پایگاه پاسخگویی به سؤالات شبهات دینی (ایکس - شبهه):
آیا این ادعاهای نامعقول و غیر علمی، «موهومات» نیستند و شناخت و باورهای دینی «موهوم» میباشند؟! آیا خداشناسی و خداپرستی موهوم است، یا بیدینی و پرستش بتها، طاغوتها و بندگی هوای نفس خود و دیگران؟!
مسأله و دغدغۀ آنها، نه دین است و نه کودکان، بلکه ضروریات حاکمیت نظامات سلطه میباشد، لذا برای بیدین کردن مردم، از هر راهی وارد میشوند، هر کاری میکنند و هر چیزی میگویند؛ چرا که تازه بیش از گذشته فهمیدهاند که دینداری مردم، نه تنها متضاد با اهداف آنها در به بندگی کشیدن انسانها و جوامع میباشد، بلکه راه استعمار، استثمار و چپاول سرمایههای مادی و معنوی ملتها را میبندد و البته کودکان را هدف گرفتهاند تا زیرساختها و شخصیتها، از ابتدا به نفع آنان شکل بگیرد!
از همان ابتدای تشکیل جوامع بشری، مخالف و دشمنی با دین خدا و دینداری مردم، ریشه و اهداف سیاسی داشته است و هنوز هم همینطور است؛ وگرنه برای سلطهگران، هیچ فرقی نمیکند که فرد یا جامعهای موحد و خداپرست باشند، یا کافر، مشرک و بتپرست - مقابل خداوند سبحان سجده کنند، یا مقابل بتان دستساز و قدرتهای کاذب - اعتقاد به بازگشت به سوی خدا و برپایی قیامت داشته باشند، یا اعتقاد به تناسخ، یا گمان نمایند که آدمیان پس از مرگ، خاک و نابود میشوند! ! آیا نظامات سلطه با مسلمانی مردم در عربستان سعودی، امارات، کویت و ... مشکلی دارند؟! خیر، چرا که مزاحمتی برای سلطۀ آنان ندارد، اما با مسلمانی مردم در ایران، عراق، لبنان، فلسطین ... و هر کجا اسلام سبب بیداری، بصیرت و خیزشی حق طلبانه شود، به شدت مخالفند و در جهان «اسلام هراسی» را ترویج میکنند؛ چرا که این اسلام، برای آنان ترس دارد!
اگر قرار باشد که جهانبینی توحیدی و اسلامی، گرایش به دین خدا، اعتقاد به معاد و ... سبب شود که مردمان ادعاهای اولوهیت و ربوبیّت فرعونهای زمان، به اصطلاح ابر قدرتها و سران نظامات سلطه را نپذیرند - به جای فرامین آنها، از فرامین الهی تبعیت کنند و مقابل ظلم و جور بایستند، آنوقت مخالفتها، دشمنیها و ضد تبلیغها در عرصههای «جنگ شناختی و جنگ تبلیغاتی» شروع میشود و گسترش و عمق مییابد.
این نزاع، به دشمنیها و جوّسازیهای کلامی ختم نمیشود، بلکه به جنگ و قتل عام نیز میرسد! فرعون به ساحرانی که ایمان آوردند گفت:
«قَالَ فِرْعَوْنُ آمَنْتُمْ بِهِ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّ هَذَا لَمَكْرٌ مَكَرْتُمُوهُ فِي الْمَدِينَةِ لِتُخْرِجُوا مِنْهَا أَهْلَهَا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ * لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ» (الأعراف، 123 و 124)
- فرعون گفت آيا به او ايمان آورديد پيش از آنكه به شما اجازه دهم، حتما اين توطئهای است كه در اين شهر (و ديار) چيدهايد تا اهلش را از آن بيرون كنيد؛ ولی به زودی خواهيد دانست!
این همان سیاست، ظلم و جنایتی است که امروزه نظامات سلطۀ فراماسونی و صهیونیستی به رهبری امریکا، علیه دینداران و به ویژه مسلمانان اتخاذ کردهاند! لذا نسلکُشی و بچهکُشی مسلمانان، از بوسنی در قلب اروپا گرفته تا میانمار در شرق آسیا [به ویژه در آسیای غربی] را در صدر اهداف و برنامههای خود قرار دادهاند!
کودکان
*- چرا زیر 18 سال را کودک قلمداد میکنند، در حالی که روابط جسنی را از 13 سالگی به بعد، آزاد و حق طبیعی میدانند؟!
*- چرا آموزش همجنسبازی به کودکان در دبستان را طبق سند 2030 و سایر مصوبات، در مدارس اجباری میکنند و سایر کشورها و ملل را با تحمیل فشارها، مجبور به انجام آن مینمایند و از مسئولان حکومتی تعهد میگیرد که ملزم به انجام آن باشند، آن هم به شدت و گسترهای که تا سال 2030، در تمامی مدارس به اجبار اجرا شده باشد؟ آیا این با اصول عقلی و حقوق بشر حقیقی، اخلاق، نظم اجتماعی، امنیّت جنسی و ... در تضاد نمیباشد؟!
*- چرا وقتی در کشوری مانند آلمان، پدر و مادر به فرزند کودک و دبستانی خود متذکر میشوند: «همجنسبازی» که در مدرسه به شما آموزش میدهند، یک رذیلۀ رفتاری و حرام است، پلیس به حکم دادگاه، آن فرزند را به زور از خانواده جدا میکند و به بهزیستی میسپرد و آثار روحی، روانی، تربیتی، عاطفی و ساختاری کودک و خانواده برای آنها مهم نیست؟! این همه اصرار بر تحمیل این رذیلۀ اخلاقی و رفتاری برای چیست؟! چه اهداف و منافعی دارند که این چنین در جهانیسازی همجنسبازی، حتی میان کودکان میکوشند؟!
آموزش دینی
حال از آنان که با برافراشتن پرچم حمایت از کودکان میگویند: «به کودکان آموزش دینی ندهید» بپرسید: «دین چیست که آن را آموزش ندهیم؟!» و متوجه خواهید شد که سریع به حاشیه میروند، پرت و پلا میگویند و ...؛ چرا که اصلاً نمیدانند «دین چیست و یعنی چه؟!» و در نهایت به این میرسند که هر چه بوی اعتقاد به توحید و معاد بدهد - هر چه سبب معرفت، محبّت و امید به خداوند سبحان میگردد - و هر چه اخلاق و رفتار دینی محسوب شود، نباید آموزش داده شود؛ بلکه به جایش باید دین کفار آموزش داده شود!
تربیت
حال بپرسید: «پس به کودکان خود تا سنّ 18 سالگی، چه چیزی آموزش دهیم و چگونه آنها را تربیت کنیم؟!» آیا به طور کلی تعلیم و تربیت آنها را رها کنیم و بگذاریم تا فقط از رشد نباتی و حیوانی برخوردار باشند؟! به مو، ناخن و بدن توجه کنند و رشد علمی، عقلی، اخلاقی و انسانی نیابند؟! خوب بخورند و بیاشامند و شهوات جنسی خود را ارضا نمایند و در نهایت خوب برقصند یا سازی بنوازند؛ اما از انسانیت و فضایل انسانی هیچ ندانند؟!
*- دانشمندان با پیشرفتهای علمی، به این نتیجه رسیدهاند که بهترین سنّ برای آموزش و تربیتپذیری کودکان، از سه چهار سالکی تا سن بلوغ و چندسالی پس از آن میباشد و میگویند: «شخصیت کودک، تا سن 6 سالگی شکل میگیرد»؛ اما اینها میگویند: «به هیچ وجهی آموزش دینی ندهید».
*- طبق آموزههای دین مبین اسلام، کودک تا هفت سال اول باید مانند یک رئیس و سرور عمل نماید [البته تحت کنترل و جهتدهی]، تعبیر رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله هم از این مرحله تربیتی «سیادت کودک» است. هفت سال دوم، سن تعلیم پذیری، اطاعت و فرمان برداری است و هفت سال سوم، سن نظرخواهی و مشورت.
شناخت و انتخاب
به عمد خلط مبحث میکنند تا منحرف سازند. هر عاقلی میداند که «شناخت» با «انتخاب»، دو مقولۀ کاملاً متفاوت میباشند. آدمی چه در دوران کودکی، چه نوجوانی و جوانی و چه بزرگسالی، هر لحظه شناختی حاصل مینماید، اما دلیل نمیشود که الزاماً همۀ آنها را انتخاب نماید؛ چنان که بسیاری از شناختها، سبب دوری و پرهیز میشود؛ مانند شناخت باطل، شناخت رذایل اخلاقی، دشمنشناسی و ...!
اما، بدیهی است که آدمی تا شناختی (هر چند ضعیف یا نادرست) حاصل ننماید، نمیتواند در آن خصوص «انتخابی» داشته باشد؛ لذا میگویند: «آموزش دینی ندهید، تا پس از 18 سالگی، خودش انتخاب کند»؛ حال اگر بگویید: «شما نیز آموزش بیدینی، هرزگی، لاابالیگری، بیغیرتی، بیتربیتی و ... ندهید تا خودش انتخاب کند» میگویند: «خیر، کودک حق دارد تا همه چیز را خوب بشناسد تا بتواند در آینده به اختیار خود انتخاب نماید»!
راه میانهای نیست
دقت داشته باشیم که بین حق و باطل، بین ایمان و کفر، بین عدل و ظلم، و بین ارزشها و ضد ارزشها، راه میانه یا راه سومی وجود ندارد:
«إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيُرِيدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَيُرِيدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلًا * أُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ حَقًّا وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُهِينًا» (النساء، 150)
- [بیتردید کفار،] كسانی كه خدا و پيامبران او را انكار میكنند و میخواهند در ميان آنها تبعيض قائل شوند، و میگويند به بعضی ايمان داريم و بعضی را انكار میكنيم و میخواهند در ميان اين دو، راهی برای خود انتخاب كنند * آنها كافران حقيقیاند و برای كافران مجازات توهين آميزی فراهم ساختهايم.
بنابراین، آنان که شعار میدهند: «به کودکان آموزش دینی ندهید»، مقصودشان این است که «بیدینی را آموزش دهید» تا مبادا در آینده، دین خدا را برگزینند و مسیر حق را برای رشد و کمال فردی و اجتماعی انتخاب نمایند!
مشارکت و همافزایی - پرسش و نشانی پیوند پاسخ، جهت ارسال و انتشار؛ متشکریم .
پرسش:
عنوان میشود به کودک آموزش دینی ندهید تا هنگامی که عقلش کاملتر شد (مثلا ۱۸ سالگی) اگر خواست خودش دین اختیار کند - کاشتن ذهنیت و تعاریف و باورهای موهومی در فرزندان، مغایر حقوق کودک و ظلم به جامعه جهانی میباشد؟
پاسخ (نشانی پیوند):
https://www.x-shobhe.com/politic/12880.html
کلمات کلیدی:
سیاسی