مصیبت، هم چرایی دارد و هم درس، عبرت و حکمت - اگر نفهمیم و درس نگیریم، باختهایم / حقیقت خانه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ - اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
سلام دوستان؛
سالروز شهادت بانوی بزرگ هر دو عالم، حضرت فاطمه علیهاالسلام را تسلیت عرض مینمایم.
صبر در این مصیبت، یعنی استقامت در راه او.
"مصیبت"، به معنای رسیدن است، چنان که وقتی تیری به هدف میرسد، میگویند: «اصابت کرد».
اما بیشتر به وقوع حوادثی میگویند که نه تنها خوشایند و مطلوب نمیباشند، بلکه ضایعه، ضرر و خسرانی را در پیدارند؛ و از آنجا که مؤمنان، اولاً جز به خداوند متعال وابستگی ندارند و فقط او را ربّ میدانند، و ثانیاً به همین دلیل بسیار صابر (با استقامت) هستند، هیچ مصیبتی آنها را از پای در نیاورده و به خسران نمیاندازد. از این رو فرمود:
« الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ » البقره 156
ترجمه: آنها که هر گاه مصیبتی به ایشان میرسد، میگویند:
«ما از آنِ خدائیم؛ و به سوی او بازمیگردیم!»
●- درسها و عبرتها:
میدانیم که حق تعالی، خیر محض است و از او جز خیر و نیکی صادر نمیشود، لذا پیشامدهای ناگوار و اصابتهای نامطلوب، همه حاصل دانش، بینش، بصیرت، مواضع و عملکردهای خودمان میباشد، چنان که فرمود: « مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ ... - آنچه از نیکیها به تو میرسد، از طرف خداست؛ و آنچه از بدی به تو میرسد، از سوی خود توست - النّساء، 79»
از اینرو، تردیدی نمیماند که هر مصیبتی، چه از آسمان نازل گردد و چه در زمین و توسط زمینیها تحمیل گردد، حتماً و یقیناً یک حادثهی تصادفی نبوده است، بلکه علل و عواملی سبب بروز آن شده و بالتبع درسها، عبرتها و حکمتهایی دارد که اگر به آنها بیتوجه باشیم و از آنها غفلت نماییم، مولودی و عزاداری و حفظ ظاهر شعایر، آن نتایج مطلوب را نخواهد داشت و باختهایم.
●- علل و عوامل تحمیل اذیت ها بر اهل عصمت علیهم السلام:
سادهانگاری است اگر کسی گمان کند که تنها علت تحمیل اذیتها، شکنجهها و حتی ترورها، بر اهل عصمت علیهم السلام (و هم چنین پیروان آنها در طول زمان)، فقط و فقط وجود کفار و دشمنان خبیث بوده است!
تردیدی نیست که دشمن، دشمن است و باید دشمنی کند، اما اگر همین امروز نیز ظالمین و خبائث مؤثر عالم را جمع کنند، با اعوان و انصار فعالشان، ده میلیون نفر نمیشوند؛ پس مشکل و ضعف اصلی، در هشت و نیم میلیارد نفری است که یا تسلیم شدهاند، یا پیرو، یا بیخیال، یا بیبصیرت و یا تنبل و دنیاگرا.
●- زیارت عاشورا:
به متن زیارت عاشورا دقت کنیم، ابتدا به چهار جریان انحرافی اشاره میکند و این یزید ملعونی که او را عامل اصلی فجایع کربلا میخوانیم، در ردیف پنجم میشمارد:
« اللهمَّ خُصَّ أنْتَ أوّلَ ظالم بِاللّعْنِ مِنِّي، وَابْدَأْ بِهِ أوّلاً، ثُمَّ الثَّانِي، وَالثَّالِثَ وَالرَّابِع، اللهُمَّ الْعَنْ يزِيَدَ خامِساً ».
در زیارت عاشورا، تمامی قوم ظالم و کسانی را پیروی و کمک کردند را شریک جرم میشمارید و برائت و تنفر خودتان از آنان را اعلام میدارید.
«اللهُمَّ الْعَنِ العِصابَةَ الَّتِي جاهَدَتِ الْحُسَيْنَ وَشايَعَتْ وَبايَعَتْ وَتابَعَتْ عَلَى قَتْلِهِ. اللهُمَّ الْعَنْهم جَميعاً »
در آن روزگار نیز چنین بود، علل و عوامل این اذیتها، به چند نفر از خواص خلاصه نمیگردید.
علت اصلی:
علت اصلی، با عوامل اصلی فرق دارد. عوامل مصادیق و اشخاص هستند، امام حسین علیه السلام فرمود: «مِثل یزید»، یعنی این یزید نشد، یک یزیدی دیگر.
اما علت یا علل اصلی، چیز دیگری است که یزید و امثال یزید در طول تاریخ، مصادیق آن هستند.
در آن زمان، علت اصلی، همان عدم ایمان عمومی مردم از یک سو و نفوذ فعالان سیاسی غیر مؤمن و متقی، شیفتگان قدرت و ثروت، در ساختار و بدنهی جامعه مسلمانان از سوی دیگر بود.
از این رو، با توجه به حال و احوال تغییر یافتهی در مردم، اول حکومت، حاکمیت و رهبری را هدف گرفتند و سپس بازوان قدرت و تبلیغ رهبری را هدف گرفتند که سرآمد آنها، حضرت فاطمة الزهراء علیهاالسلام بودند.
شخصیتی که خود بارها در وصفش، از پیامبراکرم صلوات الله علیه و آله شنیده بودند که بهترین زنان عالم است، خشنودی او خشنودی خدا و رسولش است و غضب او، غضب خدا و رسولش میباشد.
هدف گرفتن حضرت فاطمه علیهاالسلام:
ابتدا سانسور را تحمیل کردند و گفتند: اینقدر گریه نکند، زنان و سایر مردم [که مسجد رفت و آمد دارند و به زیارت قبر مطهر میآیند] متأثر میشوند. چرا که حزن و گریهی ایشان، ظاهری و شعاری نبود، بلکه پیام و اثر داشت.
سپس به تحریم اقتصادی روی آوردند و با غصب فدک، قدرت اقتصادی را فلج کردند. چرا که درآمد آن، صرف بیبضاعتها و مستضعفین میشد و آنها نمیخواستند که اهل این خانه، قدرت اقتصادی داشته باشند و چشم امید مردم و مستضعفین، به کرم اهل این خانه باشد.
سپس، مذاکره و بیعت اجباری را با چاشنی تهدید جانی پیش کشیدند و ماجرای خانه و کوبیدن به در آن خانه، سقط جنین، زخم سینه، ضرب و شتم در کوچه به خاطر جدا کردن دست ایشان از حمایت ولایت و بالاخره بیماری و شهادت پیش آمد.
●- حقیقت خانه:
بنابر این، علت اصلی، همان قطع کردن "حبل الله" - بیاثر و حتی مضرّ کردن قرآن - و سوزاندن خانهای بود که خدا اذن داده بود، مقامش بالا رود و ذکر و تسبیحاش در آن شبانه روزی باشد.
« فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ » النّور36
ترجمه: در خانههايى كه خدا رخصت داده كه [قدر و منزلت] آنها رفعت يابد و نامش در آنها ياد شود. در آن [خانه]ها هر بامداد و شامگاه او را نيايش مىكنند.
●- خانهی امیرالمؤمنین و فاطمه که در آن شخصیتهایی چون امام حسن، امام حسین و زینب کبرا علیهم السلام، زندگی میکردند، قبلهی خانههای اهل ایمان و تقوا بود. چنان که کعبه، قبلهی نماز و حج میباشد، و چنان که قلب مؤمن، حرام الله است.
خداوند متعال در قرآن کریم فرمود:
« وَلِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيهَا – برای هر جهتی، قبلهای هست» البقره 148
یا « و براى هر كسى، قبلهاى است كه وى روى خود را به آن [سوى] مىگرداند»
ولی دقت کنیم که به جای واژهای که مفهوم شخص، فرد یا قوم را داشته باشد، « وِجْهَةٌ » را آورد که بیانگر جهتگیری و رویکردهاست و به جای واژهی "قبله"، «مُوَلِّيهَا» را آورد که ریشه در ولایت دارد. چرا که ارزش شخص، به جهتگیری اوست و ارزش هر خانهای، به ولایت آن است و نه به در و دیوار آن.
خانهی ایشان نیز "قبله" و "مولای" خانهها بود. پس باید به آتش کشیده میشد. چنان که در طول زمان و امروزه نیز مساجد و حرمها را تخریب کرده و به آتش میکشند.
نباید برای مردم، خانهی امیدی به جز قصرها و مقرهای حکومتی مستکبران و ظالمان باقی بماند.
●- حدیث:
در منابع معتبر شیعه و سنّی آمده است که «رسول خدا (ص) این آیه را خواند: (در خانههائی كه خدا اجازه داده است كه بالا روند و ذكر او در آنها به بزرگی یاد شود) پس كسی بلند شد و سؤال كرد: كدام بیوتی هستند اینها یا رسول الله ؟ فرمودند: بیوت أنبیاء.
پس ابوبكر بلند شد و گفت: یا رسول الله این خانه هم ضمن آنان است؟ -اشاره به خانه حضرت علی و حضرت فاطمه علیهما السلام كرده بود- پیامبر (ص) فرمودند: بله از بهترینان آن بیوت است.
منابع:
الدر المنثور : 6/203
تفسیر آیة النور، روح المعانی: 18/174
تفسیر الثعلبی: 7/107
الكشف والتبیان للمسفوی : 72 »
●- ایراد اصلی به مردم وارد است:
با این همه، ایراد و اشکال اصلی، به مردم وارد است.
چرا ایمان نیاوردند؟ چرا نقض بیعت کردند؟ چرا دست از ولایت کشیدند و به گذشته بازگشتند؟ چرا قرآن بیولایت و اسلام بیامامت را ترجیح دادند؟ چرا دعوت حضرت فاطمة الزهراء علیهاالسلام را به بیعت با ولایت، بدون پاسخ گذاشتند؟ چرا سکوت کردند؟ چرا نظارهگر ظلمها بودند و حتی برخی کف و سوت نیز میزدند؟ چرا دین، دنیا و آخرت خود را به چند وعدهی خیالی به کمی ارتزاق بیشتر فروختند؟ و چرا؟ و چرا و چرا؟!
●- حکمت مصیبتها:
اینها همان علل اصلی، درسها و عبرتهاست و در بیان حکمت همین بس که مردم اگر با درس، نصیحت، موعظه، تذکر، تبلیغ ... و تفکر و تعقل، بیدار نشدند، حتماً باید چوب بخورند تا بیدار شوند. لذا چون مردم بیبصیرت و بیتقوا شدند، اسلام لقلقه زبان شد، چون پوستینی وارونه پوشیده شد و تغییر جهت داد، اهل عصمت علیهم السلام آن مصیبتها را تحمل کردند، تا اسلام ناب محمدی صلوات الله علیه و آله، برای همیشه زنده بماند و به اهلش برسد.
ارسال به دوستان:
*- مصیبت، هم چرایی دارد و هم درس، عبرت و حکمت -اگر نفهمیم و درس نگیریم، باختهایم / حقیقت خانه
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8413.html
- تعداد بازدید : 1631
- 23 بهمن 1395
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: یادداشت