پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): تعطیل کردن حدیث و جدا کردن آن از قرآن (اسلام)، سیاستی است که بلافاصله پس از رحلت رسول اکرم صلوات الله علیه و آله اتخاذ گردید و حتی چنان بر آن پافشاری شد که تا سال‌ها اگر کسی حدیثی نقل می‌کرد، به مجازات‌ها شدید محکوم می‌گردید. جدا کردن قرآن کریم از حدیث، همان جدا کردن "کتاب الله" از "اهل بیت علیهم اسلام" می‌باشد که آورنده قرآن بر اتصال این دو تا قیامت بر آن تصریح و تأکید داشتند.

بارها متذکر شدیم که اغلب این سؤالات و شبهات، بدین جهت در ذهن پدید می‌آیند و یا ابزار قرار می‌گیرند که ابتدا یک حکم غلط راجع به قرآن یا آیاتی از آن به صورت قطعی صادر می‌شود و سپس مستدل و مستند به همان حکم غلط، موضوع مورد بحث و چون و چرا قرار می‌گیرد!

در پاسخ این سؤال کافیست که فقط در یک جمله بیان شود که «در هیچ کجای قرآن کریم بیان نشده است که در قرآن مجید، همه چیز با ذکر جزئیات بیان شده است». [البته کاربر محترم به عنوان مثال آیات 114 و 115 را قید نمودند، ولی ننوشتند از کدام سوره؟].

الف – در قرآن کریم فرموده است که نماز را اقامه کنید، اما نفرموده چگونه؟ - فرموده است که مناسک حج را به جای آورید، اما نفرموده چگونه؟ - فرموده است که اهل طهارت ظاهری و باطنی باشید، اما نفرموده است که طهارت ظاهری چگونه است؟ - فرموده است که امر به معروف و نهی از منکر کنید، اما با ریز جزئیات چگونگی بیان نفرموده است؟ - فرموده است زکات دهید، اما از تمامی انواع و مصادیق زکات و مقدار هر یک، چیزی نفرموده است ...؛ پس وقتی حتی چگونگی احکام ضروری و اولیه نیز با ذکر جزئیات بیان نشده است، چگونه می‌توان مدعی شد که همه چیز را با ذکر جزئیات بیان نموده است؟! اما در عین حال بسیار صریح، آشکار، ساده و مکرر بیان نموده است که از رسول صلوات الله علیه و آله اطاعت کنید. یعنی همان «سنت» که حدیث و سیره می‌باشد.

ب – تبیین و بیان قرآن کریم این گونه است که می‌فرماید: قرآن را به تنهایی نفرستادم که شما نیز بتوانید بدان بسنده کنید، بلکه ابتدا رسول فرستادم و سپس به همراه او کتاب و میزان نیز نازل کردم.

«قَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ... » (الحدید، 25)

ترجمه: به راستى [ما] پيامبران خود را با دلايل آشكار روانه كرديم و با آنها كتاب و میزان (سنجش حق و باطل) را فرود آورديم تا مردم به انصاف برخيزند، ...

ج – کافیست که هر مسلمانی، ابتدا دقت کند که قرآن کریم به چه کسی نازل شده است و مردمان وحی را از چه طریقی اخذ کرده‌اند؟ آیا به خودشان وحی شده که بگویند: «حسبنا کتاب الله – کتاب خدا برای ما کافیست؟!» یا به پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله وحی شده است؟ پس سرتاسر قرآن کریم، وحی‌ای هست که پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله آن را برای ما "حدیث" نموده‌اند. حال چطور می‌گویند: «قرآن کافیست و نیازی به حدیث نیست؟!»

و مسلمانان تفکر کنند که پس از گذشت چهارده قرن و با وجود دانشمندان، علما، فقها، مفسرین، شارحین، اهل علم و تحقیق و ...، هنوز معارف عمیقی از قرآن کریم ناشناخته مانده است، حال چطور انتظار دارند و مدعی‌اند که هر کس یک جلد قرآن داشته باشد، دیگر خودش عالم، دانشمند، فقیه و مفسر می‌شود؟!

د – خداوند متعال فرمود که «این قرآن متقین را هدایت می‌کند و بر ظالمین جز خسران‌شان نمی‌افزاید». حال متقی کیست و چگونه می‌توان متقی شد؟ ظلم چیست، ظالم کیست و چگونه می‌توان از ظلمت و ظلم دوری جست و با ظالم مقابله کرد و ...؟ آیا معلم، تزکیه کننده، مربی، راهنما و رهبر نمی‌خواهد؟! اگر این طور بود که خداوند متعال به تعداد هر انسانی یک لوحی یا کتابی از آسمان نازل می‌کرد و کار تمام بود و انبیاء و اولیایش این قدر به زحمت نمی‌افتادند و کربلاها نیز پیش نمی‌آمد.

ﮪ - آن که می‌خواهد به قرآن کریم بسنده کند، دست کم باید به ظاهر همان آیاتی که از رو می‌خواند توجه کند و ببیند خداوند متعال رسولش را برای چه امر یا اموری فرستاده است؟ آیا فقط برای تلاوت و ابلاغ آیات؟! خود می‌فرماید:

« كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولاً مِّنكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُم مَّا لَمْ تَكُونُواْ تَعْلَمُونَ » (البقره، 151)

ترجمه: همان طور كه در ميان شما، فرستاده‏اى از خودتان روانه كرديم، [كه‏] آيات ما را بر شما مى‏خواند، و شما را پاك مى‏گرداند، و به شما كتاب و حكمت مى‏آموزد، و آنچه را نمى‏دانستيد به شما ياد مى‏دهد.

اختلافات:

اگر ظاهر کتاب کافیست و نیازی به تفسیر، حدیث، آموزش، شرح، بیان جزئیات احکام و یا شکافندگی علوم ندارد؛ پس چرا این همه اختلاف در مبانی نظری و احکام  عملی وجود دارد؟! و چرا فرمود: «اختلاف را به کتاب و رسول» ارجاع دهید؟ چرا نفرمود: «فقط به کتاب ارجاع دهید؟» و این ارجاع به رسول صلوات الله علیه و آله، بدون تأسی به سنّت (حدیث و سیره)، که اصل اساسی و سرآمد آن در تداوم ولایت است، چگونه ممکن می‌گردد؟! و چرا تأکید کرد که این ارجاع به ایشان، نشانه ایمان به خدا و معاد می‌باشد؟!

« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً » (النساء، 59)

ترجمه: اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را [نيز] اطاعت كنيد پس هر گاه در امرى [دينى‏] اختلاف نظر يافتيد، اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد، آن را به [كتاب‏] خدا و [سنت‏] پيامبر [او] عرضه بداريد، اين بهتر و نيك‏فرجام‏تر است.

نکته:

دیر بازی است که سعی دارند که با استناد به آیات قرآن کریم، علیه قرآن کریم ضد تبلیغ کنند و  مرتب دوباره ادعا می‌کنند که قرآن کافیست؛ در قرآن همه چیز هست؛ برای همگان آسان است؛  پس نیازی به تفسیر و یا حدیث و ... ندارد. بله، در قرآن همه چیز تبینن شده و آسان هم هست، از جمله فهم این که باید همیشه به رسول آورنده‌ی قرآن رجوع کرد و از او اطاعت و تبعیت نمود.

"کافی بودن کتاب خدا"، به شکل چند سطر نوشته شده در چند صفحه کاغذی که میان دو جلد قرار گرفته است، یک دروغ و توطئه بسیار بزرگ و آشکار می‌باشد.

هیچ جمله‌ یا فعلی نیست که بی‌نیاز از تفسیر باشد. خواه عزل حافظ باشد، خواه یک جمله طنز، خواه جملات رد و بدل شده در گفتگوی بین دو نفر ... و خواه آیات قرآن کریم. حتی همین سؤال ارسالی قابل تفسیر است، همین پاسخ ایفادی قابل تفسیر است.

تفسیر یعنی «باز کردن»، و البته که قرآن کریم، با حدیث نبوی و اهل عصمت علیهم السلام، تفسیر می‌شود.

همین که می‌گویند: در فلان آیه چنین گفته شده، پس نیازی به تفسیر و حدیث نیست، خودش نوعی تفسیر [البته غلط] از این آیات می‌باشد؛ لذا مستند به هیچ حدیث و یا مستدل به هیچ منطق عقلی نیز نمی‌باشد و حتی با معنی و ترجمه ظاهری آیات نیز انطباقی ندارد.

 

مرتبط:

*- آیا قرآن کریم نیاز به تفسیر دارد؟ مگر نفرمود قرآن را آسان قرار دادیم و مگر در آیات متعددی همه انسان‌ها مخاطب قرار نگرفتند؟ پس چرا به جای یا «ایها الناس» نفرمود: «یا ایها المفسرون»؟ (11 مرداد 1390)

شخصی که مدعی علوم قرآنی است‌ می‌گوید به دلیل آیات «یونس 15» و نیز « آل عمران 7» و ...، هر کسی نمی‌تواند قرآن را تفسیر کند و البته قرآن اصلاً نیازی به تفسیر ندارد! (25 مرداد 1390)

 *- یا توجه به بیاناتی چون «یسر القرآن» و «بیان للناس» در قرآن، معلوم می‌شود که فهم قرآن برای همگان آسان است و نیازی به تفسیر و تأویل ندارد؟ (ادعای وهابیت) (21 آبان 1390)

*- با توجه به آیات قرآن در ﺁﯾﻪ 33 از سوره القرقان و آیات 17 ، 22 ، 32 ، 40 از سوره بقره که می‌فرماید قرآن را بر زبان تو آسان کردیم و ...، جایگاه " تفسیر" چیست و چه نیازی به آن است؟ (22 مرداد 1394)

 

مشارکت و هم‌افزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)

در آیاتی آمده که قرآن با ذکر جزئیات نازل شده؛ پس چه نیازی به حدیث است؟

http://www.x-shobhe.com/shobhe/7237.html

 

عضویت در کانال «پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه)»

https://telegram.me/x_shobhe

 

 

کلمات کلیدی:  قرآن