آیا با توجه به دسته بندیهایی که از عشق گفته شده است [عشق حقیقی و عشق مجازی]، و این که عشق حقیقی فقط خداست و هر عشق دیگری مجازی میباشد؛ آیا عشق به اهل بیت (ع) نیز شامل همین تعریف شده و مجازی میباشد؟!
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): قبل از پاسخ، این مهم است که توجه کنیم: با وجود این همه مصادیق عشقهای کاذب، تقلبی، خیالی، وهمی، نمایشی، فانی، تباه کننده و ...؛ چرا محبت، عشق و مودت به اهل بیت علیهم السلام به عنوان مصداقی از عشق مجازی مطرح میشود و در برابر محبت و عشق به خداوند سبحان قرار میگیرد؟!
تردیدی نیست که محبت و عشق مجازی، تنفر و دشمنیاش نیز "مجازی" میشود. لذا میخواهند هم عشق خود به امامان علیهم السلام را مجازی فرض کنید و هم دشمنان و برائت از دشمنان اسلام و مسلمین را مجازی فرض کنید و هر دو جهت را خالی از حقیقت ببینید!
اما اگر چه این روزها به طرق مختلف، سعی میشود محبت به اهل بیت علیهم السلام به چالش کشیده شود، ولی لازم است که [با توجه به سؤال مطروحه)، با چند و چون و اصول "محبت" بیشتر آشنا شویم.
عشق:
"عشق" از ریشه "عَشَقَه"، برگرفته از نام گیاهی است که به هر چه نزدیک شود، به آن میچسبد و به صورت پیچ از آن بالا میرود و اگر به گیاهی (مانند درخت) بچسبد، از آن تغذیه میکند، و البته اگر شاخهای (جزئی) از آن از دیواره جدا شود و به چیز دیگری برسد، به آن میچسبد و از آن بالا رفته و تغذیه مینماید.
اصل حبّ است:
بنابر این، اصل «حبّ = دوست داشتن» است که اختصاصش به چیزی یا شخصی را "محبت" میگوییم و نقطهی مقابلش نیز "بغض" میباشد؛ مثل این که انسان عاقل، علم را دوست دارد و از نادانی بدش میآید. و شدت این "محبت" را "عشق" میگویند. مثل کسی که بگوید: من عاشق شعر یا نقاشی هستم. یعنی به شدت آن را دوست دارم.
از اینرو، در آیات قرآن کریم، سخنی از عشق به میان نیامده است، چرا که به اصلش "حبّ" توجه داده است که کم و زیاد میشود؛ و در احادیث و روایات نیز بیش از سه یا چهار حدیث وجود ندارد که در آن واژه عشق به کار رفته باشد، که یکی از آنها بیان نورانی امیرالمؤمنین علیه السلام است که هنگام ورود به سرزمین کربلا، توقف نمودند، از اسب پیاده شدند و وقتی همراهان سؤال کردند که چرا اینجا توقف نمودید؟ فرمودند: «اینجا سرزمینی است که در آن عشاق خدا، به سر فرو میافتند».
"حبّ"، همان بذر محبت است که مانند حَبّ در دل کاشته شده و در صورت آبیاری رشد مینماید، تا جایی که سرتاسر وجود را میگیرد؛ و بالتبع وقتی انسان کسی یا چیزی را دوست داشت، مایل به رسیدن، دیدار و وصل به آن میشود و نسبت به چیزی که مغایر، متضاد، متناقض یا مانع سر راه رسیدن و دیدار و اتصال باشد، احساس بدآمدن، تنفر و بغض مینماید. پس اصل "محبت" است.
حبّ (محبت):
●- علامه طباطبایی رحمة الله علیه میفرمایند: « حبّ و دوست داشتن عبارتست از تعلق وجودی و جذب خاص شعوری میان علتی که انسان را به کمال میرساند و معلول تکامل یافته، حال فرق نمیکند که این علت، غذایی باشد که انسان میخورد یا مالی باشد که در آن تصرف میکند یا اعتباری که از آن استفاده مینماید و یا معلم و آموزگاری که از وی دانش میآموزد » (المیزان فی تفسیر القران، موسسه اسماعیلیان، 1371، ج 1 ص 410 - 411)
محبت، همان دوست داشتن کمال و کمال بخش است که سبب امید و انگیزهی حرکت میگردد، حال خواه "محبت ممدوح" باشد، یا "محبت مذموم". به عنوان مثال: محبت به پدر و مادر، یا همسر و فرزندان، یا همسایگان و نوع انسان، "محبت ممدوح" است؛ یعنی خوب است؛ اما محبت (دوست داشتن) کافر، مشرک، ظالم، فاسد، فاسق و جنایتکار، "محبت مذموم" میباشد، و شدت این محبت را "عشق" میگویند؛ حال چه به خداوند سبحان یا اولیای او و یا سخن حق باشد، چه مبحت و عشق به هر نوعی از فساد و فاسدی باشد.
کلمهی "حبّ" با فعل و مشتقاتش، هشتاد و سه بار در قرآن کریم به کار رفته است که در برخی از آیات به حب ممدوح [مانند حب الله] اشاره نموده و در برخی به حبّ مزموم [مانند: حبّ زودگذرهای دنیوی] توجه داده است، مضافاً بر تأکید بر محوریت «حبّ» و محبت دو طرفه؛ تا آنجا که به بندگان مؤمنش هشدار میدهید که اگر شما برگردید، خداوند سبحان، گروه دیگری را جایگزین شما مینماید که اولین شاخصهی آنان، همان محبت دو طرفه بین آنان و خالق و ربشان میباشد و این صفت است که سبب ظهور و بروز حالات دیگر در آنان میگردد:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ » (المائده، 54)
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد، هر كس از شما از دين خود برگردد، به زودى خدا گروهى [ديگر] را مىآورد كه آنان را دوست مىدارد و آنان [نيز] او را دوست دارند. [اينان] با مؤمنان، فروتن، [و] بر كافران سرفرازند. در راه خدا جهاد مىكنند و از سرزنش هيچ ملامتگرى نمىترسند. اين فضل خداست. آن را به هر كه بخواهد مىدهد، و خدا گشايشگر داناست.
حقیقی و مجازی:
اگر چه تقسیمبندیهایی تحت عنوان «حقیقی و مجازی» به ویژه درباره عشق و محبت صورت گرفته تا تفاوتها قابل تعریف باشند، اما واقع این است که "محبت و عشق"، اگر وهم و گمان نباشد، محبت و عشق حقیقی است و مجازی ندارد، حال به هر چه که [از ممدوح و مذموم] تعلق گیرد؛ بلکه آن چه تفاوت دارد "محبوب" میباشد که یا "حقیقی" است و یا "کاذب" که در برخی از دستهبندیها به آن "مجازی" گفته میشود.
به عنوان مثال: فرض بگیرید کسی به سنگی را دوست داشته باشد؛ او میشود "محبّ" و این محبتش نیز دروغین یا مجازی نمیباشد، اما سنگ برای او میشود "محبوب"؛ ولیکن سنگ بالذاته محبوب نیست. لذا محبت و عشق به سنگ را "عشق مجازی" میگویند، که در واقع باید بگویند: «معشوق و محبوب مجازی».
امتداد محبتها:
در انسان، محبتهای گوناگونی وجود دارد یا پیش میآید که گاه در طول یک دیگر قرار میگیرند و گاه در عرض و معارض یک دیگر. مانند کسی که اشتغال را دوست دارد برای درآمد – درآمد را دوست دارد برای خرید کفش و پوشاک، یا تهیه مسکن و خوراک – و آنها را دوست دارد به خاطر دوست داشتن "سلامتی"؛ حال اگر دقت کند، محبوب غایی او "سلیم" است، یعنی کمال محض، و بقیه را در راستای محبت او دوست دارد؛. اما گاهی انسان در عین حال که "سلیم" و بالتبع "سلامتی" را دوست دارد، ضرری را هم دوست دارد؛ مثل کسی که شراب الکلی را دوست داشته باشد.
بدیهی است که این دو دوستی، در تعارض با یک دیگر میباشند و انسان بالاخره دوستی یکی را در راه دوستی دیگری قربانی میکند. چنان که اگر کسی هم پول را دوست داشته باشد و هم کفش و لباس را، بالاخره یکی را در راه دیگری، قربانی میکند. یا کفش نمیخرد و پولش را نگه میدارد، یا پول را میدهد و به کفش مورد نظرش میرسد.
عشق به آثار ذات:
در میان عرفا اصطلاحی است که میگویند: «محبت به ذات، محبت به آثار ذات را به همراه دارد»؛ و حرف کاملاً درستی نیز هست، چنان که اگر کسی دیگری را دوست داشته باشد، اسم او، عکس او، نامهای او، گلی که به او تعلق یافته است، هر نشانهای از او و حتی هر کسی یا چیزی را که او دوست دارد را نیز دوست میدارد؛ چنان که اگر کشوری را دوست داشته باشد، نقشه و عکس شهرهایش را نیز دوست دارد.
پس، عاشق واقعی خداوند سبحان، فرستادگان و اولیای او، بندگان او، دین او، وحی او و آن چه را که او دوست میدارد را دوست میدارند؛ لذا در قرآن کریم مکرر تصریح نمود که چه کسانی را و یا چه صفاتی را دوست میدارد.
محبت مسلمان (شیعه یا غیر شیعه) به اهل عصمت علیهم السلام نیز از همین سنخ میباشد. خدا را دوست میدارند، دوستداران خدا را نیز دوست میدارند و هیچ را مانند خدا دوست نمیدارند و تمام محبتشان به هر شخص، هر چیز، هر صفت یا رفتاری نیز در راستای محبت او میباشد.
دنیا دار تجارت است:
تمام زندگی دنیا، تجارت است. تمامی کارهای ما، نوعی داد و ستد است، حتی فرمود که ایمان نیز تجارت است. دائماً چیزی میدهیم و چیزی میگیریم؛ و باید دقت کنیم که برای به دست آوردن چه چیزی، چه بهایی را پرداخت مینماییم؟
پس، اگر محبوبی را در راستای محبوب بالاتر ببینیم و یا در تعارض ببینیم، حتما حب یکی را قربانی دیگری میکنیم. چنان که دوستداران خدا، جان و مالشان را در راه محبوب میدهند و دوستداران دنیا، آخرتشان را در راه محبوبشان [دنیا] میدهند.
« إِنَّ هَؤُلَاءِ يُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ وَيَذَرُونَ وَرَاءَهُمْ يَوْمًا ثَقِيلًا » (الإنسان، 27)
ترجمه: اينان دنياى زودگذر را دوست دارند، و روزى گرانبار را [به غفلت] پشت سر مىافكنند.
چگونگی و چرایی محبت و عشق:
از آنجا که انسان عاشق کمال است، هر انسان عاقلی که قلبش قسی نشده باشد، میتواند شخصیتهایی چون اهل عصمت علیهم السلام را دوست داشته باشد، چرا که انسانهای کامل هستند. اما این که چگونه دوست دارد؟ چقدر دوست دارد؟ و چرا دوست دارد؟ معین کنندهی ارزش محبت اوست.
فرض کنید که پسری، دختری را فقط به خاطر زیباییاش دوست داشته باشد - یا دختری، پسری را فقط به خاطر ثروت و شهرتش دوست داشته باشد؛ خب، چنین محبتی چقدر میارزد و چه مدت پایدار میماند؟!
زلیخا و زنان دربار نیز حضرت یوسف علیه السلام را دوست داشتند، اما فقط به خاطر زیباییاش – بیتردید او نیز انسان بود، نفس و شهوت داشت، از زن و زنان زیبا خوشش میآمد، اما خدا را بیشتر دوست داشت و چون این دوست داشتنیهای نفس را در تعارض دید، حیوان نفس را در راه محبوب غاییاش، قربانی نمود.
محبت متاع دنیا، برای انسان زینت داده شده است تا بتواند با عشق و انگیزه و امید، حرکت و زندگی نماید؛ بنابراین نه تنها بد و مذموم نیستند، بلکه "زینت" میباشند، اما به شرط آن که در راستای محبت آخرت و لقاء الله باشد، وگرنه نه تنها زینت نیستند، بلکه موجب تحقیر و زشتی صفات میگردند. چنان که فرمود:
« زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ » (آلعمران، 14)
ترجمه: دوستىِ خواستنیها[ى گوناگون در زندگی دنیوی] از: زنان و پسران و اموال فراوان از زر و سيم و اسبهاى نشاندار و دامها و كشتزار[ها] براى مردم آراسته شده، [ليكن] اين جمله، مايه تمتّع زندگى دنياست، و [حال آنكه] فرجام نيكو نزد خداست.
پس اگر کسی شهوت جنسی، ثروت، قدرت، خانواده، زیبایی و سایر متاع دنیا را ابزار رشد بداند و این وسایل را برای تکامل و تقرب به خداوند متعال دوست داشته باشد، این دوست داشتن در راستای محبت به خداوند سبحان و میل به تقرب به اوست، پس ضمن آن که مجازی نیست، ممدوح نیز هست – اما اگر کسی خود اینها را دوست داشته باشد و محبوب غایی بداند و دنیا و آخرت خود را فدای رسیدن به آنها نماید، محبتی در عرض و متعرض با محبت محبوب حقیقی در دلش نشسته است و قطعاً با ناکامی و عواقبش مواجه میگردد.
محبت به اهل بیت علیهم السلام:
بنابراین، "محبت" شخص به اهل بیت علیهم السلام، مانند محبت به هر شخص یا چیز دیگری، "محبت حقیقی" است و نه مجازی؛ اما مهم این است که آیا محبوب نیز حقیقی است و این محبت، در راستای محبت و عشق به محبوب غایی قرار گرفته است یا خیر؟
در حقیقت محبوب، هیچ تغییری حاصل نمیشود، پس پاسخ در چگونگی و چرایی این "محبت" است؟ امام حسین علیه السلام، یا حضرت فاطمه زهراء علیها السلام، حجت الله هستند، مهم این است که چه کسی، چه مقدار و چرا آنها را دوست دارد؟
فرض کنید که کسی امیرالمؤمنان علیه السلام را فقط به خاطر علم یا عدالتش دوست داشته باشد – یا کسی امام حسین و حضرت ابوالفضل را به خاطر زیباییشان (که ندیده) دوست داشته باشد – اما دیگری آنها را به خاطر این که حجت خدا هستند و هادیان و راهنمایان به سوی میباشند دوست داشته باشد؛ این دو نوع دوست داشتن، خیلی با هم متفاوت میباشند، اگر چه فضیلتهای آنان کمال است و هر کمالی دوست داشتنی میباشد. معاویه لعنة الله علیه نیز گاهی دلش برای فضیلتهای امیرالمؤمنین علیه السلام تنگ میشد و کسانی را میخواست که از او نقلی کنند!
لذا خداوند متعال فرمود که آن بشارت تمامی انبیا و نیز نتیجه (اجر) رسالت خاتم الانبیاء صلوات الله علیه و آله، در "مودت = ظهور و بروز محبت در عمل" میباشد.
بدیهی است که چنین محبت و عشقی، نه تنها مجازی نیست، بلکه کاملاً و تنها راه ظهور و بروز محبت حقیقی به خداوند متعال که محبوب حقیقی و غایی اوست، میباشد.
مرتبط:
●- آیا عشق به اهل بیت رو میتوان با مفهوم عرفانی عشق مجازی برای رسیدن به عشق حقیقی مقایسه نمود؟ (وقتی خداوند هست چرا به جای عشقبازی با او، باید به واسطهی او محبت نمود تا به او رسید؟ (27 اردیبهشت 1396)
●- ما چگونه میتوانیم حبّ، دوستی و عشق به اهل عصمت علیهم السلام را در دل خود نگه داریم و تقویت نماییم؟ (15 فروردین 1395)
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
آیا با توجه به دستهبندی عشق به «حقیقی و مجازی»، میتوان گفت: عشق به خدا حقیقی و به اهل بیت (ع) مجازی میباشد؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8957.html
- تعداد بازدید : 2972
- 5 آذر 1396
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی