پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
بیتردید، «ولایت محض»، چه تکوینی و چه تشریعی، از آنِ خداوند سبحان میباشد که خالق، مالک و ربّ تمامی عالَم هستی، مخلوقات و از جمله انسانها میباشد. لذا اگر میخواست، خود همگان را [مانند فرشتگان]، به جبر هدایت مینمود که دیگر کافر و ظالمی نباشد؛ چنان که فرمود: «وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدی - اگر خدا بخواهد، آنها را [به اجبار] بر هدايت جمع خواهد كرد» (الأنعام، 135)
اما، خداوند سبحان از خلقت انسان و قرار دادن او در زمین، اراده نموده است که آدمی به مقام «خلیفة اللّهی» برسد، و خلیفة الله باید «اختیار و اراده و انتخاب» داشته باشد؛ لذا به آدمی، پس از موهبت عقل، شعور، قلب، اختیار و اراده، پیامبر، کتاب و امام نیز فرستاد و راه رشد از گمراهی را برایش «تبیین» نمود و فرمود: «حالا خودتان انتخاب کنید».
«لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» (البقره، 256)
- در قبول دين، اكراهی [اجبار بدآمدنی] نيست. (زيرا) راه رشد از گمراهی، روشن شده است. بنابراين، كسی كه به طاغوت كافر شود و به خدا ايمان آورد، به دستگيره محكمی چنگ زده است، كه گسستن برای آن نيست. و خداوند، شنوا و داناست.
بنابراین، پیامبر اکرم و اهل عصمت علیهم السلام، برای تعلیم، تربیت و هدایت مردمان فرستاده شدهاند و اگر در انجام امور، حلّ مشکلات، عبور از معضلات، مقابله با فتنهها و در رویارویی با دشمنان، از ولایت تکوینی خود استفاده مینمودند، دیگر هیچ هدایتی صورت نمیپذیرفت.
اگر سیدالشهداء علیه السلام، در کربلا و عاشورا، با استفاده از «ولایت تکوینی» به پیروزی ظاهری نیز میرسیدند، هیچ درس و عبرتی برای آیندگان نبود و همگان میگفتند: «ایشان در مقابله با کفر و ظلم، از نیرویی برخوردار بودند که ما برخوردار نمیباشیم، پس نمیتوانیم ایشان را الگو قرار دهیم، به ایشان تأسی کنیم و راهشان را دنبال نماییم!» مضافاً بر این که دیگر «منتظر» نخواهند بود، بلکه خواهند گفت: «امام زمان علیه السلام نیز میتواند از ولایت تکوینی استفاده کنند، ظهور نمایند و با یک نگاه، تمامی دشمنان را نابود سازند و ...»!
اگر امامان علیهم السلام، در رویارویی با دشمنان، از «ولایت تکوینی» بهره میبردند، مردمان در برابر هر آیهای که دعوت و امر به جهاد مینمایند، میگفتند: «شما خودتان با ولایت تکوینی پیروز میشوید، بعد به ما میگویید که با جان و مال به میدان بیاییم، از مرگ و شهادت نترسیم و بجنگیم؟!»
آیت الله جوادی آملی، در پاسخ این پرسش فرمودهاند:
الف: بی تردید، ائمه اطهار(علیهم السلام) که واسطه فیض الهی هستند، قدرت تصرّف در تکوین و نابود کردن دشمن را با یک اراده دارا بودند؛ زیرا استمرار حیات دشمنانشان، حرکت دست و پا، بینایی چشم و… حتی تیزی و برّندگی سلاح آنان که همگی، فیض الهی است به برکت و ... اذن تکوینی ائمه(علیهم السلام) و وساطت آنها در فیض است، لیکن چنین قدرتی تکلیف آور نیست؛ یعنی پیغمبراکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) و ائمه اطهار(علیهم السلام) برای تبلیغ دین، پیشبرد اهداف دینی، دفاع از خویشتن و… از چنین قدرتی استفاده نمی کنند. البته، اختیار استفاده از این قدرت غیر عادی به اراده الهی وابسته است و هر گاه خداوند متعال اراده کند، آنها از آن استفاده خواهند کرد.
سرّش آن است که دنیا نشئه تکلیف است و بر مدار علم عادی و تکلیف معمولی اداره میشود. اگر خداوند میخواست، خود از دشمنانش انتقام میگرفت، لیکن اراده کرد تا برخی از مردم را با برخی دیگر بیازماید: ﴿وَلَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَانْتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَكِنْ لِيَبْلُوَ بَعْضَكُمْ بِبَعْضٍ﴾. [1]
از این رو ائمه(علیهم السلام) نیز مانند دیگران، مکلّف هستند برای تبلیغ و پیشرفت دین، با استفاده از اسباب و عوامل عادی تلاش کنند. اگر بنا باشد آنان برای پیشبرد اهدافشان از قدرت غیر عادی استفاده کنند و دشمنان خود را با یک اراده از بین ببرند و … اساس تکلیف از هم میپاشد؛ زیرا نه خودشان امتحان خواهند شد و نه هواداران صادق آنها.
* حکایت
یکی از خوارج با دیگری نزاع داشت. به امیرمؤمنان(علیه السلام) مراجعه کردند و آن حضرت بر اساس حکم الهی، بین آنها داوری کرد. آن خارجی در اعتراض به آن حضرت گفت: عدالت نورزیدی! حضرت علی(علیه السلام) گفت: دور شو ای سگ! ناگهان دیدند آن مرد خارجی به شکل سگ درآمد، لباسهایش به هوا پرید و همانند سگ، دُم میجنباند و اشک از چشمانش جاری شده است. امیرمؤمنان(علیه السلام) در حقّ وی رقّت کرد و با دعا به درگاه الهی، او را به حالت انسانی برگرداند. ناگهان دیدند لباس وی نیز به سوی او برگشت. آنگاه امیرمؤمنان(علیه السلام) فرمود: آصف که خداوند در باره او فرمود: ﴿ قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ … ﴾ وصّی سلیمان بود. به نظر شما مقام سلیمان نزد خدا بالاتر است یا مقام پیامبر شما؟ [2] در اینجا شخصی پرسید: با این همه قدرتی که شما دارید، در جنگ با معاویه، چه نیازی به یاری انصار دارید؟ حضرت علی(علیه السلام) فرمود: من، تنها برای اتمام حجّت، آنها را به یاری می طلبم؛ وگرنه اگر اذن دعا به من داده شود و مجاز به استفاده از قدرت غیر عادی خود باشم، بین اجابت دعای من و فرا رسیدن اجل معاویه، تأخیر نخواهد افتاد و بدون درنگ نابود خواهد شد: فقیل: ما حاجتک إلی قتال معاویة إلی الأنصار؟ قال(علیه السلام): «إنّما أدعوا علی هؤلاء بثبوت الحجة و کمال المحنة و لو أذن لی فی الدعاء لما تأخر». [3]
بنابراین، فریاد «هل من ناصر ینصرنی» امام حسین(علیه السلام) برای اتمام حجّت بوده است.
ب: امام(علیه السلام) الگوی دیگران در تبلیغ و ترویج دین است. اگر قرار باشد او در مواجهه با مشکلات، از قدرت غیرعادی استفاده کند و موانع را از سر راه بردارد. دیگر نمیتواند الگوی دیگران باشد و نمیتواند به دیگران بگوید: برای حفظ اسلام، از مرگ، تشنگی، زندان، گرسنگی، شکنجه، اسارت و … نترسید؛ زیرا امّت خواهند گفت: چرا خودت ترسیدی و با قدرت غیر عادی، این موانع را از راه خود برداشتی؟!
ج. مقامهای بلندی که پروردگار متعال برای ائمه(علیهم السلام) مقدّر کرده بود، با تحمّل شهادت، شکنجه و… فعلیت پیدا میکند. نه تنها حضرت ابوالفضل(علیه السلام) با تحمّل شهادت، تشنگی و… مغبوط شهدا شد: «إنّ لِلعباس عِندالله عزّوجلّ مَنزلةً یَغبِطُهُ بِها جَمیعَ الشُهداء یَوم القِیامَة»، بلکه جایگاه رفیع امام حسین(علیه السلام) در میان سایر ائمه(علیهم السلام) نیز ناشی از تحمّل مصائب کربلاست که موجب به فعلیت رسیدن مقامهای مقدّر الهی برای آن حضرت شد.
پاورقی:
[1] سوره محمّدص، آیه ۴
[2] در حقیقت، با این جمله فهماند که چون مقام پیغمبراکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) از مقام سلیمان بالاتر است، مقام وصّی او نیز باید بالاتر از مقام وصی سلیمان باشد.
[3] نورالثقلین، ج۴، ص۹۱، ح۷۸، ذیل آیه۴۰ سوره نمل، هرچند که اثبات همه جزئیات این گونه روایات با خبر واحد، دشوار است، لیکن اثبات خطوط کلّی آن، که همان اثبات قدرت آن ذوات مقدس بر تکوین است، به کمک آیات و روایات قطعی، بسیار آسان است.
منبع:
پایگاه اطلاعرسانی حوزه
مشارکت و همافزایی - پرسش و نشانی پیوند پاسخ، جهت ارسال و انتشار؛ متشکریم.
پرسش:
آیا حضرت سید الشهداء (ع) هنگام مواجهه با دشمن، نمیتوانستند با تصرّف تکوینی، دشمن خود را نابود کنند؟ اگر میتوانستند، چرا چنین ننمودند و اگر نمیتوانستند، روایاتی که دلالت بر قدرت تکوینی ائمه(ع) میکند، چه توجیهی دارد؟
پاسخ (نشانی پیوند):
https://www.x-shobhe.com/muharram/12833.html
کلمات کلیدی:
گوناگون امام حسین(محرم)