میگویند هر ۱۰ سال یکبار علم تازه و دو برابر می شود، چگونه میشود از دینی پیروی کنیم که مربوط به ۱۴۰۰سال پیش است؟ (هفتم / مشهد)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه):
●- چگونه میزان افزایش علم را اندازهگیری و مقایسه کردهاند، کیلویی، متری ... یا فقط شعاری؟! شاید بتوان تعداد مقالات و یا کشفیات علمی و یا اختراعات به ثبت رسیده را به شمارش درآورد، اما چگونه میتوان میزان افزایش علم بشر را سنجید؟!
●- بله، پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله، در 1400 سال پیش مبعوث گردیده و قرآن کریم در آن زمان نازل گردیده است، اما چه کسی گفته که این دین، مربوط به آن زمان است؟! در حالی که مبعوث کننده و نازل کننده فرموده است که این دین و کتاب، برای همیشه و همگان میباشد.
پس آنان که چنین میگویند، اساساً توحید، معاد، نبوت و دین را منکرند، نه این که در موضوع زمان آن بحث دارند.
●- در این عالَم، هیچ کسی بیدین نیست؛ حتی کفار هم دین دارند؛ پس اگر کسی از دین حق پیروی نکند، حتماً از دینهای باطل و مندرآوردی پیروی میکند.
علم:
چه کسی گفته که علم هر 10 سال یکبار دو برابر میشود، آن هم در جهان امروز که علم هر ساعت چند برابر میشود؟! بنابراین، وقتی راجع به یک دین، یک مکتب، یک جهانبینی، یک فلسفه و تاریخ بقایش سخن به میان میآید، نباید مبتنی بر یک شعار سبک باشد. آیا با رشد علمی بشر، قواعد ریاضی و فیزیک تغییر کرده و یا نظام خلقت جهان و انسان متفاوت شده است؟!
در نظر داشته باشیم که "علم" اگر علم باشد، تاریخ انقضا ندارد؛ کدام علمی تا کنون منقضی شده است؟ بله، ممکن است که بشر از کشفی نتایجی گرفته باشد و با رشد علمی بفهمد که خطا کرده و به نتایج جدید دست یابد؛ پس این نقص و خطای بشر میباشد، نه این علم تغییر یافته باشد. آدمی باید خیلی جاهل و متکبر باشد که بگوید: «هر چه من شناختم، همان علم است، و اگر روزی به نتایج دیگری دست یافتم، آن علم دیگر علم نیست و این علم است»!
چرا نمیگویند: «کشفیات و یافتههای علمی ما، هیچ اعتباری ندارد، چون ده سال دیگر تغییر میکند»؟! آیا وقتی پس از دبیرستان، در دانشگاه تحصیل میکنید، بر علمتان افزوده میشود و یا هر چه از علم فراگرفته بودید، ابطال میگردد
چرا نمیگویند: «کشفیات و یافتههای علمی ما، هیچ اعتباری ندارد، چون ده سال دیگر تغییر میکند»؟! آیا وقتی پس از دبیرستان، در دانشگاه تحصیل میکنید، بر علمتان افزوده میشود و یا هر چه از علم فراگرفته بودید، ابطال میگردد؟!
پس، هر چه عقل بشر رشد کند و پیشرفت علمی بیشتر باشد، دین خدا بهتر و بهتر شناخته میشود، نه این که به خاطر چندتا کشف علمی، دین خدا رد شود!
●- فلسفه و اخلاق ارسطو، نه تنها هم چنان مورد مطالعه، بررسی و بحث میان دانشمندان میباشد، بلکه نظریهپردازان جدید و به اصطلاح گپسا پست مدرن امریکایی"، برای جلوگیری از زوال بیشتر و مرگ قطعی "لیبرال دموکراسی امریکایی"، به این نتیجه رسیدهاند که ما باید اخلاق ارسطویی را به اندیشه و نظریه لیبرال دموکراسی تزریق کنیم تا حیاتی دوباره بیابد! لذا مکتب جدیدی تحت عنوان «جماعتگرایان»، با پرچمداری نظریهپردازانی چون "چارلز تیلور" و "مایکل سندل" تأسیس کردهاند و دانشگاه هاروارد نیز برای ترویج این مکتب جدید، یک ترم مجانی و مجازی برای جهانیان به راه انداخت و مدرک هم داد!
●- معنای "علم" و حوزهها و دامنههای آن بسیار وسیعتر از آن است که بخواهند به چند مورد اختصاص دهند و سپس اندازهگیری نیز بنمایند!
آیا اگر اشعار حافظ، مولوی، سعدی و شاهنامه فردوسی ... و یا گوته، و یا آنت فن درسته-هولسهوف از آلمان را بخوانید، میگویید: «این ادبیات مربوط به چند قرن پیش است و به درد ما نمیخورد»؟!
آیا اگر رومانهای "شکسپیر" را بخوانید، میگویید مربوط به قرن 15 و 16 میباشد و نباید همچنان تدریس شود و یا از روی آنها فیلم و تأتر ساخته شود؟!
آیا اگر به علوم نجوم و طب، و یا فلسفۀ، و یا حتی حقوق در گذشته رجوع کنید، میگویید: «قدیمی شده است»؟! در حالی که یافتههای جدید، بر پایه و تداوم همان علوم میباشند.
پس چطور میشود به اسلام که میرسد، آن هم به طور کلی، و به بهانۀ پیشرفت علم، مربوط به 1400 سال پیش میشود؟!
چرا وقتی برای درست کردن یک آلترناتیو مقابل اسلام، دم از کوروش و زرتشت و ...، میزنند، نمیگویند که مربوط به دو سه هزار سال پیش است، و حال آن که هیچ تاریخ مستند کافی و یا کتاب جامعی از آنان وجود ندارد؟!
انسان و علم:
آن چه بشر با رشد علمی بدان دست مییابد، خلق او نیست، بلکه فقط "کشف" اوست. اگر بشر امروز به علوم هستهای دست یافته و یا برخی از کهکشانها را شناخته و ...؛ فقط جزئی از آن چه از ابتدای خلقت بوده است را شناخته است، نه این که اینها را او خلق کرده باشد و یا پس از شناخت و به واسطۀ علم او به وجود آمده باشند!
اما گاه بشر چنان به چند کشف خود مغرور (فریب خورده) میشود که با جهل و استکبار تمام، حقایق عالم هستی و در رأس همه "خالقِ علیم و حکیم و ربّ العالمین" را منکر میگردد! و این در حالیست که آدمی به رغم پیشرفتهای علمی، هنوز چیز زیادی نمیداند و نادانستههایش به مراتب بیشتر از دانستههایش میباشد!
به این جهل، تکبر، نقیصه و ابتلای بشر، در همان کلام وحی 1400 سال پیش، تصریح شده است:
«فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَرِحُوا بِمَا عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ» (غافر، 83)
ترجمه: هنگامى كه رسولانشان دلايل روشنى براى آنان آوردند، به چیزی از دانشى كه خود داشتند خوشحال بودند (و غير آن را هيچ مىشمردند)؛ ولى آنچه را (از عذاب) به تمسخر مىگرفتند آنان را فراگرفت!
علم ابزاری:
بدیهی است که با پیشرفت علمی بشر، هیچ یک از حقایق هستی متغیر نمیگردد و نظم حاکم بر عالم خلقت و چگونگیهای انسان نیز دچار دگرگونی نمیشود – بنابراین، نظام هدایت نیز متفاوت نمیشود؛ اما با پیشرفت علوم در صنایع گوناگون، "ابزار"های جدید که سبب سرعت و سهولت امور میشوند، ساخته میشوند. اما، انسان همان انسان است و عقل، قلب و اخلاق همان است. لذا یکی از انرژی هستهای جهت تولید برق و داروهای هستهای استفاده میکند و دیگری هزاران بمب هستهای میسازد تا جهان را تهدید کند به سلطه درآورد.
در گذشته، دو سپاه مقابل هم، با اسب میتاختند و با شمشیر میجنگیدند و امروز یک پهپاد تهاجمی و بمبافکن میفرستند، و دهها نفر را یکجا میکشند و یا بمب اتم در هیروشیما میاندازند و صدها هزار نفر را یکجا میکشند!
لا إله الاّ الله
با رشد عملی، از جمله در عرصۀ صنعت (تکنولوژی)، نه مبدأ هستی تغییر مییابد و نه مقصد و معاد منتفی میشود و نه خلقت انسان و ویژگیهایش دگرگون میگردد.
تمام اسلام، زیر مجموعۀ "لا إله الاّ الله" میباشد که باید دقت داشت که اثبات وجود خدای آشکار نیست، بلکه نفی "إله"های دروغین میباشد. "لا إله الاّ الله" به انسانی که فطرتاً مألوه (پرستنده) است، متذکر میشود که از خورشید و ماه و ستارگان گرفته، تا مجسمههای گِلی، تا طواغیت و فراعنه در هر زمان و حتی هوای نفس درونت، هیچ کدام "إله" و قابل پرستش نمیباشند، بلکه فقط "الله جلّ جلاله"، خالق، مالک، رب، رازق و "إله حقیقی" میباشد، و تو باید فقط به او وابسته باشی و او را بندگی کنی. حال آیا به این حقیقت، به واسطۀ گذشت زمان، خدشهای وارد میشود؟!
در اسلام، راجع به انسان میفرماید:
«إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا * إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا * وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا * إِلَّا الْمُصَلِّينَ * الَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ دَائِمُونَ * وَالَّذِينَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ * لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ» (المعارج، 19تا 25)
ترجمه: به يقين انسان حريص و كم طاقت آفريده شده است * هنگامى كه بدى به او رسد بيتابى مىكند * و هنگامى كه خوبى به او رسد مانع ديگران مى شود (و بخل مى ورزد) * مگر نمازگزاران (متصل شوندگان به رحمت الهی) * آنان كه بر نمازشان (اتصالشان) مداومت دارند * و آنها كه در اموالشان حق معلومى است * براى تقاضاكننده و محروم *.
حال آیا بین انسان امروزی، با انسان 1400 سال و یا 5000 سال پیش، در این ویژگیها و خصیصهها تفاوتی وجود دارد؟! انسان خودش بسیار ضعیف است، مانند یک قطرۀ ناچیز است، چنان که از همان اسپرمِ کمتر از قطره به وجود آفریده میشود؛ لذا تا به رحمت واسعۀ الهی وصل نشود، همچنان "هلوع = ضعیف، حریص و کم طاقت" است و دچار ناهنجاریهای فکری و رفتاری میشود؛ و البته والاترین طریق و نمود این وصل و اتصال، نماز میباشد.
به راستی چرا مردمان پیشرفته در علم و تکنولوژی، در چین، ژاپن، هندوستان، مالزی و حتی امریکا و اروپا، بیش از گذشتگان بُتهای سنگی و چوبی و خود ساخته را "إله" خود فرض میکنند و میپرستند
●- به راستی چرا مردمان پیشرفته در علم و تکنولوژی، در چین، ژاپن، هندوستان، مالزی و حتی امریکا و اروپا، بیش از گذشتگان بُتهای سنگی و چوبی و خود ساخته را "إله" خود فرض میکنند و میپرستند؟!
●- چرا طاغوتپرستی و فرعونگرایی، امروزه فراگیرتر از زمان فرعونی است که به صراحت ادعای اولوهیت و ربوبِیت کرده بود؟! مگر امریکا ادعای آقایی بر جهان را ندارد؟! مگر بایدن نمیگوید که میخواهیم صدرات از دست رفته بر جهان را دوباره به امریکا بر گردانیم؟!
●- آیا امروزه بشر، با گسترش علوم گوناگون و از جمله ارتباطات مستقیم و یا در فضای مجازی، بشر بیش از گذشته، هوای نفس خود را "إله" قرار نداده و تمامی استعدادها، امکانات و تلاش خود را به راضی کردن معبودش (ارضای هوای نفس) معطوف نمیدارد؟!
مکاتبی چون: فرویدیسم، اومانیسم، فمینیسم و سایر "ایسم"ها، چه میگویند؟! آیا به جز مادهگرایی – منیّت و هوای نفس پرستی، پیام دیگری هم دارند؟!
اگر به جهانبینی مکاتب بشری توجه کنیم – اگر نظریات و ادعاهای آنان را ریشهیابی کنیم – و یا اگر به استدلال و دعوتشان توجه کنیم، گواهی خواهیم داد که همان نگاه، نظریات، ادعاها و دعوتهای اسلاف جاهل و متکبر خود در هزاران سال پیش را دارند و فقط ادبیات و جملهسازی آنها متغیر شده است!
«... قُلْ هَلْ عِنْدَكُمْ مِنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ» (الأنعام، 148)
ترجمه: ... بگو: آيا در نزد شما علمى (مستدل) هست تا براى ما بيرون آوريد؟! شما جز از گمان پيروى نمىكنيد و جز به تخمين سخن نمىگوييد.
●- آیت الله جوادی آملی: دین بی علم، گالیله سوزی و علم بدون دین، جنگ جهانی را در پی دارد.
مشارکت و همافزایی – پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
پرسش:
میگویند هر ۱۰ سال یکبار علم تازه و دو برابر می شود، چگونه میشود از دینی پیروی کنیم که مربوط به ۱۴۰۰سال پیش است؟
پاسخ (نشانی لینک):
http://www.x-shobhe.com/shobhe/10861.html
- تعداد بازدید : 3091
- 23 اسفند 1399
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی توحید علم