ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: عذاب، در نتیجهی کفر، شرک، الحاد، نفاق، ظلم و معصیت، فعل خداست که بر اساس علم، حکمت، مشیّت و ارادهاش محقق میگردد؛ لذا کار خدا و فعل خدا را فقط وقتی میتوان پرسید «چرا نشد؟» که وعده داده باشد در زمان یا شرایط خاصی حتماً آن کار را انجام میدهد.
حال مگر خداوند متعال چنین وعدهای داده که هر کس کفر ورزید و یا ظلم کرد، حتماً درجا به زمین فرو رود و یا سنگ شود؟! اگر چنین وعدهای داده بود، ابتدا همان دستی که شمشیر را برای جدا کردن فرق امیرالمؤمنین علیه السلام و ایجاد تفرقه در رأس اسلام بلند شده بود را به همراه صاحبش خشک و سنگ میکرد.
الف – البته هر کافر، مشرک، منافق، ظالم و اهل معصیتی، اگر در فرصتی که خداوند ارحم الراحمین داده است استغفار و توبه نکند، حتماً عقوبت دارد. چرا که در این نظام منسجم آفرینش، هیچ کاری بی نتیجه و بازتاب نمیباشد. منتهی نه تنها وعده نیامده که حتماً در همین دنیا و فوری عذاب میشوند، بلکه تصریح شده که "دنیا دار عمل است و نه دار مکافات" – چنان چه تصریح شده که "آخرت دار مکافات است و نه دار عمل".
ب – در عین حال، نتیجه، حساب، جزا و مکافات هر فعلی در ذات آن نهفته است، چنان چه در عالم طبیعت نیز آتش ذاتاً سوزاننده است و آب ذاتاً مرطوب است. از این رو فرمود: جهنم بر کافران محیط است و کسی که مال یتیم بخورد، آتش به شکم فرو برده است و ...؛ اما هر چیزی ظاهری دارد و باطنی، چنان چه هر کاری ظاهری دارد (عمل) و باطنی (نیت)؛ همان گونه که انسان ظاهری دارد (بدن) و باطنی (روح). حتی هر حرفی و سخنی ظاهری دارد (کلمات) و باطنی دارد (قصد گوینده).
پس اگر یکی مترجم بود و جمله عربیِ «انّی اُحِبّک»، یا انگلیسیِ «I love you »، یا آلمانی «Ich liebe dich» را ترجمه کرد به «من تو را دوست دارم» - و یا دیگر معلم بود و سر کلاس در درس دیکته به دانش آموزان گفت:بنویسید «من دوستت دارم» ...، با مفهوم، مقصود و روح همین جمله از سوی کسی که به محبوبش اظهار محبت و عشق کرده و میگوید: «من دوستت دارم»، بسیار متفاوت است.
ج – اما خداوند ارحم الراحمین، به انسان در این دنیا، تا زمان معینی مهلت میدهد که برگردد و اصلاح کند. اگر برگشت، آن گناه و حتی آثار آن گناه را میبخشد و حتی بیشتر، بلکه "سیئه" را مبدل به "حسنه" میکند، اما اگر برنگشت، عناد و لجاج کرد، کفر ورزید و دشمنی کرد، همان گناهش سبب خسران و عذاب بیشترش میگردد. ندیدیم کسی که نه تنها در پی کسب علم و معرفت نمیرود، بلکه اهل علم و دانش را نیز مسخره میکند، چه سان جهلش او را به قهقرا میبرد و به هلاکت میاندازد.
د – اما باید دقت نمود که "عذاب" نیز الزاماً طوفان نوح یا خشک و سنگ شدن انسان نیست، بلکه بدترین عذاب «استدراج» است، یعنی به تدریج و مرحله به مرحله عذاب میشود تا به عذاب اخروی برسد. چنان چه در عالم طبیعت نیز میگویند: «مرگ تدریجی به مراتب سختتر از مرگ ناگهانی است».
به عنوان مثال: دروغ میگوید، خوشش میآید – غیبت میکند، شاد میشود – مرتکب زنای چشم میشود، لذت میبرد – مال حرام کسب میکند، احساس امنیت و غرور میکند ...، اما آرام آرام به دورغهای بزرگتر، غیبتهای بیشتر و مضرتر، کسب حرام و رشوه و ربا و خوردن اموال مردم، زنای حتی محصنه و ... مبتلا میگردد و متوجه عذاب و هلاکت بیشتر خویش نیز نمیشود! به این میگویند: "عذاب تدریجی"، که به مراتب سختتر از عذاب دفعی میباشد. چنان چه میفرماید:
«فَذَرْنِي وَمَن يُكَذِّبُ بِهَذَا الْحَدِيثِ سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ» (القلم، 44)
ترجمه: پس مرا با كسانى كه اين حديث را (قرآن را) تكذيب مىكنند واگذار، كه به زودى آنها را تدريجا (به سوى عذاب و شقاوت ابدى) از آنجا كه نمىدانند نزديك مىكنيم.
ﻫ - پس در عین حال که خداوندِ ارحم الراحمین به هر شخصی و به هر قوم، ملت و جامعهای تا حد معلوم و محدودی فرصت داده، و در عین حال که عذاب تدریجی نیز قرار داده، باید دقت کنیم که نوع عذاب در دنیا و آخرت، متناسب با جرم است و نه با انتخاب و یا تخیل ما و دیگران. و آن تناسب را نیز خداوند متعال بر نظام آفرینش حاکم کرده است.
از این رو، عذاب صرفاً بارش سنگ و آتش از آسمان، یا سنگ شدن انسان نیست، بلکه این همه جهل، ظلم، جنگ، خونریزی، تجاوز، چپاول، ناامنی، خیانت، فقر، بدبختی، از هم پاشیدن خانوادهها، مطرود شدن ارزشها و جلوهی ضد ارزشهای اخلاقی و رفتاری، پاشیده شدن خانوادهها، کثرت فرزندان زنا و ...، همه عذاب است.
منتهی اگر به آنها گفته شود که این عذاب همان کفر و شرک و نفاق شماست – این عذاب بیایمانی است – این عذاب اطاعت نکردن است – این عذاب بیبصیرتی و ارادهها و انتخابهای غلط خود شماست – این عذاب بندگی فراعنه نفس و فراعنه بیرونی است – این عذاب عدم پذیرش ولایت انسان کامل است و ...، باور نمیکنند و چه بسا بخندند یا مسخره هم بکنند، که این خود عذابی بالاتر است. به تدریج از معصیت به سوی انکار و از انکار به سوی تمسخر میروند:
«ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاؤُوا السُّوأَى أَن كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِئُون» (الرّوم، 10)
ترجمه: سپس عاقبت كسانى كه كارهاى زشت انجام دادند (معصیت)، اين شد كه آيات خدا را تكذيب كردند (انکار) و آنها را مسخره مىكردند (استهزاء).
کلمات کلیدی:
گوناگون