالَ: اَ لْـفُقَهاءُ وَ الاُمَراءُ؛ - دو گروه از امّت من اگر صالح شوند، امّتم صالح مىشوند و اگر فاسد شوند، امّتم فاسد مىشوند. عرض شد: اى رسول خدا آن دو گروه کدامند؟ فرمودند: عالمان و حاکمان / خصال، ص ۳۷٫»
بوی گند عالِم بی عمل:
قال رسول الله صلوات الله علیه و آله: الْعُلَمَاءُ رَجُلَانِ رَجُلٌ عَالِمٌ آخِذٌ بِعِلْمِهِ فَهَذَا نَاجٍ وَ عَالِمٌ تَارِکٌ لِعِلْمِهِ فَهَذَا هَالِکٌ وَ إِنَّ أَهْلَ النَّارِ لَیَتَأَذَّوْنَ مِنْ رِیحِ الْعَالِمِ التَّارِکِ لِعِلْمِهِ وَ إِنَّ أَشَدَّ أَهْلِ النَّارِ نَدَامَةً وَ حَسْرَةً رَجُلٌ دَعَا عَبْداً إِلَی اللَّهِ فَاسْتَجَابَ لَهُ وَ قَبِلَ مِنْهُ فَأَطَاعَ اللَّهَ فَأَدْخَلَهُ اللَّهُ الْجَنَّةَ وَ أَدْخَلَ الدَّاعِیَ النَّارَ به ترکهِ عِلْمَهُ وَ اتِّبَاعِهِ الْهَوَی وَ طُولِ الْأَمَلِ أَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَی فَیَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ طُولُ الْأَمَلِ یُنْسِی الْآخِرَة.
ترجمه: سلیم گوید: شنیدم امیر المؤمنین را که از رسول خدا (ص) خبر میداد که آن حضرت در سخنش میفرمود: مردم دانشمند دو قسمند: دانشمندی که علم خود را بکار بسته و این رستگار است و دانشمندی که علمش را کنار گذاشته و این هلاک شده است. همانا دوزخیان از بوی گند عالم بیعمل دراذیتند و میان دوزخیان ندامت و حسرت آن کس سختتر است که در دنیا بندهای را بسوی خدا خوانده و او پذیرفته و اطاعت خدا کرده و خدا به بهشتش در آورده است و خود دعوتکننده را به سبب عمل نکردن و پیروی هوس و درازی آرزویش به دوزخ درآورده است، پیروی هوس از حق جلوگیری میکند و درازی آرزو آخرت را از یاد برد.»
اصول، اصول، اصول:
اگر به سؤالات و شبهات ذهنی نگاه کنیم، شاید یک دهمش نیز به اصول اختصاص نداشته باشد و همه متوجه فروع و شاخ و برگها میباشد، چنان که اگر در شبهات و ضدتبلیغها از قدیم و تا کنون (در فضای مجازی یا ...) نیز تأملی نماییم، متوجه میشویم که حتی یک صدمش نیز به "اصول" ربطی ندارد و همه متوجه فروع، فروع فروع یا ظواهر است!
بیتردید، علت این توجه بسیار به فروع و نیز ظواهر و نازککاریها، غنی و کامل بودن از "اصول" و پایان سفتکاری در اعتقادات نمیباشد، بلکه مشغول بودن و مشغول کردن به "نازک کاری و آرایش بد یا خوب"، بر ظاهر بنایی سست و بیبنیاد است!
از توحید و معاد هیچ نمیداند، اما در غسل، وضو، مدّ والضالّین و ... دچار وسواس هم شده است! – از قرآن هیچ نمیداند، حتی در یک آیه نیز تأمل و تفکر ندارد، اما مرتب در مجالس ختم انعام شرکت میکند – عملاً در لشکر کوفیان قرار گرفته و مرتب زیارت عاشورا میخواند و ...!
در مقابل نیز آن کسی است که خدا را نمیشناسد و مرتب معترض میشود که چرا دعای مرا مستجاب ننمود – نبوت و نبی را نمیشناسد، و مکرر میگوید: "چرا با این یا آن ازدواج کرد" – قرآن کریم را به عمرش نخوانده و اصلاً نمیتواند بخواند، بعد با کپی و استناد به یک ضدتبلیغ گسترده، مدعی میشود که این آیه با آن آیه در تعارض است – از شریعت و احکام، هیچ نمیداند و انتقاد میکند که "چرا به روز نیست" ... و بالاخره آن که خطای مسلمان (شخص) را مبنا قرار داده و اسلام (دین) را تخطئه میکند!
پس، در هر امری، از خودسازی گرفته، تا تحصیل، اشتغال، ازدواج، امور اجتماعی، سیاسی، ارتباطات، تبلیغات، تفریح ... و به ویژه "اعتقادات"، به تکمیل و محکمسازی "اصول" بیشتر توجه کنیم و وقت و همت لازم را به آن اختصاص دهیم.
عبادات شخصی را سبک و بیفایده نمیشماریم، اما همانگونه که بینماز و روزهی گمراه و فاسد و جهنمی داریم، اهل نماز، روزه، ختم قرآن، صدقات، خیرات و مبراتِ فاسق، فاسق و جهنمی نیز بسیارند.
به عنوان مصادیق بسیار بارز، میتوان به خوارج و کوفیان قدیم و یا وهابیت و داعش امروز استناد نمود، اما فراموش نکنیم که در وجود هر کدام از ما، استعداد فرعونیت یا کوفی، وهابی و داعشی شدن وجود دارد، فقط بروزها و ظهورها متناسب با ظرفیتها، شرایط و امکانات میباشد.
عزیزان، برای خداشناسی (بُعد نظری) و خداپرستی (بُعد عملی) وقت بگذاریم. برای قرآن شناسی، با تأمل و تعمق وقت بگذاریم، برای خودسازی با عمل به علم وقت بگذاریم.
نه تنها این فرصت زندگی، دیگر تکرار نمیشود، بلکه دورانهای طلایی نوجوانی و جوانی نیز گذراست و باز نمیگردد.
وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
سفتکاری و نازککاری فکری، اعتقادی و عملی
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8783.html
عضویت در پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه)
- تعداد بازدید : 1840
- 5 شهریور 1396
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: یادداشت