پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
امر خدا این نیست که یک جملهای در آیات و احادیث بیابند که فرموده باشد: «آی مردم! بروید حکومت اسلامی تشکیل دهید»؛ بلکه سراسر قرآن مجید و احکام اسلام عزیز، دال بر ضرورت تشکیل حکومت اسلامی و تکلیف مردم در تحقق این امر مهم میباشد.
تشکیل یک حکومت برای یک جامعه، ضرورتی است که عقل به آن حکم میکند؛ موضوع اصلی "فلسفه سیاست"، ضرورت تشکیل حکومت میباشد و این نیاز و ضرورت جدید نیست.
افلاطون: تحصیل حیات با فضیلت برای افراد بشر جزء به وجود دولت ممكن نیست، زیرا طبیعت انسان به حیات سیاسی و زندگی اجتماعی متمایل است؛ بنابراین وجود دولت از امور طبیعی است که انسان از آن بینیاز نیست. (افلاطون، جمهوری، ص 94)
حال آیا ممکن است که اسلام دربارۀ این ضرورت عقلی، سکوت کرده باشد؟!
●- حکومت یا الهی است، یعنی حکم و حکمرانی طبق دستورات الهی میباشد - یا غیر الهی، یعنی یا استبدادی است و یا ظاهرش دموکراسی است و قوانین و احکامش را قدرتمندان، ثروتمندان و حاکمان بر اذهان عمومی وضع و تحمیل مینمایند.
حال آیا در اسلام، هیچ تعریفی از حاکمیت الهی و قوانین آن نیامده است؟!
●- به غیر از چند حکم عبادی که فردی میباشد [تازه اگر حکومتهای جائر مانع از انجامش نگردند]، تمامی دستورالعملها در قرآن کریم و احادیث اجتماعی میباشد؛ حال آیا انجام احکام اجتماعی، بدون حاکمیت اسلامی میسر است؟!
●- در تعاملات اجتماعی، به تمامی مسلمانان میفرماید: «حقوق یکدیگر را رعایت کنید - به کسی ظلم نکنید - به حق قضاوت کنید - در خیر تعاون داشته باشید - در شرّ تعاون و همکاری نداشته باشید - اخبار دروغ را به دیگران منتقل ننمایید - به یاری یکدیگر بشتابید - اهل انفاق و زکات (انواع زکاتها) باشید - تحت جریان ولایت الهی باشید - ولایت (سرپرستی و دوستی) طواغیت، کفار و ظالمان را نپذیرید - از اسلام و خودتان دفاع کنید - با کفار ظالم و تجاوزگر بجنگید و ...»؛ حال انجام کدامیک از این حقوق و تکالیف اجتماعی، بدون حاکمیت اسلامی میسر میباشد؟!
●- خداوند متعال به بندگان مؤمنش میفرماید که همه با هم به حبل الله چنگ زنید: «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا - و همگى به ریسمان خدا چنگ زنید، و پراكنده نشوید / آل عمران، 103»
حال، "حَبْلِ اللَّهِ" چیست و کیست؟ و همگان چگونه میتوانند به آن چنگ زنند و حول محور "حَبْلِ اللَّهِ" وحدت کنند؟! آیا بدون حاکمیت دین خدا و ولایت الهی، ممکن است؟!
●- خداوند متعال، راجع به شخص پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله و تمامی مؤمنانی که با ایشان و پیرو ایشان میباشند، میفرماید:
«لَكِنِ الرَّسُولُ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ جَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ وَأُولَئِكَ لَهُمُ الْخَیرَاتُ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (التوبة، 88)
- ولى پیامبر و كسانى كه با او ایمان آوردند، با اموال و جانهایشان جهاد (تلاش دشمنستیز) كردند؛ و همۀ نیكیها براى آنهاست؛ و آنها همان رستگارانند!
حال آیا بدون برخورداری از حکومت و حاکمیت اسلامی، میشود از پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، تبعیت نمود و با مال و جان در راه خداوند سبحان جهاد نمود؟!
آیۀ مبارکۀ «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْكُمْ - اى كسانى كه ایمان آوردهاید، خدا را اطاعت كنید و از فرستادۀ او و صاحبان امرتان (كه جانشینان معصوم پیامبرند) اطاعت نمایید / النساء، 59» یعنی: باید حکومت اسلامی و ولیّ امر مسلمان داشته باشید تا بتوانید اطاعت کنید.
* - خلاصه، اگر بخواهیم دلایل ضرورت تشکیل حکومت اسلامی و تکلیف مردم را در آیات قرآن کریم بیان نماییم، باید به بیشتر آیات اشاره و استدلال نماییم.
اهل بیت علیهم السلام
*- انحراف در جامعۀ اسلامی، وقتی به صورت سازماندهی شده آغاز شد که پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، از جانب خداوند متعال، امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام را به عنوان: حجّت الله، ولیّ الله و خلیفة الله معرفی نمودند و در غدیر خم از همگان برای تمامی امامان بیعت گرفتند، اما یک عده در ساعات احتضار ایشان، سقیفه تشکیل دادند و حکومت را غصب کردند. پس، دعوا بر سر حکومت اسلامی بوده و هست، وگرنه نه کسی با گریههای نیمه شب امیرالمؤمنین علیه السلام مشکلی داشت، و نه امروزه کسی با نماز و روزۀ مسلمانان مشکلی دارد!
*- تمامی حیلهها و خدعههای معاویه لعنت الله علیه، برای رسیدن به حکومت و حاکمیت بر جهان اسلام و مردمانش بود؛ لذا حتی پس از رسیدن به حکومت نیز وجود امام حسن مجتبی علیه السلام را برنتافت و به ترور و شهادت ایشان اقدام نمود.
بیتردید معاویه لعنت الله علیه، هیچ مشکلی با علم و حلم امام حسن علیه السلام نداشت.
*- خروج سیدالشهداء، امام حسین علیه السلام از مدینه، عزیمت به سمت عراق و کوفه و ...، از اینجا آغاز شد که حاکم مدینه ایشان را احضار نمود و گفت: «یزید دستور داده یا بیعت کنی و حکومت او را بپذیری و یا کشته شوی!» شعار عظیم و سازندۀ «هَیهات مِنّ الذِّلة» در مقابل این دستور العمل بود.
مسأله برای سیدالشهداء علیه السلام فقط حکومت شخص یزید لعنت الله علیه نبود، بلکه حاکمیت و حکومت امثال یزید در طول زمان بود، لذا نسبت به تمامی جوامع و ملتهای مسلمان تا آخر الزّمان فرمودند:
«وَ عَلَى الاِسْلامِ، ألسَّلامُ إِذْ قَدْ بُلِیَتِ الاُمَّةُ بِراع مِثْلَ یَزِیدَ، وَ لَقَدْ سَمِعْتُ جَدِّی رَسُولَ اللهِ(صلى الله علیه وآله) یَقُولُ: اَلْخِلافَةُ مُحَرَّمَةٌ عَلى آلِ أَبِی سُفْیانَ» (ملهوف (لهوف)، ص 99 و بحارالانوار، ج 1، ص 184)
- هنگامى که امّت اسلامى به زمامدارى مثل یزید گرفتار آید، باید فاتحه اسلام را خواند! من از جدّم رسول خدا شنیدم که مى فرمود: خلافت بر خاندان ابوسفیان حرام است.
*- هیچ امامی نیست که برای تشکیل حکومت اسلامی، اقدامات مؤثر ننموده باشد، همگی تشکلهای علنی و پنهان و روشنگری داشتند؛ لذا همگی به امر حاکمان ظالم وقت، ترور شدند و به شهادت رسیدند. هیچ حاکم جائری، با علم، حلم، جود، کرم، نماز و روزۀ امامان علیهم السلام، مشکل نداشت.
چرا دیگران حکومت تشکیل ندادند؟
تشکیل، استقرار و بقای یک حکومت در یک جامعه، منوط به خواست و حمایت مردم میباشد، البته نه این که مردم هر حکومتی را برگزینند و حمایت کنند، همان خوب و حق است! چنان که وقتی مردم از رؤسای قبایل خود حمایت کردند و حکومت امیرالمؤمنین علیه السلام را نخواستند، ایشان حکومت ننمودند و وقتی ریختند مقابل خانۀ ایشان و حکومت را از ایشان درخواست و به ایشان الزام نمودند، پذیرفتند؛ و همینطور است وقتی مردم فریب وعدههای دنیایی معاویه لعنت الله علیه را خوردند و با او بیعت کردند و امام حسن علیه السلام، از حکومت بر چنین مردمی، کنار رفتند؛ و همینطور است وقتی بزرگان کوفه، برای امام حسین علیه السلام نامه نوشتند و از ایشان دعوت کردند ... و سپس خیانت نمودند.
*- بنابراین، اقدام برای تشکیل یک حکومت، که معمولاً با یک قیام علیه حکومت فعلی آغاز میگردد، مستلزم خواست و حمایت مردم میباشد.
بدیهی است که مردم دوران نواب اربعه، خواستار چنین حکومتی نبودند، وگرنه اصلاً غیبتی اتفاق نمیافتاد. امام، باید حاکم باشد و حکومت نماید، اما یازده امام را ترور کردند و هیچ صدای مؤثری از سوی مردم بلند نشد.
سایر فقها
سایر فقها، دو مشکل داشتند: مشکل اول همان خواست عمومی مردم و برخورداری از ملزومات اولیۀ یک قیام و تشکیل حکومت بود؛ و مشکل دوم: این بود که در خود توانایی رهبری یک قیام و تشکیل یک حکومت و هدایت آن را نمیدیدند.
امام خمینی رحمة الله علیه
مواضع امام در سال 1357، با سال 1342 که تبعید شدند و پیش از آن، تغییر نیافته بود، معلوم است همین مواضع را داشتند که بازداشت، زندانی و تبعید میشدند. اما مردم متفاوت بودند. بدیهی است که با مردم مسلمان؛ ولی عقبافتاده و مستضعفی که از سویی الله اکبر میگفتند و نماز میخواندند و از سویی دیگر "جاوید شاه" میگفتند، نمیشد انقلابی به راه انداخت.
اما، نسل تغییر یافت و مردم از پیر و جوان متحول شدند. "فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ" در آنان مکمل یکدیگر شد، با شعار الله اکبر و لا إله الاّ الله به میدان آمدند، به "لا إله" عمل نمودند تا در بندگی به "الاّ الله" برسند؛ و مرگ بر شاه، نه شرقی و نه غربی و جمهوری اسلامی گفتند و در راه تحقق این شعار، جهاد کردند و از شهادت استقبال نمودند و معلوم بود که این ملت، اهل کوفه نیستند. لذا ایشان موفق به رهبری انقلاب و تشکیل حکومت اسلامی گردیدند.
مشارکت و همافزایی - پرسش و نشانی پیوند پاسخ، جهت ارسال و انتشار توسط شما؛ متشکریم.
پرسش:
آیا ائمه معصومین به ما امر کردهاند که در زمان غیبت حکومت تشکیل دهیم و این وظیفه ماست؟ چرا نائبان خاص و سایر فقها چنین نکردند و فقط امام خمینی (ره) حکومت اسلامی تشکیل داد؟!
پاسخ (نشانی پیوند):
https://www.x-shobhe.com/politic/11908.html
کلمات کلیدی:
سیاسی