- «إنَّ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا وَرَضُوا بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاطْمَأَنُّوا بِهَا وَالَّذِينَ هُمْ عَنْ آيَاتِنَا غَافِلُونَ * أُولَئِكَ مَأْوَاهُمُ النَّارُ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ» (یونس علیه السلام، 7 و 8)
- آنها كه امید به ملاقات ما (و روز رستاخيز) ندارند، و به زندگى دنيا خشنود (راضی) شدند و بر آن تكيه كردند، و آنها كه از آيات ما غافلند * (همۀ) آنها جايگاهشان آتش است، بخاطر كارهايى كه انجام مىدادند!
***
بحث دربارۀ کسانی است که از دیدار پروردگار ناامیدند! اما، چه کسانی ناامیدند؟ آنان که به حیات اخروی و معاد ایمان ندارند؛ و علتش این است که اصلاً خداوند سبحان را نشناخته و به او ایمان نیاوردهاند!
اما، مقصود از «لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا – به دیدار ما امید ندارند»، فقط همین مقدار نیست؛ سخن از ناامیدی از رحمت واسعۀ الهی، مغفرت و عفو گستردۀ اوست؛ چرا که حتی کافر، مشرک، ظالم و مجرم نیز در قیامت به "لقاء الله" میرسد؛ اما چه کسی دوست دارد که وجهۀ قهر، غضب و عذاب او را ببیند؟! پس مقصود این است که عدهای نیز از رحمت و مغفرت من ناامید شدهاند و ناامیدی از رحمت الهی، مترادف با شرک میباشد و قابل بخشودن نیست. لذا به بندگانی که به او و معادش ایمان دارند، اما بسیار گناهکارند نیز فرمود که هرگز از رحمت ناامید نشوید که من همه گناهان را [اگر استغفار و توبه کنید و برگردید]، یکجا میبخشم.
«قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ» (الزّمر، 53)
- بگو: «اى بندگان من كه [در ستم به خویش] از اسراف [زیادهروی] کردهاید! از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همۀ گناهان را مىآمرزد، زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است.
بندگان ناامید از دیدار خداوند سبحان، چه به طور کلی کافر باشند و به توحید و معاد ایمان نیاورده باشند و چه به واسطۀ کثرت گناهان، از رحمت و مغفرت الهی ناامیدشده باشند؛ هیچ نجات و سعادتِ پس از مرگی را برای خودشان متصور نمیگردند؛ پس برای آنها به جز همین حیات دنیوی، چیزی باقی نمیماند! لذا از یک سو به همین مقدار کم از حیات، یعنی به همین حیات حیوانی مختصر و محدودد راضی میشوند! برای آنان کافیست که بتوانند خوب بخورند، خوب بخوابند، خوب جماع کنند و از امنیت و رفاه نسبی برخوردار باشند!
اما، دلبستگی آنها به دنیا، سبب میشود که از حقایق عالَم هستی و حتی همین زندگی دنیوی نیز غافل گردند؛ تا آنجا که نه تنها از مرگی که ممکن است هر آن برسد و به زندگی دنیوی آنان پایان دهد غافلند، بلکه حتی توجهی به از دست رفتن تواناییها و سرمایههای وجودی خودشان ندارند! لذا به دنیا اطمینان پیدا میکنند و با دست خود، وجود خود را به آتش میکشند؛ و در آخرت با این حقیقت مواجه میگردند!
اما، اخلاق (مواضع) مؤمن، در برابر خداوند سبحان، خودش، دنیا و آخرت چنین نیست؛ چرا چرا که پردههای دنیاگرایی و هوای نفس پرستی، عقل و قلب او را نپوشانده است.
مؤمن، نه تنها خداوند متعال را میشناسد و به او، بازگشت به سوی او و معادش ایمان دارد، بلکه به رحمت واسعه، مغفرت، عفو، لطف و کرامت او، باور قاطع دارد، لذا به دیدار وجهۀ رحمانی او امید دارد.
●●●
47 - «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمَانِهِمْ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ * دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَامٌ وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ» (یونس علیه السلام، 7 و 8)
- (ولى) كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته انجام دادند، پروردگارشان آنها را در پرتو ايمانشان هدايت مىكند؛ از زير (قصرهاى) آنها در باغهاى بهشت، نهرها جارى است * گفتار (و دعاى) آنها در بهشت اين است كه: «خداوندا، منزهى تو!» و تحيّت آنها در آنجا: سلام؛ و آخرين سخنشان اين است كه: «حمد، مخصوص پروردگار عالميان است!»
***
گروه مقابل در برابر کفار و ناامیدان از لقاء الله؛ مؤمنان به خدا، قیامت، محشر، حساب و کتاب و کیفر و پاداش (بهشت و جهنم) میباشند که در آیۀ بعدی (همین آیه) توصیف نموده است.
اولین شاخصه این گروه، همان ایمان است؛ و به خاطر همین ایمان، از مرحلۀ حیات حیوانی عبور میکنند و پا بر عرصۀ "حیات معقول" و یا همان "حیات طیّبه = زندگی پاک" میگذارند.
بدیهی است که حکم عقل سلیم، که در کلام وحی نیز بسیار بر آن تأکید شده است، "عمل صالح" میباشد که معنایش صرفاً عمل خوب نیست، بلکه بهترین عمل در هر امری میباشد.
اینان فریب این القائات شیطانی که «دلت پاک باشد، عملت مهم نیست» را نمیخورند، چون میدانند که "عمل صالح" زبان و فریاد ایمان میباشد. میدانند که اگر کسی ایمان داشته باشد، حتماً به عمل صالح روی میآورد و کسی که عمل صالح ندارد، ایمان ندارد!
"ایمان"، قلب را برای پذیرش هدایت الهی مساعد و مهیا میسازد، پس خداوند متعال، بندۀ مؤمنش را به راههای رشد، کمال و سعادت هر چه بیشتر هدایت مینماید.
جایگاه مؤمنانی که عمل صالح انجام میدهند، بهشت خداست و کارشان در بهشت، صرفاً خوردن، نوشیدن، ازدواج و لذایذ دیگر بهشتی نمیباشد، اینها همه سفره و پذیرایی خدا برای بدن اهل بهشت است، نه صاحبخانه! آنها در دنیا هم بدن داشتند، ولی روحشان متوجه خداوند سبحان بود؛ در بهشت نیز چنین خواهند بود.
از اینرو، مؤمنان در بهشت نیز ضمن پادشاهی بر مُلکی عظیم و بهرهمندی از نعمات الهی در بهشت، روحشان (جانشان) متوجه اوست و دائماً نظر میکنند به وجه الله و انوار الهی؛ لذا اولین منطق آنها، تنزیه خداوند متعال (سُبحانَ الله) است، آن هم نه فقط در لفظ، بلکه با تمامی وجود تسبیح میکنند؛ تحیت آنها، چه تحیت خداوند متعال، چه تحیت فرشتگان، چه تحیّت اولیاء الله و چه تحیّت خودشان به یکدیگر، "سلام" است، یعنی نام خدا بر وجود آنان خوانده میشود؛ و آنها نیز نام او را بر یکدیگر میخوانند؛ و پایان هر کارشان، هر گفتارشان، هر لذت روحی و بدنیشان در بهشت، «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ» میباشد، چنان که در دنیا نیز چنین بودند.
بنابراین، اخلاق (مواضع) مؤمن در همین دنیا، شناخت خداوند متعال، ایمان به او، شناخت ایمان به معاد، امید به دیدار وجهۀ رحمانی او، تسبیح او و بالاخره "حمد" اوست. «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ».
کلمات کلیدی:
اخلاق آیات قرآن سوره یونس