پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): تفکر، با تخیل یا توهم متفاوت است و البته که تفکر در عظمت، پیچیدگی و نظم حاکم بر طبیعت، به شناخت خالقی علیم و حکیم، منتج میگردد. بنابراین، قوانین حاکم بر طبیعت و البته رفتار طبیعت در چارچوب آن قوانین، سبب نشده که ما خیال کنیم که لابد طراح هوشمندی دارد، بلکه سبب شده تا با فکر، به این حقیقت، یقین آوریم.
●- آدمی، چه در مطالعه طبیعت و چه در مطالعهی رفتارهای غیر ارادی و ارادی خودش، به صورت مستمر و پیوسته و یقینی، تجربه میکند که چیزی به عنوان "تصادف"، به معنای پدیدهی بیعلت، بیهدف و بیثمر، وجود خارجی ندارد – هیچ معلولی بدون علت به وجود نمیآید – هیچ حرکتی بدون محرک صورت نمیگیرد – هیچ حادثی (پدیدهای) بدون محدث (پدیدآورنده)، پدید نمیآید و هیچ نظمی، بدون ناظم حاکم نمیگردد.
پس اگر این قوانین متقن و آشکاری، بر جزء به جزء اجزا و عناصر خلقت حاکم است، مجموعه و کل آن نیز خارج از این قوانین نمیباشد.
●- اگر به فیلمهای خارجی و ترجمه (دوبله) شدهی مربوط به حیات وحش توجه کنید، ضمن شگفتنی از عظمت خلقت حتی یک عنصر، و یا رابطهی عناصر با یکدیگر، متوجه الفاظی میگردید که نه منطق عقلی دارد و نه بنیان علمی! به عنوان مثال: تمامی حالات، احوالات و انفعالات خلقتی حیوانات خشکی و دریا و حتی گیاهان را به خودشان نسبت میدهند! میگویند: این حیوان خودش را با طبیعت هماهنگ کرد و بال درآورد – آن یکی خودش را هماهنگ کرد، سخت پوست شد – آن یکی موجود زنده گیرش نیامد، پس علفخوار شد – آن یکی چون جفتی گیرش نیامد، برای تداوم نسل تصمیم به خودباروری گرفت – آن یکی چون در منطقه بدون گیاه در سطح زمین گیر افتاده بود و فقط میتوانست از برگ درختان تغذیه کند، آنقدر گردن کشید تا زرافه شد و ...!
دانشمندان برتر از انسان (؟!)
خلاصه در عین حال که اگر به صرفشان نباشد، اختیار و ارادهی انسان را رد و تکذیب میکنند، چنان از علم، اختیار و ارادهی حیوانات، حتی در تغییر خلقت خود میگویند که آدمی باید باور و اقرار کند که یک "مارمورلک، پروانه یا لاک پشت"، هم دانشمندتر از تمامی دانشمندان بشر میباشد و هم اراده و اختیاری دارد که جز خداوند متعال، هیچ کس از آن برخوردار نمیباشد!
فعل بیفاعل:
خداوند سبحان، به واسطهی حجت درونی (عقل) و حجت بیرونی (نبی و وحی)، آدمیان را به مطالعهی خود و طبیعت اطراف خود خوانده است. چرا که انسان ابتدا مشهودات را میشناسد و سپس راجع به آنها به معلومات دیگر و استباطها و نتیجهگیریهای عقلی میرسد.
دانشمندان مادی (ماتریالیسم) نیز مطالعات گستردهای در طبیعت دارند و به هر علتی، مطالعاتشان بیشتر هم هست؛ مضافاً بر این که نتیجه این مطالعات را در قالب کتاب، مستند و ...، به دیگران نیز انتقال میدهند.
اما تفاوت این است که خداوند حکیم، انسان را به مطالعهی (فعل حکیمانه و با شناخت فاعل) دعوت میکند و دیگران انسان را به مطالعهی صورت ظاهری فعل و قبول «فعل بی فاعل» میخوانند!
خدا میفرماید: من زنبور را آفریدم و به او «در خلقت و غزیزه و ...» آموختم و وحی کردم که کجا کندو بسازد و چگونه شیره و شهد گلها را بنوشد و عسل بسازد – آنها میگویند: زنبور خودش تصمیم گرفت که چنین نیرویی به خودش بدهد و چنین کند(؟!)
« وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ » (النّحل، 68)
ترجمه: و پروردگار تو به زنبور عسل وحى [=الهام غريزى] كرد كه از پارهاى كوهها و از برخى درختان و از آنچه داربست [و چفتهسازى] مىكنند، خانههايى براى خود درست كن.
نگاه سطحی و عمقی به خلقت:
یک کوه بلند را، از عوامترین انسان صحرا نشین، تا دانشمند بینظیر در یک عصر، میبینند. عوام همین قدر میبیند که این کوه هست، بلند هم هست – دانشمند میبیند که این کوه بر اثر کدام زلزله و چینخوردگی، یا حرکت زمین و برخورد خشکیها و ... پدید آمده و اکنون چه نقشی در نظام طبیعت و بقای حیات از باد و باران گرفته، تا موجودات زنده، دارد – و دانشمند بصیر، میبیند که این شگفتی، عظمت، نظم و آثار را چه کسی به وجود آورده و مدیریت و ربوبیّت میکند؟
از این رو شاهدیم که خداوند علیم و حکیم، انسان را به مطالعه در طبیعت دعوت، تشویق، ترغیب و حتی امر نموده است، منتهی یک مطالعهی عمیق. به نظارهی مناظر دعوت و امر کرده است، اما نه مانند دیدن ظاهر یک عکس، بلکه نظارهی ابتدا تا انتهای آن. چنان که نمیفرماید: به شتر، یا زمین، یا آسمان نگاه کن تا فقط ببینی چه شکلی هستند و یا چه میکنند؟ بلکه میگوید: نظاره کن که چگونه خلق شدهاند، تا با دیدن آنها، پی به خالق بری؟
« أَفَلَا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ » - آیا آنان به شتر نمینگرند که چگونه آفریده شده است؟!
« وَإِلَى السَّمَاءِ كَيْفَ رُفِعَتْ » - و به آسمان (نگاه نمیکنند) که چگونه برافراشته شده؟!
« وَإِلَى الْجِبَالِ كَيْفَ نُصِبَتْ » - و به کوهها که چگونه در جای خود نصب گردیده!
« وَإِلَى الْأَرْضِ كَيْفَ سُطِحَتْ » - و به زمین که چگونه گسترده و هموار گشته است؟! (الغاشیة، 17 تا 20)
خلقت انسان:
انسان میتواند به خلقت خودش نگاه کند، به همین بدن مادی و فیزیکی خود نگاه کند، سپس نتایج عقلی کلان و متقنی را حاصل نماید.
وجود 75 تریلیون سلول در بدن و نیز 160 هزار کیلومتر عروق خونی، تنها بخشی از پیچیدگیهای خارقالعاده بدن انسان محسوب میشوند. آیا انسان خودش آنها را پدید آورده و نظم آنها و ارتباطها و تأثیر و تأثرهای گسترده بین آنها را به وجود آورده است، یا همینطوری و خود به خودی پدیدآمده و نظم یافتهاند؟!
سلولهای سازنده بدن انسان بطور مرتب در حال از بین رفتن و جایگزین شدن هستند و در طول روز 300 میلیارد سلول جدید برای جایگزین شدن با سلولهای مرده تولید میشوند.
عناصری چون اکسیژن، نیتروژن و اتمهای کربن در بدن انسان، بیش از چهار میلیارد سال قبل، در سیارات به وجود آمده و ارتباط علمی و منظم سبب پیدایش آنها در بدن انسان گردیده است و ...!
آیا انسان خودش این سیستم پیچیده، دقیق، علمی و منظم را به وجود آورده است، و یا سایر عناصر طبیعی، با علم و شعور، تدبیر و حکمت و قدرت خود، این انسان را به وجود آوردهاند؟! پس چرا انسان به رغم این پیشرفت علمی، هنوز ه خودش را کامل میشناسد و طبیعت را؟!
آری، خداوند متعال میفرماید: به تو چشم و گوش ظاهر و باطن دادم – عقل و شعور و منطق و علم دادم – دست و پا و سایر اعضا و نیز مغز و ذهن و فکر دادم و ...، تا طبیعت و خودت را درست مطالعه کنی و بفهمی که مجموعهی عالَم هستی، تماماً مخلوق هستند، پس خالقی علیم، حکیم و قادری وجود دارد.
« أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ » - آيا از هيچ خلق شدهاند؟ يا آنكه خودشان خالق [خود] هستند؟ (الطّور، 35)
« أَمْ خَلَقُوا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بَلْ لَا يُوقِنُونَ » - آیا آنها آسمانها و زمین را آفریدهاند؟! بلکه آنها جویای یقین نیستند! (همان، 36)
*- بنابر این، مطالعه و شناخت عظمت، پیچیدگی، نظم و رفتار طبیعت، سبب میشود که عقل به خالق علیم، حکیم و قادر پیبرده و اقرار نماید.
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
آیا رفتار طبیعت باعث شده ما فکر کنیم طبیعت یک طراح هوشمندی دارد؟ آیا قوانین طبیعت نیاز به قانونگزار دارند؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8030.html
کلمات کلیدی:
اعتقادی